چرا در خانواده فقیر متولد شدم

متأسفانه همه کودکی راحت و بی دغدغه نداشتند. برخی از افراد با خانواده، با همسالان خود یا از نظر مالی مشکل داشته اند. و با اینکه مشکلات مالی خانواده آنها موقتی بود، خاطره آن روزهای سخت برای همیشه در ذهنشان خواهد ماند.

در ادامه در مورد عادت هایی صحبت خواهیم کرد که نشان می دهد فرد در خانواده ای فقیر بزرگ شده است.

1- همیشه نگران غذا هستند

نگرانی مداوم در مورد غذا یکی از بارزترین ویژگی های افرادی است که در خانواده ای با مشکلات مالی بزرگ شده اند. به همین دلیل، این افراد ممکن است دچار اضافه وزن شوند، به دلیل نگرانی از کمبود غذا به رژیم غذایی نامناسب خود ادامه دهند یا هرگز حاضر به دور ریختن غذا نباشند.

2- از خریدن چیزهای اضافی اجتناب می کنند

کسانی که در یک خانواده فقیر بزرگ شده اند، اغلب هنگام خرید چیزهایی که ضروری نیستند و مستقیماً با بقا مرتبط نیستند، اضطراب زیادی را تجربه می کنند. این افراد خرید فوری انجام نمی دهند و روزها قبل از خرید چیزی گران قیمت فکر می کنند.

3- به درآمد اندک راضی هستند

ترس غیرمنطقی از دست دادن شغل در میان کسانی که از کودکی آموخته اند که بدون درآمد پایدار نمی توانند زنده بمانند، رایج است. برای این افراد اهمیتی ندارد که درآمد کاری آنها کم باشد، زیرا ثبات درآمد برای آنها در اولویت است.

4- امیدوارند معجزه ای رخ دهد

کسانی که تا به حال مشکل مالی نداشته اند فقط برای تفریح ​​در قرعه کشی ها و مسابقات شرکت می کنند. البته آنها هم از کسب درآمد خوشحال می شوند. اما فقط کسانی که واقعاً نیازمند بوده اند تفاوت بین تفریح ​​و امید به معجزه را درک می کنند.

5- همه کارها را خودشان انجام می دهند

کسانی که در فقر بزرگ شده اند را می توان با توانایی آنها در انجام کارهای مختلف، از انواع تعمیرات گرفته تا کارهای مربوط به ظاهر، مانند کوتاه کردن مو، شناسایی کرد. و حتی اگر در وضعیت بدی هم نباشند، این عادت از بین نمی رود.

6- چیزی را دور نمی اندازند

کسانی که برای پول ارزش قائل هستند به ندرت چیزی را دور می اندازند و سعی می کنند به هر حال عمر تجهیزات خود را افزایش دهند. اگر چیزی را نتوان اصلاح کرد، آنها به تغییر روی می آورند. مثلاً اگر لباسی را دیگر نمی توان بیرون از خانه پوشید، آن را تبدیل به لباس مجلسی یا گردگیری می کنند و تا زمانی که کاملاً پوسیده شود از آن استفاده می کنند.

7- وقت خود را به جای پول صرف می کنند

یکی از بارزترین خصوصیات افرادی که طعم فقر را چشیده اند این است که معتقدند پول از زمان ارزشمندتر است. به همین دلیل، مثلاً به جای تاکسی، ساعت‌ها در ایستگاه اتوبوس منتظر می‌مانند، از فروشگاهی به فروشگاه دیگر می‌روند تا اجناس ارزان یا با تخفیف پیدا کنند و تمام آخر هفته‌شان را در آشپزخانه صرف غذا می‌کنند تا در هزینه‌شان صرفه‌جویی کنند.

8- هنگام پرداخت مضطرب هستند

زندگی کسی که در فقر بزرگ شده پر از اضطراب و ترس است. یکی از شایع ترین دلایل این اضطراب پرداخت هزینه خرید است. حتی اگر فردی کاملاً مطمئن باشد که پول کافی در حساب بانکی او وجود دارد، اضطراب یک تراکنش ناموفق او را متوقف نمی کند.

9- همه چیز را قسطی می خرند

ترس از آینده فرد را وادار می کند تا پرداخت اقساطی یا گرفتن وام را ترجیح دهد، حتی اگر این امکان را داشته باشد که کل هزینه را یکجا بپردازد. و حتی اگر به این دلیل در نهایت مجبور شود بیشتر بپردازد، تقسیم هزینه ها برای او کمتر ترسناک است تا اینکه مجبور شود کل هزینه را یکجا بپردازد.

10- دکتر نمی روند

کسانی که در شرایط بد مالی بزرگ شده اند، به پول اهمیت بیشتری می دهند تا سلامتی. آنها اغلب از مشکلات پزشکی مزمن رنج می برند زیرا از نظر ذهنی قادر به صرف هزینه زیادی برای مراجعه به پزشک نیستند. این افراد استفاده از روش های ارزان قیمت و خانگی برای رفع مشکلات جسمانی خود را افتخار می دانند.

مرتبط:  چرا باید گوشی را فلش کنیم

11- ترس دائمی دارند

کسانی که در خانواده ای فقیر بزرگ شده اند همیشه هوشیار هستند و به هیچکس اعتماد ندارند. اضطراب دائمی که این افراد به دلیل مشکلات مالی گذشته تجربه کرده اند در آنها نهادینه شده است و انتظار دارند هر لحظه این مشکلات دوباره بروز کند.

این افراد همچنین قادر به پذیرش هدایا نیستند، به خصوص اگر هدایا گران قیمت باشند. در گذشته آنها توانایی خرید هدیه برای دیگران را نداشتند، بنابراین دریافت هدیه برای آنها اکنون به یک تجربه روانی دشوار تبدیل شده است.

با سلام خدمت خواهر خوبم، استاد عزیز و سایر دوستان عزیز.
تا یکی دو سال پیش خیلی از این مشکل شاکی بودم و کمی شاکی بودم چون در خانواده ضعیفی به دنیا آمدم که باید خیلی دلتنگش میشدیم ما بچه بودیم و حالا که خانواده داریم. ، این روند ادامه دارد. به این نتیجه رسیدم که این سرنوشت من و امسال است و این روند برگشت ناپذیر است.
اما خوشبختانه چون کاربر اینترنت و کتابخوان هستم از طرفی به خیلی چیزها توجه کرده ام و به آنها فکر می کنم. فهمیدم خدا آنقدر مرا دوست دارد که مرا در چنین خانواده ای به دنیا آورده است. برای چی؟؟ چون من زندگینامه بسیاری از ثروتمندان را بررسی کردم و دیدم که درصد بسیار بسیار بالایی از میلیونرهای خودساخته فقط با اهرم رنج زحمت کشیدند و به نقطه عطف رسیدند و نه تنها به مقصد رسیدند، بلکه پرتوهایشان نورها حتی جهان را روشن کردند.
من برخلاف خیلی ها خانواده هایی را دیده ام که فرزندانشان چون در ابتدا بودند قدر رفاه را نمی دانستند و مال پدرشان را هدر می دادند.
. اما وقتی با آقای عباس منش آشنا شدم به تمام سوالات دیرینه ام پاسخ داده شد. و مهمتر از آن، من و امثال من می توانیم با ارتقای خود و ایجاد باورهای درست به ثروت الهی برسیم. ثروت الهی، ثروتی است که به وفور و به راحتی و بدون دغدغه به دست می آید و در عین حال می توان سعادت واقعی این ثروت را در آغوش گرفت و در هر لحظه شکرگزار خداوند بود و حضور خداوند را همواره در تمام لحظات زندگی احساس کرد. حتی می توان دوشادوش هم به بچه ها و چند نسل بعد آموزش داد تا آنها هم از ثروت الهی به جا مانده از ما استفاده کنند و در خلق این ثروت استاد شوند.
باید خدا را شکر کنیم برای تمام مشکلات و عیوب زندگی مان، او ما را مانند آهن کرد و وقتی به خوشبختی رسیدیم. این شادی شیرینی خاصی دارد که با هیچ شیرینی قابل مقایسه نیست. چون خودمان ساختیم و قدر و منزلتش را می دانیم و برایمان ماندگار است.
به نظر من این بچه هایی که این مدرسه تربیت کردند مثل منبع نوری هستند که می تواند زندگی خیلی ها را از دور روشن کند.
خواهر، برای رسیدن به موفقیت پس از مدت کوتاهی فقط یک عزم راسخ لازم است و پس از آن، شما و عزیزانتان تمام عمر در خوشبختی مطلق زندگی خواهید کرد. رزاق و مهربان

خداوند متعال انسان را با قدرت بیکران خود آفرید و او را گرامی داشت و می فرماید: «وَ أَرْحَمْنَا بَنِیْدَ الْأَدْمِ وَهُمْ بِالْأَرْضِ وَ الْبَحْرَهِ وَأَنْهُمْ خَیْرَهُمْ وَ عَطَیْهُمْ. بسیاری از فضایل ما فرزندان آدمیم او را گرامی داشتیم و او را سوار بر خشکی و دریا کردیم و چیزهای پاک و پاکیزه به او روزی دادیم و او را بر بسیاری از مخلوقات خود برتری دادیم و انسان را برای خود و برای زندگی بزرگ، سرشار از خوبی و مهربانی و لذت، یقیناً «وجود» همیشه بهتر از «غیبت» است و آن نیستی است؛ و در نهایت اکثریت قریب به اتفاق مردم وارد بهشت ​​می شوند و عده کمی در جهنم می مانند، بنابراین هدف خداوند از رحمت خوبی حاصل می شود.

مرتبط:  چرا باید جهت های فرعی را بشناسیم

حال اگر کسى بگوید: چرا خداوند متعال از ما نپرسید که آیا مایل به دنیا آمدن هستیم یا نه و چرا ما را بدون اراده آفریده است؟ زیرا چه کسی از وجود، زندگی و زندگی در بهشت ​​که به طور کامل توصیف شده است متنفر است؟ مثل این است که بدون اینکه بخواهی 100 میلیون تومان به آدم بدهی، کسی هست که بگوید چرا از من نپرسیدی این پول را می خواهی یا نه؟ او هم مطمئناً از این کار خوشحال است و هرگز غمگین نخواهد شد.
دنیا هم همینطوره. اگر بدانیم خداوند متعال چه چیزی برای ما آماده کرده است، نه تنها از خلقت خود ناراحت نمی شویم، بلکه بسیار خوشحال می شویم و خدا را شکر می کنیم، زیرا همیشه هستی بهتر از نیستی است. پس این سوال در واقع ریشه در این دارد که ما خدای متعال و نعمت های او را به خوبی نمی شناسیم.

ممکن است کسی بگوید: حالا که خدا مرا دوست دارد، چرا مرا در خانواده ای فقیر به دنیا آورد تا از بسیاری از نعمت های دنیا بی بهره باشم و جز حسرت را تجربه کنم؟ این چه عدالتی است که عده ای را فقیر و عده ای را ثروتمند کرد، زیرا برخی از فرزندان در خانواده ای ثروتمند به دنیا می آیند، از کودکی متنعم و در رفاه هستند، اما برخی دیگر در فقر و بسیار فقیر به دنیا می آیند و فاقد بسیاری از چیزها هستند. از کودکی. خدا خوب.

در پاسخ می گوییم: اولاً: اگر این تبعیض ها نبود، دنیا دنیا نبود، بهشت ​​بود. دوم: درست است که انتخاب پدر و مادر، شهر، روستا، نوع، قیافه و… دست ما نیست و واجب است، اما باید بدانیم که همه کارهای خداوند بر اساس حکمت است و بدون شک این کارها ظاهراً بی دلیل است. دلیل خاصی هم داشت، لذا خداوند متعال بر اساس حکمت خود چنین کارهایی را انجام داد.

اما اینکه بگوییم این چیزها خلاف عدل خداست، نه، این حرف درستی نیست. زیرا لازمه عدل الهی اعطای نعمت های یکسان به همه انسان ها و مساوی کردن شرایط همه نیست. بلکه عدل خداوند به این معناست که از هر کس به اندازه ای که به او داده مطالبه کند، یعنی مثلاً خمس، زکات، کمک به فقیر و غیره نخواهد. به کسی که پول ندارد، اما این چیزها را از کسی که پول دارد می خواهد. او می خواهد، این یعنی عدالت، پس عدالت یعنی مسئولیت پذیری بر اساس توانایی های یک فرد، نه اینکه همه مردم را مساوی کند.

نکته دوم این است: قرآن کریم می فرماید همه شما را امتحان می کنیم تا ایمانتان آزمایش شود و مؤمنان واقعی از مؤمنان ظاهری متمایز شوند. قرآن در سوره عنکبوت می فرماید: «به خاطر مردم است که باید بروند، که باید بگویند: امان، وسوسه نمی شوند. ما (به خدا) ایمان داریم، باید آنها را رها کنند و اصلاً امتحانشان نکنند؟» “. مؤمنان ظاهری کسانی هستند که ایمان قوی ندارند و با کوچکترین سختی و گناه دست از کار می کشند و دامن خود را به گناه خاک می کنند، اما مؤمنان واقعی آنقدر به خدا و وعده های او دلبسته اند که هرگز دامن خود را در گل فرو نمی برند. گناه می کنند و به گناه الهی آلوده نمی شوند و تحت هیچ شرایطی حاضر نیستند ایمان خود را از دست بدهند.

طبق این آیه همه انسانها مورد آزمایش قرار می گیرند، اما این آزمایش های الهی متفاوت است، خداوند یکی را به زیبایی، یکی را به زشتی، یکی را با قد و قامت کامل و دیگری را با قد کوتاه می آزماید. ; یکی را با مال و دیگری را با فقر و… اینها همه امتحانات الهی است، حالا چرا مرا با فقر و دوستم را با مال آزمایش کرد، ما واقعاً نمی دانیم، اما می دانیم که اعمال خداوند بدون حکمت و حکمت نیست و مطمئناً دلیل خوبی برای این وجود دارد و اگر در دنیا به پاسخ آن نرسیدیم.

مرتبط:  چرا گوش به شکل علامت سوال است

نکته سوم این است: اگر خداوند متعال این فقر را در دنیا و محرومیت از بسیاری از نعمت ها و مشکلات دنیوی که در دنیا برای ما پیش می آید جبران نکند، این سؤال پیش می آید که آیا این رویکرد با عدل الهی سازگار است یا خیر. . ? اما اگر این محرومیت ها را در بقیه خانه جبران کند و به ما بگوید که این نعمت های بهشتی فقط به خاطر همان فقر و کمبودی بوده که من در این دنیا به شما مبتلا شده ام، دیگر منافاتی با عدالت خدا ندارد. پس اگر خداوند متعال این کاستی ها را جبران کند و در ازای آن به ما نعمت بدهد، شاید آرزو کنیم که این تعداد کم از نعمت های دنیوی نداشته باشیم.

داستان های ما این ادعا را تایید می کند. از جمله امام صادق (علیه السلام) فرمود: «مسلمانان فقیر قبل از ثروتمندان چهل خریف وارد بهشت ​​می شوند (خریف در روایات هزار سال می شمارد)».[1] همچنین پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در روایت دیگری می فرماید: «خداوند در روز قیامت به فقرای مؤمن توجه می کند، مانند کسی که استغفار می کند و می گوید: به عزت و جلالتم سوگند به خاطر ذلت تو. از نظر من ارزش دارد، من امروز تو را در این دنیا فقیر نکردم. رفتار مرا با خودت می بینی، آن که در این دنیا به تو نیکی کرده، دست او را بگیر و به بهشت ​​ببر.
مردی از بینوایان گفت: پروردگارا! مردم دنیا در دنیا با هم رقابت کردند، با زنان زیبا ازدواج کردند، لباسهای زیبا پوشیدند، غذا خوردند، در قصرها نشستند و سوار بر وسایل معروف سوار شدند، همانی که به آنها دادی به من عطا کن. خداوند متعال می فرماید: برای شما و هر یک از شما هفتاد برابر آنچه از اول تا آخر دنیا به اهل دنیا داده ام می دهم».[2]

بنابراین، طبق این اسناد، فقیر بودن منافاتی با صلاح خدا ندارد، بلکه می تواند عین رحمت و نیکی باشد، یعنی چون خداوند ما را دوست دارد، ما را فقیر کرده است، زیرا می دانست که اگر ثروتمند بودیم. ، او این کار را انجام می داد. و راه دیگری را می گیریم و نافرمان می شویم، پس این فقر می تواند مظهر رحمت خدا باشد، خدا نمی خواهد ما به جهنم برویم.

_________________________________________________
پست
[1]. «مسلمانان فقیر در چهارهفته ی خریف در ریاض بهشت ​​پیش از مناجات خود می گردانند و می گردانند، امّا مَثَل آن مانند آن دو هفت مر است که یک دهم آن بر روی آن قرار دارد، و به آن نگریست. یکی از آنها، ولی چیزی در آن نبود، پس به پروردگارش گفت، و به دومی بنگر، سپس گفت: «احبیسوها» (الکافی، ج 2، ص 260)
[2]». همانا خداوند متعال در روز قیامت به سوی فقیران مؤمن رو به رو می کند که گویی از آنان عذرخواهی می کند. من تو را در این دنیا فقیر کردم چون در هوا هستی و خواهی دید که امروز با تو چه کردم. گفت دنیا معلوم است آن را بردارید و وارد بهشت ​​شوید و یکی از آنها گفت: پروردگارا اهل دنیا در دنیای خود آرام می گیرند پس با زنان ازدواج می کنند و لباس نرم خدا می پوشند و غذا می خورند و ساکن می شوند. در دنیا و سوار بر زمین. معروف از الدواب، پس همان چیزی را که به آنها دادم به من بدهید. اهل عالم از روزگار دنیا تا آخر دنیا (الکافی، ج 2، ص 262).

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا