چطور باید کتاب بنویسیم

4.5/5 – (275 امتیاز)

فهرست مقالات

به شما تبریک می گویم. به زودی نویسنده کتاب خواهید شد. شاید ماه آینده نوشتن کتاب خود را تمام کنید! اگر این موضوع برای شما جالب است، به خواندن این مقاله ادامه دهید! در این مقاله تمامی مراحل از نوشتن کتاب تا چاپ به صورت گام به گام توضیح داده شده است.

هدف از نوشتن کتاب

یکی از سوالات مهم قبل از نوشتن کتاب این است که هدف از نوشتن کتاب چیست. در زنجیره محصولات، کتاب می تواند بخشی از محصولات ارزان قیمت شما باشد. حتی می تواند یک محصول رایگان باشد! یک استراتژی خوب این است که به کتاب به عنوان یک محصول پولساز نگاه نکنید! اگر تعداد زیادی از کتاب هایمان را حتی به قیمت تمام شده بفروشیم، خیلی سریعتر در راه تبدیل شدن به یک معلم مرجع خواهیم بود. کسانی که علاقه مند به آموزش ما با مطالعه کتاب هستند، خیلی راحت حاضرند هزینه های بسیار بیشتری بپردازند و از آموزش های تخصصی تری ما استفاده کنند.

حتی می توانید محصولات دیگر را در خود کتاب تبلیغ کنید و به عنوان مثال تهیه یک فیلم آموزشی را به آنها توصیه کنید. به این ترتیب کتاب یک ابزار بازاریابی عالی برای این فیلم آموزشی خواهد بود. بنابراین یکی از موثرترین استراتژی ها فروش کتاب با سود بسیار کم و استفاده از آن به عنوان یک ابزار بازاریابی برای محصولات و خدمات گران تر است.

چگونه کتاب بنویسیم

مراحل نگارش کتاب توسط نویسنده

امیدوارم با توضیحاتی که دادم انگیزه کافی برای شروع هر چه سریعتر پروژه نگارش کتاب شما ایجاد شده باشد. در پاسخ به این سوال که چگونه کتاب بنویسیم، برای نگارش و انتشار کتاب باید کارهایی انجام شود.
برخی از کارها توسط شما به عنوان نویسنده و برخی توسط ویرایشگر شما انجام شده است. البته، شما می توانید هم ویراستار و هم نویسنده باشید. اما برای شروع، ممکن است ساده‌تر باشد که فقط بر روی نوشته تمرکز کنید و از یک ویرایشگر بخواهید که انتشارات را انجام دهد.

قبل از تحویل کتاب به ناشر، چهار مرحله کار باید توسط شما یا تیم شما انجام شود.

1. نوشتن متن کتاب

بهتر است متن را با تایپ در نرم افزار Word بنویسید. کل کتاب را در یک فایل ننویسید. برای هر فصل یک فایل Word جدید باز کنید و محتوای آن فصل را بنویسید. یک فایل به صفحات اول کتاب و همچنین نمایه و مقدمه اختصاص دهید. هنگام نوشتن کتاب، بهتر است کمتر روی جزئیات و اشتباهات نوشتاری تمرکز کنید، زیرا این کار باعث کاهش سرعت نوشتن می شود. اینها بعداً قابل اصلاح است.

2. ویرایش

پس از نوشتن متن، نوبت به ویرایش آن می رسد. ویرایش یک کار تخصصی است. باید نکات لازم را یاد بگیرید یا این کار را به یک ویرایشگر حرفه ای محول کنید. در این مرحله جملات ساده تر و قابل فهم تر می شوند. علاوه بر این، اشتباهات املایی، نوشتاری، نقطه گذاری و غیره. اصلاح می شوند.

البته توجه داشته باشید که پس از تصحیح متن توسط نرم افزار، لازم است ویرایش بیشتری انجام شود. این نرم افزار بیشتر کار ویرایش را انجام می دهد اما در هر صورت متن باید توسط شما یا کارشناس نهایی شود.

3. صفحه‌آرایی

مرحله بعدی صفحه آرایی کتاب است. صفحه بندی یعنی تبدیل متن به فرمت کتاب. در طرح، ما دقیقا نسخه نهایی قابل چاپ را تولید می کنیم. ابعاد کتاب را مشخص می کنیم. شماره صفحات، عکس ها و کارهای دیگری که کتاب را برای چاپ آماده می کند اضافه می کنیم.
چیدمان با نرم افزار Word قابل انجام است، اما حرفه ای ها از نرم افزار Adobe InDesign استفاده می کنند. به عنوان مثال، بهتر است صفحه اول هر فصل را در صفحات جداگانه قرار دهید. همچنین خط اول یک صفحه نباید نصف باشد. فاصله عمودی خطوط نیز مهم است و در زیبایی متن بسیار مهم است.
در نهایت کتاب به صورت پی دی اف منتشر شد. این خروجی فایلی است که برای چاپ کتاب در چاپخانه استفاده می شود.

4. طراحی جلد

طراحی جلد معمولا با نرم افزار فتوشاپ انجام می شود. جلد کتاب دارای سه بخش است. جلد، جلد جلو و جلد پشت. منظور از عطف قسمتی از پوشش است که پوشش جلو و پشت جلد را به هم وصل می کند. از آنجایی که ضخامت کتاب ها متفاوت است، ضخامت عطف با توجه به تعداد صفحات تعیین می شود. هنگامی که کتاب در قفسه کتاب قرار می گیرد، جلد و پشت جلد آن نمایان نمی شود و فقط قسمت خمشی آن نمایان است. در طراحی جلد معمولاً یک پوشه مسطح طراحی می شود که پوشش، خمش و پشت جلد روی آن قرار می گیرد.

برخی از ناشران ممکن است ویرایش، صفحه‌آرایی و طراحی جلد را خودشان انجام دهند. آنها اغلب معیارهای خاصی دارند که باید در طراحی و چیدمان جلد رعایت شود.
پس باید تصمیم مهمی بگیرید. آیا می خواهید سلیقه شما دقیقا اعمال شود؟ یا اینکه ناشر باید جلد و صفحه آرایی را با استانداردهای خودش طراحی کند؟ من ترجیح می دهم تمام مراحلی که ذکر کردم به تنهایی انجام شود.

پس از انجام مراحلی که توضیح دادم، فایل PDF نهایی کتاب را به همراه فایل فتوشاپ جلد آن به ناشر تحویل می دهید تا کارهای بعدی را انجام دهد. ویرایشگر شما 4 کار مهم را انجام می دهد.

مراحل تولید کتاب توسط ناشر

1. ثبت در کتابخانه ملی

اولین وظیفه ناشر ثبت کتاب شما در کتابخانه ملی ایران است. هر کتابی در دنیا یک کد یا شماره استاندارد دارد که به آن ISBN می گویند. ناشر قبلاً شماره «شبک» را به شما اختصاص داده است و شما این شماره را در صفحات اول کتاب در قسمت شناسنامه کتاب آورده اید. به عنوان مثال شماره شابک کتاب «مدرس مرجع» 9786002741479 است.

ثبت نام کتاب در کتابخانه ملی توسط ناشر به صورت اینترنتی و در سایت کتابخانه ملی به نشانی nlai.ir انجام می شود. در هنگام ثبت کتاب، اطلاعات نویسنده از قبیل سال تولد، کد ملی و … نیز ثبت می شود.

2. تایید وزارت ارشاد

پس از ثبت کتاب توسط کتابخانه ملی، نسخه نهایی کتاب برای بررسی به وزارت ارشاد ارسال می شود. این فرآیند بسته به محتوای کتاب ممکن است چندین هفته طول بکشد. پس از تایید این کتاب توسط وزارت ارشاد، نباید هیچ تغییری در محتوای آن ایجاد کنید. اکنون ناشر می تواند با کسب مجوز از وزارت آموزش و پرورش، کتاب شما را برای چاپ به چاپخانه تحویل دهد.

3. چاپ کتاب

چاپخانه ها فقط با مجوز وزارت ارشاد مجاز به چاپ کتاب هستند. تیراژ کتاب در قیمت نهایی کتاب بسیار موثر است. کوچکترین چاپ شاید 2000 نسخه باشد. اگر بخواهید 1000 نسخه از کتاب خود را چاپ کنید، قیمت هر کتاب افزایش چشمگیری خواهد داشت. اما فراموش نکنید، شما می خواهید معلم مرجع شوید! پس همین الان سعی کنید کتاب را به تعداد کافی چاپ کنید.
چاپ کتاب حدود یک هفته تا ده روز زمان می برد. البته احتمالاً ظرف یکی دو روز چاپ انجام خواهد شد. اما صحافی کتاب ها چند روز طول می کشد.

4. اعلام وصول

آخرین مرحله از کار انجام شده توسط ناشر، «اعلام دریافت» کتاب است. در این مرحله کتاب چاپی به وزارت ارشاد ارسال می شود. علاوه بر این، تیراژ کتاب معمولاً برای مطابقت با تعداد آگهی شده در کتاب تأیید می شود. پس از گذراندن این مرحله، کتاب شما می تواند برای شروع فروش پیشنهاد شود.
تبریک میگم. کتاب شما چاپ شده و آماده فروش است. البته فعلا فقط مراحل کار را توضیح دادیم. احتمالاً دقیقاً نمی دانید که چگونه شروع به نوشتن یک کتاب کنید و چگونه آن را در 30 روز به پایان برسانید. سپس بخش بعدی را بخوانید.

چگونه کتاب بنویسیم؟ مراحل تولید کتاب به زبان ساده

در این قسمت یک تکنیک کتاب نویسی بسیار ساده و کاربردی را توضیح می دهیم. این روش فقط برای نوشتن کتاب های آموزشی قابل استفاده است. شما نمی توانید یک کتاب تاریخی به این شکل بنویسید. البته شما استاد استاد هستید پس وظیفه شما آموزش دادن به دیگران است.

1. انتخاب موضوع کتاب

اولین قدم انتخاب موضوع کتاب است. در دوره “کارخانه تولید اطلاعات” به شرکت کنندگان توصیه می کنم که نتیجه را به جای موضوع انتخاب کنند. مردم کتاب می خوانند تا به نتیجه دلخواه خود برسند یا حداقل به آن نزدیک شوند.

در ابتدا، هر چه موضوع انتخابی خاص تر باشد، احتمال موفقیت شما بیشتر است. به عنوان مثال، “مدیریت زمان” موضوع خوبی برای یک کتاب نیست زیرا بسیار کلی است. اگر کمی در گوگل و سایر سایت ها تحقیق کنید، ممکن است نتایج خاص تری را که مردم به دنبال آن هستند در حوزه مدیریت زمان بیابید و این مشکلات را حل کنید.

با یک جستجوی ساده در گوگل، آنچه را که اکثر جستجوگران به دنبال آن هستند، خواهید یافت. فقط “مدیریت زمان” را جستجو کنید. در پایین نتایج جستجو، گوگل عبارات مرتبط دیگری را که مردم جستجو می‌کنند نمایش می‌دهد. به عنوان مثال، یکی از توصیه های گوگل «مدیریت زمان با استفاده از موبایل» است! این عالی نیست؟ ما یک نتیجه بسیار جالب برای نوشتن یک کتاب در مورد آن پیدا کردیم. کافی است در کتاب نحوه بهبود مدیریت زمان با استفاده از تلفن های همراه و اپلیکیشن های سازگار آموزش داده شود.

حتی این سوال یا نتیجه را می توان دقیق تر کرد. یکی از راه ها انتخاب مخاطب خاص است. به عنوان مثال: “مدیریت زمان با موبایل برای مدیران”. توجه داشته باشید که ما در حال حاضر نام کتاب را انتخاب نمی کنیم. عنوان کتاب می تواند بسیار جذاب تر باشد. فعلا فقط موضوع کتاب را انتخاب می کنیم.

2. انتخاب شش موضوع اصلی

مرحله بعدی انتخاب 6 زیرمجموعه برای موضوع کتاب است. ما در واقع قفسه ها را در ذهن خواننده تعریف می کنیم. اگر جمله قبلی برایتان عجیب بود لطفا فصل سوم را با دقت بیشتری بخوانید. برای ساده تر، سعی می کنیم پاسخ این سوال را پیدا کنیم: 6 موضوعی که نمی توان از کتاب حذف کرد کدامند؟ اگر در زمینه خاصی تخصص داشته باشیم، تشخیص این شش موضوع خیلی سخت نیست.

اگر به مثال خود برگردیم، شش موضوعی که باید در کتاب «مدیریت زمان با موبایل برای مدیران» گنجانده شود، چیست؟ شاید شش موضوع اصلی مانند مثال صفحه بعد باشد.

شش موضوع اصلی کتاب
1. هدف گذاری
2. تبدیل اهداف به برنامه اجرایی
3. ایجاد برنامه ماهانه و روزانه 757575998884. مدیریت زمان با تلفن همراه 7578 مدیریت زمان با تلفن همراه 9578. 59 998886. پروژه ها و وظایف بزرگتر را مدیریت کنید

البته این شش موردی که گفتم فقط یک نمونه است و جنبه آموزشی دارد. در دنیای واقعی، برای انتخاب این 6 موضوع به تحقیقات بیشتری نیاز است.

3. انتخاب سه زیرمجموعه

اکنون باید سه موضوع فرعی را برای هر یک از این شش موضوع تعیین کنیم. در واقع برای هر موضوع اصلی سه زیرمجموعه مشخص می کنیم. برای مثال، اولین مشکل اصلی «هدف‌گیری» است. ما می توانیم سه موضوع فرعی زیر را برای این موضوع تعیین کنیم:
1. انتخاب اهداف مهم
2. ارزیابی اهداف
3. اشتباهات رایج هدف گذاری

مرتبط:  چطور با افکار منفی مبارزه کنیم

همین کار را برای سایر موضوعات اصلی تکرار می کنیم. تا کنون 18 موضوع داریم که باید در کتاب به آنها بپردازیم.

4. نوشتن شش سوال

اکنون برای هر یک از این موضوعات فرعی شش سؤال می‌پرسیم. به عنوان مثال، یکی از موضوعات فرعی «ارزیابی هدف» است. برای این کار باید شش سوال مشخص و دقیق بنویسیم.

1. چرا باید پس از انتخاب اهداف آنها را ارزیابی کنیم؟
2. چگونه بفهمیم که هدف انتخاب شده با شخصیت ما سازگار است؟
3. چگونه می توانیم اطمینان حاصل کنیم که هدفی که انتخاب کرده ایم ارزش آن را دارد؟
4. اگر هدفی که انتخاب کرده ایم در حین ارزیابی رد شود، مرحله بعدی چیست؟
5. آیا نظر دیگران در ارزیابی اهداف مهم است یا خیر؟
6. آیا هدفی که همه با آن موافق نیستند می تواند مناسب باشد؟

با نوشتن سوالات در نهایت به 108 سوال می رسیم که باید پاسخ آنها را بنویسیم. تبریک می گویم. سخت ترین قسمت نوشتن کتاب تمام شد! شاید تمام این مراحلی که تا الان توضیح دادم را بتوان در یک روز کاری انجام داد. فقط یک روز را به این کار اختصاص دهید و با تحقیق در اینترنت و سایر منابع و حتی نظرسنجی به 108 سوال کلیدی می رسید که اساس کتاب شما را تشکیل می دهد.

5. یافتن پاسخ 108 سوال

مرحله بعدی پاسخ به سوالات است. این مرحله ممکن است سخت به نظر برسد، اما خیلی سخت نیست. راه های مختلفی برای پاسخ به سوالات وجود دارد. بهتر است از ترکیبی از این روش ها استفاده کنید تا کتاب متنوع تر و جذاب تر شود.

5 روش برای پاسخگویی به سوالات

1. ایده ها و تجربیات خودتان
2. جستجوی اینترنتی
3. کتاب های معتبر
4. مصاحبه با افراد تأثیرگذار
5. نظرسنجی 757857859

6. تبدیل 108 پرسش و پاسخ به کتاب!

شما تاکنون 108 پرسش و پاسخ دارید. حال باید این مطالب را به کتاب تبدیل کنید. دست شما کاملا باز است. می توانید برخی از سوالات و پاسخ ها را حذف کنید. به علاوه، شما انتخاب می‌کنید که کدام قسمت‌ها با هم هماهنگ شوند و فصلی از کتاب را تشکیل دهند. ابهاماتی در این کار وجود دارد. در کلاس های قبلی «کارخانه تولید اطلاعات» وقتی درباره این روش نوشتن کتاب توضیح می دادم، حضار سوال می پرسیدند. در بخش بعدی به سوالات رایج پاسخ خواهم داد.

ممکن است احساس کنید روشی که توضیح دادم شما را تا حدی محدود می کند. اما این مورد نیست ! پس از نوشتن 108 پرسش و پاسخ، نیازی به بازگشت به مراحل و تقسیم بندی قبلی نیست. از این مرحله به بعد، فکر کنید که شما 108 قسمت ارزشمند کتاب دارید و فقط باید تعدادی از آن ها را حذف کنید، شاید حتی مطالبی خارج از آن اضافه کنید و از ابتدا تا قسمت هایی که با هم هماهنگ هستند به آن فکر کنید. روشی که توضیح دادم فقط یک الگوریتم ساده برای تولید محتوای زیاد در مدت زمان کوتاه است.

3 نکته برای نوشتن کتاب در 30 روز

بگذارید در مورد سه موردی که معمولاً گیج کننده هستند بیشتر توضیح دهم.

1. کتاب لزوما 6 فصل نیست!

کتابی که با این روش می نویسید لازم نیست 6 فصل داشته باشد. درست است که شما شش موضوع اصلی را انتخاب کردید و کار را ادامه دادید. اما شاید تصمیم بگیرید که یک موضوع اصلی را به دو فصل تقسیم کنید یا حتی شاید دو موضوع اصلی را ادغام کنید و در یک فصل توضیح دهید. پس از تهیه 108 پرسش و پاسخ، می توانید به این فکر کنید که کتاب چند فصل دارد و هر فصل در مورد چیست. در واقع شما ساختار محتوا را از ابتدا طراحی می کنید.

2. لزومی ندارد از همه 108 مطلب استفاده کنید!

نکته دیگر این است که استفاده از همه سوالات ضروری نیست و گاهی می توان 2 یا 3 سوال را با هم ترکیب کرد. ممکن است برخی از سوالات به طور کلی از کتاب حذف شوند. علاوه بر این، شاید در حین تهیه 108 پرسش و پاسخ، نکاتی به ذهنتان خطور کند که در هیچ یک از این 108 مورد نیست. می توانید این موارد را به کتاب اضافه کنید.
هدف از استفاده از روش 6-3-6 صرفاً ارائه ایده هایی برای محتوای کتاب است تا آنها را به یک کتاب خوب تبدیل کند.

3. تمام سوالات را در کتاب ننویسید!

کتابی که با این روش تهیه کرده ایم مجموعه پرسش و پاسخ نیست! بنابراین طوری رفتار نمی کنیم که انگار ابتدا سوال را مطرح کرده و سپس پاسخ را یادداشت می کنیم. شاید بسیاری از سوالات می توانند تیتر اخبار باشند.

اگر به اندازه کافی مصمم باشید و همین الان شروع به نوشتن کتاب کنید، ماه آینده متن را تمام کرده اید و می توانید مراحل چاپ کتاب را شروع کنید!

چگونه کتاب بنویسیم؟ باید اعتراف کرد که هیچ کس نویسنده به دنیا نمی آید و شکست های پی در پی مقدمه موفقیت بسیاری از نویسندگان و هنرمندان بزرگ جهان از جمله جک لندن بوده است که اولین تلاش هایش برای نویسندگی حرفه ای شکست خورد، اما در نهایت نام او به عنوان یکی از اولین نویسندگان آمریکایی ثبت شده در تاریخ که از طریق نوشتن به ثروت زیادی دست یافت. همچنین می توان به پابلو پیکاسو، نقاش مشهور اسپانیایی اشاره کرد که از دوران نوجوانی با تمرین و کپی برداری از آثار بزرگانش وارد دنیای هنر شد. در پاسخ به این سوال که چگونه کتاب بنویسیم، سه روش نوشتن کتاب، رمان، کتاب غیرداستانی و کتاب داستانی را یاد می گیرید تا بتوانید بر اساس تمرین، نوشتن کتاب را تجربه کنید. .

حتما بخوانید: چگونه مقاله بنویسیم؛ ارائه نکاتی کاربردی در مقاله نویسی

چگونه کتاب بنویسیم

هر کسی که داستانی برای گفتن دارد می تواند کتابی بنویسد، یا برای لذت بردن خود یا برای انتشار آن، آن را در دسترس همه قرار دهد (و البته بفروشد). اگر شما از آن دسته افرادی هستید که هنگام استراحت در پارک یا خواندن رمان های مورد علاقه خود شروع به رویاپردازی می کنید، پس باید به داستان نویسی فکر کنید. اگرچه نوشتن کتاب ممکن است ترسناک به نظر برسد، اما می توانید آن را انجام دهید. در این مقاله نکات مفیدی در مورد نحوه نوشتن کتاب ارائه شده است. فقط صبور باشید و فقط به موضوعاتی فکر کنید که مردم می خواهند درباره آنها بخوانند. با دوستان خود مشورت کنید تا با الهام از آنها، ایده های شگفت انگیزی برای داستان نویسی پیدا کنید!

روش اول: اولین مراحل نوشتن کتاب

مرحله 1: خرید یک لپ تاپ

شاید چند تا! احتمالاً ترجیح می دهید داستان خود را روی رایانه بنویسید، اما وقتی ایده ای به ذهنتان می رسد، ممکن است در آن زمان به رایانه دسترسی نداشته باشید. بنابراین بهترین کار این است که این کار را به روش سنتی انجام دهید و هر جا که می روید یک خودکار و دفترچه همراه داشته باشید. علاوه بر این، بسیاری از نویسندگان به رابطه بین ذهن، دست و حرکت قلم روی کاغذ اعتقاد دارند. با این حال، قبل از اینکه این ابزار سنتی و جادوی آن را در تجربه نوشتن کنار بگذارید، حداقل یک بار آن را امتحان کنید.

یک نوت بوک با روکش چرمی یا ورق های مقوایی قطعا قوی و بادوام است و فضای و وزن زیادی را در کوله پشتی یا کیف شما اشغال می کند، در حالی که یک نوت بوک فنری ممکن است آنقدر محکم نباشد، اما سبک و به راحتی در دست است. باز کن. داشتن آن آسان است و حتی بهتر از آن، پاره کردن یک برگه از دفترچه یادداشت بهار آسان است، اگر دوست دارید بنویسید!

چه دفترچه ارتجاعی باشد چه نباشد، بهتر است از کاغذ مربعی به جای کاغذ خط دار استفاده کنید، زیرا با فکر کردن به موضوع، می توانید طرح ها و شخصیت هایی را تصور کنید که دوست دارید به داستان اضافه کنید. علاوه بر این، کاغذ گراف ابزار مفیدی برای فاصله گذاری پاراگراف ها و ترسیم خطوط کلی است.

مرحله 2: شروع به فکر کردن کنید

حالا که دفتر و خودکاری در دست دارید، وقت آن رسیده که شاخ غول نویسندگی را بشکنید. چند صفحه اول را صرف نوشتن ایده های داستان کنید. زمانی که احساس کردید به اندازه کافی ایده ها را یادداشت کرده اید، آنها را دو بار بخوانید. سپس ایده های خود را با چند نفر به اشتراک بگذارید و بازخورد آنها را دریافت کنید. بهترین ایده را انتخاب کنید و مطمئن شوید که موضوع انتخاب شده اخیراً توسط نویسندگان دیگر منتشر نشده است. حالا چند روز صبر کن برای اطمینان ایده ها را مرور کنید و به مرحله بعدی بروید.

حتما بخوانید: چگونه گزارش بنویسیم؛ راهنمای کامل گزارش نویسی

مرحله 3: شرح مختصری از داستان بنویسید

نکات مهم در مورد شخصیت های داستان، مکان ها و به طور خلاصه، تمام جزئیات کوچکی که یک داستان طولانی را تشکیل می دهند، یادداشت کنید. نوشتن شرح مختصر فواید زیادی دارد، از جمله:

همانطور که قسمت های مختلف داستان را توصیف می کنید، ممکن است ایده های جدیدی به سراغ شما بیاید (آنها را بنویسید!).

در شرح مختصر داستان چیزی هدر نمی رود. برای مثال، حتی می‌توانید شخصیتی را توصیف کنید که هرگز مستقیماً در داستان حضور ندارد، اما بر شخصیت‌های دیگر داستان تأثیر می‌گذارد.

مرحله 4: تمام شخصیت هایی که در داستان دارای معنای خاصی هستند را در جدول یا نمودار یادداشت کنید.

از دفترچه یادداشت خود برای اضافه کردن جزئیات در مورد شخصیت های نقاشی استفاده کنید. حتی برای چند شخصیت مهم، توضیح مختصری بنویسید. این به شما کمک می کند تا آنها را تجسم کنید و بیشتر در مورد آنها فکر کنید، حتی بیشتر در مورد شخصیت خود یاد خواهید گرفت.

همیشه می توانید هر زمان که ایده های فوری تمام شد به این نمودار مراجعه کنید.

مرحله 5: طرح کلی

خطوط کلی به تعریف قوس داستان کمک می کند. یک قوس داستانی شامل عناصری مانند: مقدمه، طرح (یا طرح)، شخصیت ها، صحنه های منتهی به درگیری های بزرگ یا اوج داستان، نتیجه نهایی و پایان داستان است.

ارائه داستان می تواند سخت ترین قسمت کار باشد، بسته به اینکه چه کسی هستید. بهتر است این کار را تا حد امکان به طور خلاصه انجام دهید. مثلاً بگویید: «من می‌خواهم یک رمان معمایی بنویسم و ​​از طرفداران جنگ جهانی دوم هستم» و آن را اینگونه بنویسید: رمز و راز، جنگ جهانی دوم. خوبیش اینه که با اختصار این دو جمله به دو حوزه وسیع اشاره میکنی و بلافاصله حوزه احتمالات رو محدود میکنی. اکنون حداقل دوره زمانی و جهت گیری داستان مشخص شده است. یک داستان مرموز در طول جنگ جهانی دوم اتفاق افتاد. سعی کنید بیشتر روی آن تمرکز کنید.

موضوع داستان شخصی است یا کلی؟ موضوع جنگ جهانی دوم قطعا می تواند هر دوی این عناصر را در بر بگیرد. اما بهتر است بگوییم موضوع داستان شخصی است. این داستان یک سرباز است.

مرتبط:  چرا صدا در واتساپ نمیره

داستان چه زمانی اتفاق می افتد؟ اگر این داستان یک سرباز جنگ جهانی دوم باشد، مشخص است که زمان داستان جنگ جهانی دوم است. این یکی از تصمیماتی است که بلافاصله با آن روبرو خواهید شد. فرض کنیم که در واقع داستان در زمان حال اتفاق می افتد که به این سوال منتهی می شود: “حالا چه؟” بعد، سناریوی اصلی را تصور کنید: شخصیت اصلی داستان یک روزنامه پیدا می کند. این دفتر خاطرات پدربزرگش در جنگ جهانی دوم است. یک حقیقت در اینجا آشکار می شود. پدربزرگ هرگز از جنگ برنگشت، اما هیچ کس نمی داند چه اتفاقی افتاده است. شاید قهرمان داستان شما بتواند پاسخ را در این مجله بیابد.

شما اکنون به چند سوال کلیدی از ابتدا پاسخ داده اید. سازمان بهداشت جهانی؟ قهرمان داستان، کی؟ گذشته و حال، چی؟ دفتر خاطرات و رمز و راز یک فرد گم شده. اما شما هنوز پاسخ سوال “چرا” را نمی دانید. این چیزی است که شما باید دریابید. چگونه؟ برای یافتن پاسخ، باید چند سوال از خود بپرسید.

به شخصیت های داستان پرداخت کنید. با شخصیت هایی که در مقدمه معرفی کردید شروع کنید. در این مثال دو شخصیت معرفی شده است: جوان و پدربزرگش. شما می توانید خصوصیات این دو شخصیت را صرفا از طریق فضاسازی تعریف کنید و شخصیت های جدیدی را در طول داستان معرفی کنید. پدربزرگ حتماً خانواده داشته پس مادربزرگ حتماً وارد صحنه داستان خواهد شد. ما در مورد دو نسل صحبت می کنیم، نسل پدربزرگ و نسل جوان، بنابراین والدین جوانی که پسر یا دختر پدربزرگ است، دیگر شخصیت های داستان خواهند بود. می توانید ببینید که چقدر می توان شخصیت ها را به راحتی وارد صحنه داستان کرد.

به همین ترتیب ادامه دهید و از یک شخصیت، شخصیت های دیگری را که با او تعامل دارند وارد داستان کنید. زمان زیادی طول نمی کشد تا چندین شخصیت و روابط بین آنها ایجاد کنید. این یک رویداد خوشایند است، به خصوص اگر رمان یک راز باشد. در داستان، شما همچنین به شخصیت های اختصاصی مانند «پیراهن های قرمز» از مجموعه تلویزیونی «پیشتازان فضا» نیاز دارید. «پیراهن های قرمز» شخصیت های فداکاری این خط داستانی هستند که بلافاصله پس از ورود به داستان می میرند.

همانطور که شخصیت‌ها را توسعه می‌دهید، احتمالاً همان سؤالاتی را از خود می‌پرسید که خواننده به زودی می‌پرسد: “بعد چه اتفاقی می‌افتد؟” از این سوالات برای پیشبرد داستان استفاده کنید. در این داستان مرد جوانی می خواهد پدربزرگش را پیدا کند. از آنجایی که تنها سرنخ او این دفتر خاطرات قدیمی است، او مشتاقانه آن را می خواند تا بفهمد چه اتفاقی برای پدربزرگش افتاده است که او و همسر باردارش (مادربزرگ) را مجبور به ترک یک شهر کوچک در کنتاکی به سمت سواحل نرماندی کرد. پشت خطوط دشمن مجروح می شود پدربزرگ همه اینها را در دفتر خاطرات خود نوشت. او هرگز به خانه نمی آید. با دانستن این اطلاعات، سوالات و الگویی را در ذهن خود خواهید دید:

وقایع هم در زمان “امروز” و هم در طول جنگ جهانی دوم رخ می دهد. وقتی دفتر خاطرات نوشته می شود، سال 1944 است و وقتی نوه آن را پیدا می کند، اکنون است.

برای افزودن اکشن به داستان، مرد جوان باید کاری انجام دهد. از آنجایی که پدربزرگ به خانه نمی آید، مرد جوان را به آلمان بفرست تا او را زنده یا مرده پیدا کند.

مادربزرگ کجای این داستان است؟

روند ایجاد یک قوس داستانی را ادامه دهید، اما در این مرحله حتی می توانید پایان آزمایشی داستان را حدس بزنید: مرد جوان متوجه می شود که چرا پدربزرگش به خانه نیامده و روزنامه او چگونه به خانه آمده است. از آنجا، تنها کاری که باید انجام دهید این است که همه چیز را در وسط داستان یادداشت کنید.

یک «خط زمانی» از خلاصه داستان ترسیم کنید (خط زمانی فهرستی از رویدادهای داستان به ترتیب زمانی است). حالا که خلاصه داستان را نوشتید (البته کاملاً مختصر و مفید است)، آن را به صورت جدول زمانی ترسیم کنید و نقطه عطف داستان هر شخصیت را در تایم لاین خودش قرار دهید. گاهی اوقات نقاط عطف داستان های چند شخصیت در یک تاریخ تلاقی می کنند و گاهی اوقات چندین شخصیت همگی از خط زمانی ناپدید می شوند. این رویدادها را با کشیدن خطوط نشان دهید. اگر در رشته افکار خود گم شدید، می توانید از جدول زمانی برای پیمایش در کل داستان استفاده کنید.

مرحله 6: بی رحمانه ویرایش کنید

اگر طرح به جایی نمی رسد و نمی توانید کاری انجام دهید، به آخرین قسمت داستان که برای شما منطقی است برگردید و از آنجا به ایده های جدیدی برای ادامه داستان فکر کنید. برای جلو بردن داستان، لازم نیست دقیقاً همان کاری را که در خلاصه گفتید انجام دهید. گاهی برای ادامه داستان به ایده های جدیدی نیاز دارید. مهم نیست در کجای این فرآیند هستید، نوشته شما شما را به جایی که می خواهد می برد. پس آن را دنبال کنید، زیرا این بخشی از لذت نوشتن است.

حتما بخوانید: چطور کلیک‌خور مقاله‌هایمان را بالا ببریم؟

روش دوم: چگونه داستان بنویسیم

مرحله اول: نام هر فصل را در کتاب بنویسید و در مورد محتوای هر بخش تصمیم بگیرید.

با این کار، شما همیشه می دانید که داستان در هر بخش به کجا ختم می شود. نوشتن در مورد شخصیت ها در ابتدا می تواند تا پایان سفر مفید باشد.

مرحله 2: عناصر یک رمان خوب را بشناسید

اگر می خواهید نویسنده ای موفق شوید، نویسندگی را به عنوان رشته دانشگاهی خود انتخاب کنید (مگر اینکه قبلاً انتخاب کرده اید و اکنون دانشجو هستید)، در غیر این صورت ادبیات را انتخاب کنید. قبل از نوشتن، باید خواندن انتقادی را یاد بگیرید. ساختار جمله، تمایز شخصیت، شکل‌گیری طرح و توسعه شخصیت زمانی به درستی انجام می‌شود که قبل از نوشتن خواندن انتقادی را یاد بگیرید.

صحنه: صحنه یکی از عناصر داستان است که شامل زمان، مکان و شرایطی است که داستان در آن اتفاق می افتد. البته نیازی به توضیح کامل صحنه نیست. شما مانند یک نقاش، اثری خلق می کنید که تصویری متفاوت در ذهن هر خواننده ای به جا می گذارد.

به عنوان مثال: ماریا از شیب تند اطراف کاخ پایین رفت. دور نبود که یکی از خدمتکاران پدرش جلوی او را گرفت و گفت: شاه فردیناند می خواهد تو را ببیند. این قسمت کوتاه نشان می دهد که ماریا احتمالاً دختر جوانی است که در یک قصر زندگی می کند. این به خواننده این ایده را می دهد که داستان می تواند در قرون وسطی اتفاق بیفتد. ماریا نیز یک نام لاتین است که ممکن است نشان دهنده محل زندگی او باشد و “شاه فردیناند” سرنخ خوبی است! در واقع، ایزابلا اول کاستیل، همسر پادشاه فردیناند، سفرهای اکتشافی کریستف کلمب به دنیای جدید را در سال 1492 پس از میلاد تایید و حمایت کرد. بنابراین داستان در این زمان اتفاق می افتد.

شخصیت ها: هر داستان دارای شخصیت های اصلی و فرعی است. مهم است که شخصیت های داستان شما جالب و به خوبی ارائه شوند. به ارائه صحنه و شخصیت ها مقدمه می گویند.

کتاب ها شامل انواع مختلفی از شخصیت ها هستند. قهرمان اصلی (شخصیت اصلی) معمولاً شخصیت اصلی و داستان دنبال می شود. برای هر شخصیت اصلی معمولاً یک ضدقهرمان (آنتاگونیست) وجود دارد، شخصیتی که برای پیشبرد داستان درگیری و بحران ایجاد می کند. معمولا شخصیت های منفی در کتاب ها ضد قهرمان هستند، اما همیشه اینطور نیست.

به یاد داشته باشید: شرور می تواند از دیدگاه یک خواننده ضد قهرمان و از دیدگاه خواننده دیگر قهرمان اصلی باشد. صرف نظر از نقش هایی که بازی می کنند، این نوع شخصیت ها برای موفقیت داستان مهم هستند.

تضاد: این چالش بزرگی است که یک شخصیت با آن روبرو می شود و معمولاً این درگیری دلیل داستان است.

شاید از ماریا، دختر پادشاه، خواسته شد تا تصمیم بگیرد که آیا به کریستف کلمب اجازه می دهد از کشتی ها و ملوانان اسپانیایی برای اکتشافات خود استفاده کند یا خیر. ممکن است ماریا در ادامه داستان با این مشکل مواجه شود.

اوج داستان: لحظه ای که جدی ترین چالش داستان رخ می دهد و نفس خواننده در سینه گیر می کند.

شاید ماریا تصمیم بگیرد که اجازه ندهد کلمب از پول اسپانیا برای اکتشافاتش استفاده کند و کلمب از ماریا می خواهد که به او اجازه سفر بدهد تا کلمب هر کاری می گوید انجام دهد تا این فرصت را از دست ندهد. اینجاست که ماریا باید تصمیم سختی بگیرد که نتیجه کل داستان را مشخص می کند.

نتیجه: اوج داستان را پشت سر گذاشته ایم، مشکل حل شده و دیگر هیچ ابهامی وجود ندارد. توجه: اگر می‌خواهید رمان شما دنباله‌ای داشته باشد، حداقل یک یا دو نکته را مبهم بگذارید.

مثلا ماریا تصمیم می گیرد به خواسته های کلمب احترام بگذارد و او را رها کند و پدرش را متقاعد کند که کلمب را در این سفر همراهی کند. اغلب برای خوانندگان جالب است که با پایانی روبرو شوند که انتظارش را نداشتند، بنابراین سعی کنید همیشه پایان داستان خود را پیش بینی نکنید.

جزئیات: این یکی از مهم ترین بخش هایی است که در هنگام نوشتن کتاب باید به آن پرداخته شود. به جای اینکه فقط بگویید “آسمان آبی بود” به آبی بودن آسمان مراجعه کنید. به عنوان مثال، بگویید: “آسمان آبی لاجوردی روشن بود.” با این جزئیات سطح جذاب داستان را بالا می برید. اما زیاده روی نکنید. در اینجا مثالی از استفاده بیش از حد از جزئیات آورده شده است: «آسمان آبی لاجوردی درخشانی بود که جلوه خاصی به خاکستری تیره شن‌ها می‌داد، بستری که در پی برخورد امواج کف‌زا و مایل به آبی، بستر آن پر از حباب‌های آب می‌شد. اهک.

دادن بیش از حد شاخ و برگ به این معنی است که احتمالاً خود را در پشت بام تاریخ سازی قرار می دهید. از زبان توصیفی استفاده کنید، اما این کار را با مهارت انجام دهید و از لحن شاعرانه مناسب در داستان خود استفاده کنید.

مرحله 3: طرح خود را بنویسید

این نقطه شروع شما برای ایجاد داستان خواهد بود. نیازی به نوشتن هیچ چیز فانتزی نیست، فقط یک ایده کلی از داستان بنویسید. در اواسط کتاب به طرح اصلی داستانی که نوشتید مراجعه کنید. ممکن است تعجب کنید اگر متوجه شوید که درک شما از کتاب در طول فرآیند نوشتن تغییر کرده است. شما می توانید کتاب را متناسب با طرح داستان تغییر دهید یا می توانید طرح را از داستان جدا کنید و داستان را هر کجا که می خواهید ادامه دهید. حتی می توانید طرح اصلی را با طرح فعلی متفاوت ترکیب کنید. انتخاب باشماست. به یاد داشته باشید، این کتاب شماست.

مرحله 4: شروع به نوشتن کنید

این بهترین بخش کار است. اگر برای شروع مشکل دارید، به تضاد داستان بروید و از آنجا شروع کنید. هر زمان که نوشتن عادی شد و احساس راحتی کردید، توضیحات صحنه را به داستان اضافه کنید. احتمالاً چیزهای زیادی را در داستان تغییر خواهید داد، زیرا بهترین چیز در نوشتن یک کتاب این است که می توانید به تخیل خود اجازه دهید وحشی شود. تنها چیزی که باید به خاطر بسپارید این است که باید از این فرآیند لذت ببرید، در غیر این صورت ممکن است کتاب شما در سطل زباله قدیمی زنگ زده به پایان برسد.

مرتبط:  چطور بک آپ واتس آپ استفاده کنیم

مرحله پنجم: استفاده از نوت بوک را فقط برای برنامه ریزی در نظر بگیرید!

بهتر است داستان خود را تایپ کنید تا بتوانید چندین کپی تهیه کنید، به راحتی خطاها را تصحیح کنید و آن را به ویرایشگران ارسال کنید.

روش سوم: چگونه یک کتاب غیرداستانی بنویسیم

مرحله 1: موضوعی را انتخاب کنید که می دانید یا می خواهید درباره آن بدانید

کتاب غیرداستانی شما ممکن است حاوی اطلاعاتی در مورد مکانی باشد که خواننده ممکن است بخواهد در یک روز تعطیلات خود را در آن بگذراند، یا اطلاعاتی درباره مکانی به طور کلی. این می تواند در مورد جامعه امروزی، یک رهبر معاصر یا تاریخی، یا کسی باشد که شما آن را تحسین می کنید. تنها اخطار در قلمرو غیرداستانی این است که محتوا واقعی باشد. در واقع، یک کتاب غیرداستانی دارای محتوایی (اغلب به شکل داستان) است که خالق آن با حسن نیت، مسئولیت صحت یا صحت وقایع، افراد و اطلاعاتی را که در آنجا ارائه می شود، بر عهده می گیرد.

حتما بخوانید: چطور یک پروپوزال بنویسیم؟

مرحله 2: تحقیق

هر متخصصی در مقطعی مبتدی بوده است، اما حتی یک متخصص حداقل یک چیز جدید برای یادگیری دارد. شما هرگز نمی توانید در مورد یک موضوع بیش از حد بدانید. هر زمان که با مشکلی مواجه شدید یا در بن بست قرار گرفتید، یکی از این سه راه را برای حل مشکل انتخاب کنید:

از اینترنت استفاده کن. با کمک اینترنت، کمی زمان می برد تا محدوده جستجوی شما محدود شود، اما اجازه دهید موتورهای جستجو در جستجوی شما به شما کمک کنند. فقط مقالات اصلی را دنبال نکنید، مقالات فهرست شده در بخش مرجع را در نظر بگیرید. سوالات خود را در انجمن ها (تالارهای اینترنتی) یا جاهای دیگر مطرح کنید تا کسی بتواند شما را راهنمایی کند.

کتاب غیرداستانی دیگری مرتبط با موضوع تحقیق خود یا در مورد آن بخوانید. شاید نویسندگان دیگر از زوایای مختلف به موضوع برخورد کنند و اطلاعاتی داشته باشند که شما از آن بی اطلاع باشید. ممکن است بخواهید اطلاعات به دست آمده از یک منبع مستقل را قبل از گنجاندن آن در داستان تأیید کنید.

از یک متخصص کمک بگیرید. احتمالاً یک متخصص در مورد موضوعی که در مورد آن می نویسید وجود دارد که آن را مانند پشت دست خود می داند. به دنبال این کارشناسان باشید، به وقت آنها احترام بگذارید و از آنها بپرسید که آیا اطلاعات منحصر به فرد و جالبی در مورد موضوع شما دارند یا خیر.

دایره المعارف را بخوانید. آره. این کار خسته کننده است، اما یک نفر باید آن را انجام دهد و آن شخص شما هستید که باید تمام اطلاعات مورد نیاز برای کتاب خود را جمع آوری کنید.

مرحله سوم: به صفحه آرایی و ساختار بیرونی کتاب توجه کنید

طرح بندی شامل اندازه صفحه، حاشیه ها، فونت های استفاده شده، پاورقی ها، عنوان فصل ها، تصاویر و غیره است. کتاب هایی که منتشر نمی شوند صفحه بندی ضعیفی دارند. به عنوان مثال، نقاط خوب ماهیگیری و سواحل تعطیلات خوب را در یک فصل قرار ندهید. برای اطلاعات بیشتر در این مورد، می توانید با یک پیجر، ویرایشگر یا ناشر مشورت کنید.

مرحله 4: جزئیات توصیفی جالب زیادی را به داستان اضافه کنید

هیچ کس دوست ندارد کتاب های خسته کننده بخواند. کتاب های خوب با جزئیات و رنگ ها تزیین شده اند.

روش چهارم: چگونه یک داستان تخیلی بنویسیم

مرحله 1: تا حد امکان داستان های تخیلی بخوانید

اگر قصد دارید یک داستان فانتزی حماسی بنویسید، خواندن داستان هایی مانند این ایده خوبی است. تلاش برای نوشتن در ژانری که هرگز کتابی در مورد آن نخوانده اید، نتیجه کار متوسطی خواهد بود و خوانندگان مشتاق این ژانر بدون شک متوجه عدم توانایی شما خواهند شد.

برخی از نویسندگان مشهور در ژانر داستانی عبارتند از: سی. اس. لوئیس، تی اچ وایت، فریتز لیبر، جی آر آر تالکین، سوزانا کلارک و کلی لینک.

از کتابدار کتابخانه یا کتابفروشی محلی خود بخواهید چند رمان داستانی کلاسیک معروف برای مبتدیان را به شما معرفی کند.

مرحله 2: تصمیم بگیرید که داستان شما شامل چه عناصر جادویی است

همه داستان‌های تخیلی حاوی عناصر جادویی نیستند، اما آنهایی که به طور منظم وارد قلمرو جادو می‌شوند. سحر و جادو به نوعی منطق و روش نیاز دارد و باید برای خوانندگان روشن و بدون ابهام باشد.

عناصر جادویی را با دقت برنامه ریزی کنید. از خود بپرسید که آیا این عناصر نیاز به توضیح یا تفسیر دارند تا برای خوانندگان معنا پیدا کنند و این عناصر در دنیای شما چه “قوانین” یا مرزهایی دارند.

اگر داستان شما در یک جامعه تاریخی (یا یک جامعه تخیلی مبتنی بر فرهنگ های واقعی تاریخی) اتفاق می افتد، حتما در آن جامعه یا فرهنگ تحقیق کنید تا نوشته شما دقیق و صادقانه باشد.

مرحله سوم: در ابتدای داستان از خوانندگان خود دیدن کنید

جلب توجه خواننده از همان ابتدا برای هر داستانی، به ویژه داستانی، مهم است. خوانندگان علاقه مند به این ژانر معمولاً هنگام خواندن آن را جالب می دانند، بنابراین عدم جلب توجه خوانندگان در ابتدای داستان می تواند باعث از دست دادن علاقه آنها شود.

لازم نیست در ابتدای داستان جذابیت های داستان را مانند بمب منفجر کنید. با این حال، حداقل باید به چیزهای هیجان انگیز و جالب آینده اشاره کنید.

باید نکات هیجان انگیز و جالبی که در ابتدای داستان قول داده بودید را دنبال کنید، پس از قول خود نشکنید.

مرحله 4: شخصیت های اصلی خود را قبل از آشکار شدن رویدادهای داستانی معرفی کنید

بسیاری از داستان نویسان داستان خود را با صحنه های جنگ آغاز می کنند. در حالی که این رویکرد می‌تواند هیجان‌انگیز باشد و برخی از ویژگی‌های خاص شخصیت‌های اصلی را آشکار کند، واقعیت این است که خوانندگان نمی‌دانند این شخصیت‌ها چه کسانی هستند یا چرا مرگ (یا پیروزی) آنها مهم است.

بد نیست در ابتدای داستان یک صحنه نبرد داشته باشید، اما توجه داشته باشید که ممکن است برای خوانندگان جذابیت نداشته باشد.

اگر تصمیم دارید داستان را با یک صحنه دراماتیک شروع کنید، یک یا دو پاراگراف بعد از آن صحنه بگذارید تا شخصیت ها در ذهن خواننده بنشینند.

هنگام معرفی شخصیت ها از نام آنها استفاده کنید. سعی نکنید با استفاده از “ضمایر” رمزآلود باشید زیرا ممکن است خواننده علاقه خود را از دست بدهد.

مرحله 5: از اصرار برای نوشتن هر جزئیات و توضیحات خودداری کنید

جزئیات راه خوبی برای بهبود و پیشبرد داستان است. با این حال، توضیح بیش از حد می تواند با تغییر جهت و محدود کردن اطلاعات، مانع از جریان داستان شود. با انتخاب مهم ترین و مرتبط ترین جزئیات برای هر صفحه، اجازه دهید تخیل شما زنده شود.

به جای جزئیات کامل، به دنبال راه‌هایی برای اضافه کردن جزئیات به داستان از طریق شخصیت‌پردازی، تأمل و گفتگو باشید تا جزئیات غیرضروری را کاهش دهید و جریان داستان را بهبود بخشید.

روش پنجم: پشتکار

مرحله 1: لجباز باشید

دانش یک گنج است و تمرین کلید آن است. برای استاد شدن آموزش ببین به نوشتن ادامه دهید، خواه این یک داستان باشد یا فقط یک فکر یا مشاهده. هرچه بیشتر بنویسید، نتیجه بهتری خواهید داشت. لازم نیست نوشته شما کامل باشد. لازم نیست آنطور که از ابتدا می خواستید اتفاق بیفتد. آنچه اهمیت دارد تمرین مداوم است. زمان کافی برای بررسی سبک نوشتن خواهید داشت.

مرحله 2: دائماً از خود سؤالاتی در مورد داستان، انگیزه ها و شخصیت ها بپرسید

همه چیز و هر کسی در رمان شما باید هدفی داشته باشد. اگر می گویید برگ های درختان سبز است، بهار یا تابستان را به خواننده پیشنهاد می کنید. اگر بگویید فلان شخصیت سه روز است که صورتش را نتراشیده است، خواننده این تصور را ایجاد می کند که شاید اجباری (یا شاید بازیگر بودن) است. هر شخصیت داستان انگیزه ای برای کاری که انجام می دهد دارد، بنابراین وقتی می نویسید از آنها سؤال کنید: “چرا می خواهید سوار این هواپیما شوید و این (مرد) را در مراکش تنها بگذارید؟

حتما بخوانید: چطور یک مقاله بنویسیم؟

مرحله 3: گاهی اوقات از کار خود فاصله بگیرید تا دیدگاه بهتری نسبت به داستان داشته باشید

نوشتن با وقفه های موقت بهبود می یابد. وقتی به سراغ اشتباهات کار خود می روید، اغلب بهتر می توانید اشتباهات را در کار خود تشخیص دهید، اشتباهاتی که هنگام نوشتن دشوارتر است. پس از اتمام یک فصل، آن را به مدت یک هفته کنار بگذارید و با دیدگاهی جدید به آن بازگردید.

اگر از «انجماد نوشتن» رنج می‌برید (حالتی که در آن نمی‌توانید درباره آنچه می‌خواهید بنویسید یا چگونه به آن فکر کنید)، نوشتن را برای چند روز یا بیشتر متوقف کنید و برای آرام کردن افکارتان به موسیقی ملایم و آرام گوش دهید.

مرحله چهارم: از نظرات دیگران استفاده کنید

اجازه دهید دیگران دستنوشته کتاب شما را بخوانند. با این کار می توانید بازخورد ارزشمندی از آنها دریافت کنید و شاید حتی به شما در ادامه نوشتن کمک کند.

مرحله 5: ورودی های بد را دور بریزید

جای تعجب نیست که بسیاری از نوشتن ها خوب کار نمی کنند. از حذف شخصیت ها، طرح داستان و هر چیز دیگری که کار نمی کند از کتاب نترسید. همچنین از افزودن عناصر و کاراکترهای جدید که شکاف ها را پر کرده و به نوشته شما معنا می بخشد نترسید. وقتی صحبت از داستان های غیرداستانی به میان می آید، هرگز از یافتن حقایق بیشتر برای حمایت از ادعاهای خود نترسید!

مرحله 6: به یاد داشته باشید که بسیاری از نویسندگان پیش نویس های بسیاری را قبل از ارائه بهترین ایده ها به سطل زباله فرستاده اند.

ورونیکا راث، نویسنده سه گانه پیشگامانه را در نظر بگیرید. او در وبلاگش می‌گوید که حداقل ۴۸ بار در زمان تحصیل در دانشگاه، ایده این کتاب را مطرح کرده است.

مرحله هفتم: آنچه را که می دانید بنویسید

اگر از این ضرب المثل قدیمی پیروی کنید، یا نتیجه می گیرید یا نمی گیرید. خوب است که قبل از نوشتن نیازی به تحقیق زیاد نیست، اما کمی تحقیق ضرری ندارد. به علاوه، این یک تمرین خوب است. نوشتن درباره موضوعات جدید می تواند افق های شما را به روی ایده های جدید باز کند.

گام هشتم: پشتکار باشید

سعی کنید همیشه ایده های جدیدی به ذهنتان خطور کند تا بهانه ای برای ننوشتن نداشته باشید. لازم نیست همه چیز در داستان سر جای خودش باشد، برای جلب رضایت خواننده کافی است. اگر از نوشتن خسته شده اید، به خود فرصت دهید تا با دنیای بیرون، زادگاه ایده های جدید ارتباط برقرار کنید، یا آزاد نویسی را امتحان کنید (نوشتن بدون توجه به املا، دستور زبان، ویرایش یا در مورد) و فقط بنویسید، حتی اگر احساس بدی دارید. .

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا