چرا من شیعه شدم

به گزارش خبرآنلاین، اولین نشست از سلسله برنامه های گفت و گوی آزاد اندیشانه و انتقادی با موضوع تغییر ادیان و بررسی گرایش جوانان به مسیحیت توسط حجت الاسلام محمدرضا زائری، کارشناس مسائل دینی و مذهبی دکترای روابط اسلام و مسیحیت، عصر دیروز در مجتمع فرهنگی شهدای انقلاب اسلامی (سرچشمه).

در این دیدار که با استقبال عموم مردم برگزار شد، دکتر یاسین علی، دکترای اقتصاد از فرانسه و آقای حسین مورلی، کارشناس علوم سیاسی از ایتالیا، به عنوان میهمانان ویژه حضور داشتند. در قسمت اول این جلسه بحثی در مورد علت گرویدن آنان از مسیحیت و کاستی هایی که در این دین مشاهده می کنند، صورت گرفت.

در ادامه می توانید نظرات و اظهارات مطرح شده در این مناظره را بخوانید.

محمدرضا زائری: چگونه دین خود را تغییر دادید؟ و چگونه به اسلام آمدید و چگونه آن را انتخاب کردید؟

یاسین علی: اینکه چگونه انسان می تواند محیطی را که در آن قرار دارد رها کند، مزیت ها را از دست بدهد و مزیت هایی کسب کند، باید در اهمیت تغییر تحقیق کرد. آیا این تغییر مهم است یا خیر؟ برای این کار باید از خود بپرسیم که آیا تغییر دین مانند سایر تغییرات است؟ تغییر مذهب مانند تغییر سبک غذا خوردن، تغییر رفتار، تغییر شهر یا کشور نیست. من فکر می کنم کلمه “دین” از “دین” آمده است. این بدان معناست که ما به خدایی که ما و دنیا و آخرت را آفریده دین داریم. بنابراین دین ما را در موقعیت خاصی قرار می دهد که بر تمام فعالیت های یک انسان تأثیر می گذارد. از این منظر دین اهمیت زیادی پیدا می کند. دین در واقع یک شیوه زندگی است. اگر اهمیت دین را در زندگی هر فرد بدون توجه به مذهب او بپذیریم، به اهمیت تغییر دین نیز پی می بریم.

حسین اخلاقی: علت مسلمان شدن من حرکت و پویایی اسلام است. اسلام دین کاملی است که جایی برای سکولاریسم ندارد. من در زندگی خانوادگی و اجتماعی خود دیده ام که مذهب کاتولیک در خارج تأثیر چندانی ندارد و هیچ حرکتی در آن وجود ندارد. من یک اشتباه رایج در ایران و کشورهای اسلامی می بینم که فکر می کنند کشورهای اروپایی جامعه مسیحی دارند. در حالی که دینداری آنها کم شده و اکثرشان جامعه سکولار دارند. بنابراین دین هیچ گونه نفوذ و حرکتی در زندگی و جامعه ندارد. یک نکته را هم بگویم، رنه گنون فرانسوی که به اسلام گروید، نقش تعیین کننده ای در گرویدن من و بسیاری دیگر از برادران اروپایی به اسلام داشت، زیرا او که اروپایی بود، توانایی تفسیر و تفسیر داشت. بیانگر افول غرب تمدن خوب بود و این برای ما قابل قبول به نظر می رسید.

حجت الاسلام محمدرضا زائری و دکتر یاسین علی

محمدرضا زائری: یک روز که در لبنان بودم، می گفتند یک خواننده معروف لبنانی شیعه شده است. علاقه مند شدم و پرسیدم چرا؟ گفتند چون می خواست به راحتی طلاق بگیرد و با دیگری ازدواج کند اسلام آورد و شیعه شد. بنابراین اغلب درمی یابیم که این تغییر دین به دلایل علمی و پژوهشی نبوده و عوامل مختلفی از این قبیل باعث تغییر دین شده است. حالا می خواهم از آقای یاسین علی بپرسم که جوان فرانسوی چه چیزی در اسلام دیده که باعث شده است آن را قبول کند؟ هر چند که این امر او را از درون خانواده تا بیرون در محیط و جامعه دچار مشکلات عدیده ای می کند.

یاسین علی: من یک خانواده مسیحی کاتولیک داشتم که خیلی مذهبی نبودند. کمبودی را احساس کردم که هیچ واکنش خارجی برای آن نداشتم. می‌دانی که وقتی دینت می‌لرزد و سؤال برایت پیش می‌آید، شخصیتت، دیدگاهت، هدفت و همه چیز می‌لرزد و تغییر می‌کند. وقتی دین شما تغییر کند، همه چیز تحت تأثیر قرار می گیرد. حتی مثلاً وقتی می خواهید وارد خیابان شوید می بینید یک طرف خیابان بوفه و مشروب فروشی است و شما که مذهبی شده اید باید آن طرف خیابان قدم بزنید. خیابان. خورشید تا با آنها تعامل نداشته باشد. از نظر عاطفی احساس کمبود و عشق می کردم. احساس می کردم ناظر ندارم اما ندارم، نمونه ندارم و در یک کلام امام ندارم. البته اسم این کمبود را بعد از مسلمان شدن فهمیدم. یعنی من به طور غریزی مفهوم امام و کمبودش را فهمیدم اما اسمش را نمی دانستم.
وقتی تشنه می شوی توجه می کنی که آب کجاست. اما وقتی تشنه نیستی، آب برایت مهم نیست. برای من هم همینطور بود، تشنه بودم، دنبال آب بودم. مادرم ابتدا این راه را شروع کرد، خطوط را شکست و مسلمان شد. و این جرقه تبدیلی را در ذهن نوجوان من ایجاد کرد.

مرتبط:  چرا تو اسکای روم صدا ندارم

محمدرضا زائری: مادرت از اسلام به تو چه گفت؟ آیا او در مورد دستورات و آموزه های خود صحبت می کرد و سعی می کرد شما را متقاعد کند که دین خود را تغییر دهید؟

یاسین علی: تنها چیزی که مادرم در آن زمان به من گفت این بود که چیزی بهتر از آنچه الان داری وجود دارد. به عبارت دیگر، او قصد نداشت مرا تشویق به تغییر دین کند. فقط مرا به فکر واداشت. با رفتار خوب و متفاوتش مرا روشن کرد.
ما کاری به دین آرام و مسالمت آمیز نداریم. به همین دلیل، من مسیحیت را پویا نمی دیدم. اگر همه انبیای ما جسور بودند و مدام در حال حرکت و تغییر بودند. ما به دنبال حرکت و پویایی بودیم که دین در جامعه ایجاد کند، امید و عشق ایجاد کند. دینی که شجاعت دارد. حضرت ابراهیم را می بینید که با جسارت تمام بت ها را می شکند و بعد این وسط شوخی می کند. پس از شکستن بت ها، تبر را بر دوش بت بزرگ می گذارد. به مشرکانی که می آیند می گوید نمی دانم کی آنها را شکست، از این بت بزرگی که تیشه بر دوش دارد بپرس. این جسارت و هوش است که جذب می کند.

محمدرضا زائری: دکتر کریستین بونو که یکی از میهمانان جلسات بعدی همان جلسه است، توضیح داد که در سن 16 یا 17 سالگی ابتدا هیپی شد، سپس بودایی شد و در غار زندگی کرد. در کوه های فرانسه سپس یک روز به طور اتفاقی در یکی از کتابفروشی های پاریس کتابی از رنه گونون را ارزان تر از بقیه خرید و در حین خواندن آن سنی، سلفی، وهابی و سپس شیعه شد. این بدان معناست که او تمام مراحل و آزمایشات عبور از این مذاهب مختلف را تجربه کرده است. حالا من می خواهم یک سوال کاملا شخصی بپرسم، شما که مثل یک آدم معمولی در فرانسه زندگی می کردید، چرا می آیید تا مسلمان شوید که نتوانید در دانشگاه آنجا کار پیدا کنید، حتی اگر به ایران بیایید، خودتان هستید. مشکل اقامت دارید و هنوز نمی توانید کار کنید. چه شد که این هزینه و سختی را پذیرفتید؟

یاسین علی: خیلی ساده است، با هر معامله ای چیزی می دهی و چیزی می گیری. حساب کردم و دیدم چیزی که می گیرم خیلی بیشتره. به آرامشی رسیدم که قبلا نداشتم.

محمدرضا زائری: خوب وقتی از مسیحیت صحبت می کنیم می گویند رحمت و محبت است و آرامش بیشتر از ادیان دیگر وجود دارد. با اینکه با یکی از جوانان ایرانی که مسیحی شده بود صحبت می کردم، او گفت که آرامش بیشتری در مسیحیت پیدا کرده است.

یاسین علی: من در جایگاهی نیستم که بتوانم از صحبت های او انتقاد کنم و در این باره چیزی بگویم. اما اگر به آرامش بیشتری دست یافته باشد، پس حمد و ستایش خداوند. اما من در مسیحیت این آرامش را نداشتم و با ورود به اسلام آرامش داشتم.

محمدرضا زائری: از جناب آقای مرادی می پرسم مهم ترین انگیزه ای که شما را به پذیرش اسلام سوق داد چه بود؟

حسین مرالی: در اسلام دو نکته بسیار مهم وجود داشت و شیعیان آن را برای من مهم می دانستند. اول وجود و حضور امام زمان در نزد شیعیان است. هانری کربن نوشته ای دارد که در آن شیعیان را از دیگر فرقه های اسلامی متمایز می کند. او می‌گوید اگر به یهودیت نگاه کنید، آنها از موسی با خدا رابطه دارند، برای مسیحیت این رابطه تا عیسی و برای سنی‌ها تا محمد ادامه دارد. در بین شیعیان این پیوند و این حضور زنده که در زندگی تأثیر می گذارد با امام زمان حفظ شد. این نکته معنوی ترین جنبه شیعه است. این نشان دهنده حیات و پویایی است که در اندیشه شیعه دیده می شود.
نکته دیگر حرکت امام حسین(ع) و حوادث عاشورا است. اولین تماسی که با یک شیعه برقرار کردم در ماه محرم بود. برخی از دوستانم در رم مرا به جلسه ای دعوت کردند و من پذیرفتم. وارد مجلس که شدم دیدم همه جا را سیاه کرده اند و چراغ ها را کم کرده اند. من واقعاً متوجه نشدم که در آن جلسه چه اتفاقی افتاد، اما احساسی که احساس کردم هنوز غیرقابل توصیف است. وقتی اومدم بیرون، عوض شده بودم. بعد از این ملاقات 8 ماه طول کشید تا مسلمان شدم.

مرتبط:  چرا حمید حاجی زاده کشته شد

محمدرضا زائری: بعد از آن شب چه شد؟ چه سوالاتی داشتید؟

حسین مرالی

حسین مورلی: من ایتالیایی هستم و در کشورم و سایر کشورهای اروپایی دیده ام که مذهب کاتولیک در زندگی روزمره نفوذ و تحرک چندانی ندارد و زنده نیست. وقتی درباره اسلام شنیدم و درباره آن تحقیق کردم، از جهاتی برایم سخت بود، زیرا در آنجا همیشه به ما می آموزند که اسلام ممکن است خوب باشد، اما دین عرب ها و آسیایی ها است. آنچه در ادامه این راه به من کمک زیادی کرد این بود که عمیقاً فهمیدم که اسلام دین عرب و آسیایی و این و آن نیست، بلکه دین فطرت است و این دین پاسخ من است. تغییر دین برای مسیحی که در محیط و خانواده مسیحی زندگی می کند، پدیده آسانی نیست. هیچ کمکی از محیط بیرونی برای این حرکت وجود ندارد. و من این سختی تبدیل را در بسیاری از افراد می بینم. یعنی بسیاری از برادران ما اصول اسلام را پذیرفته اند اما هنوز نتوانسته اند قدم نهایی را بردارند. زیرا نفس درونی انسان مانع از کامل شدن این انتخاب می شود. و در محیط و جامعه ای که در آن قرار داریم اعلام تغییر دین و مسلمان شدن بسیار سخت است.

/6262

یکی از وهابی ها که اخیراً به شیعه گرویده است می گوید: کتابی از شیخ مفید در مورد اهل بیت به من دادند و از من خواستند که تحلیلی انتقادی از این کتاب و مطالب آن بنویسم. پس از مطالعه آن شیعه شدم.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) منطقه همدان، «عصام العماد» استاد دانشگاه الازهر مصر در جمع دانشجویان شرکت کننده در ضیافت اندیشه قرآنی از دانشگاه صنعتی همدان، درباره مبانی و اعتقادات وهابیت گفت: مهمترین و اساسی ترین تفاوت وهابیان و شیعیان در امیرالمؤمنین (ع) است که این موضوع به صورت تقلید در نسل های متوالی پابرجاست، اما نظرم عوض شد و پس از شناخت و تحقیق گسترده در زندگی حضرت علی (ع) شیعه شد.

وی درباره تشکیل فرقه وهابیت گفت: من معتقدم آمریکا و انگلیس حامی وهابیت هستند، مشکل وهابی ها این است که به بیراهه رفته اند.

عصام العماد گفت: یکی دیگر از مشکلات وهابی ها این است که اهل بیت(ع) را به هیچ وجه قبول ندارند و اگر علاقه مند به اهل بیت(ع) باشد از وهابیت طرد می شود.

وی درباره رابطه خود با خانواده وهابی خود ادامه می دهد: تلاش های زیادی کردم تا نظر آنها را نسبت به وهابیت تغییر دهم اما متاسفانه موفق نشدم.

وی تاکید کرد: بیداری به این معناست که درک و نگرش مردم قبل و بعد از بیداری تغییر کند، این بیداری که در عربستان، بحرین و یمن اتفاق افتاد جرقه همبستگی بین جوامع آنها را برانگیخت.

عصام العماد بزرگترین اشتباه وهابیت را تفسیر نادرست از کلمات خواند و گفت: با تفسیر نادرست می توان قرآن را 180 درجه تغییر داد و مشکل محمد عبدالوهاب این بود که قرآن را بر اساس فرهنگ لغت عربی تفسیر کرد نه بر اساس فرهنگ لغت قرآن، و او با برداشت نادرست از قرآن، همان اشتباه خوارج را مرتکب شد.

وی ادامه داد: اعتقاد وهابیت به شرک، توکل به بقاع مبارکه و حرم اهل بیت(ع) در تفسیر سخنان وهابیت اشتباه است چرا که دشمنان در صدد ایجاد مشکل برای شیعیان بودند و در این زمینه. وهابی ها گمراه بودند و در کتاب هایشان به جای علم کلام به علم مقبره می رسیدند تا جایی که قبل از شیعه شدن آنقدر در مورد این مشکلات با دیگران صحبت می کردیم که یک روز متوجه شدم که در حال تبدیل شدن به روانی است. مشکلات و اینکه اعتقادات اسلامی ما به سمت قبور می رفت.

مرتبط:  چرا اچ دی ام ای وصل نمیشه

وی تصریح کرد: در وهابیت به قرآن توجه می شود اما به عمق و مفاهیم آن توجهی نمی شود و همه مفسران به جز عبدالوهاب خطاکار محسوب می شوند.

عصام العماد گفت: علت گرایش من به مذهب تشیع این است که شیعه از اعماق اسلام بیرون آمده است.

وجه اشتراک 1636 نامزد ثبت نام شده در دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، مذهب شیعه آنهاست.

بر اساس اصل 115 قانون اساسی ایران، نامزدها باید به «مذهب رسمی کشور» یعنی شیعه اثنی عشری معتقد باشند و در اصل 12 قانون اساسی تأکید شده است که «این اصل برای همیشه قابل تغییر نیست».

یکی دیگر از محدودیت های قانونی و شرعی اهل سنت این است که بر اساس اصل 121 قانون اساسی، رئیس جمهور منتخب باید با حضور رئیس قوه قضائیه و اعضای نگهبان در جلسه شورای اسلامی شهر سوگند یاد کند. . شورایی برای امضای تعهدنامه حفاظت از دین رسمی کشور.

اعتقاد و حفظ مذهب شیعه اثنی عشری برای زرتشتیان، مسیحیان، کلیمی ها و همچنین اهل سنت ایران که بعد از شیعیان بزرگترین اقلیت مذهبی کشور به شمار می روند، مشکلات شرعی و قانونی ایجاد می کند. بنابراین در 12 انتخابات در چهار دهه پس از انقلاب، حتی یک سنی رسما نامزدی خود را اعلام نکرد.

اصل حذف و تحدید یک چهارم شهروندان

بسیاری از فعالان سنی، فعالان مدنی و نمایندگان مجلس، انتخابات ریاست جمهوری ایران را عادلانه، آزاد و دموکراتیک نمی دانند و متعجبند که چرا یک سنی نمی تواند در ایران رئیس جمهور شود؟

جلال جلالی زاده، نماینده سابق کردهای اهل سنت در مجلس ایران می گوید: «این سوال را نمی پرسم، حتماً فرزندان و نسل های آینده از خود خواهند پرسید که چرا من در کشور و زادگاهم حق ترقی و ترقی نداشته باشم. ? “آیا من ایرانی و مسلمان نیستم؟ اگر نیستم، آیا من در این مرز و بوم به دنیا نیامده‌ام؟ آیا من انسان نیستم؟ آیا من شهروند این مال و از این خاک نیستم؟ واقعاً طبق گفته کدام آیه یا حدیث یا روایت، سنی نمی تواند رئیس جمهور شود؟

این نماینده سابق قانون انتخابات ریاست جمهوری را «اصل مستثنی و محدودکننده یک چهارم شهروندان ایرانی» توصیف می کند.

مولوی عبدالحمید، امام اهل سنت زاهدان می‌گوید: «یکی از بزرگ‌ترین اشتباهات قانون‌گذاران این بود که گفتند رئیس‌جمهور باید شیعه باشد. ما همه مردم ایران هستیم و این کشور متعلق به همه اقوام و مذاهب است و نباید بین شیعه و سنی، کرد، فارس و بلوچ تفاوتی وجود داشته باشد. »

مولوی عبدالحمید می افزاید: با این حال می گوییم حداقل در بین برادران شیعه که می توانند نامزد انتخابات ریاست جمهوری باشند، افراد با گرایش ها و افکار مختلف را تایید می کنند.

در کدام مناطق رای دهندگان مسن تر هستند؟

اهل سنت ایران در استان های کردستان، آذربایجان غربی، سیستان و بلوچستان، گلستان، خراسان جنوبی و خراسان رضوی، هرمزگان و جنوب استان کرمان متمرکز هستند. از نظر تاریخی در استان های گیلان، خلخال، اردبیل و فارس نیز حضور دارند. علاوه بر این، آنها در 10 استان دیگر به عنوان مهاجر و پراکنده زندگی می کنند.

دولت ایران تاکنون آمار رسمی از جمعیت اهل سنت این کشور را اعلام نکرده است، اما جلال جلالی زاده، نماینده سابق مجلس، مولوی عبدالحمید، امام جمعه زاهدان و حسن امینی، حاکم شرع کردستان ایران می‌گویند که اهل سنت ایران یک چهارم کل جمعیت کشور این آمار به طور رسمی تایید نشده است.

اهل سنت به چه کسانی رای می دهند؟

در دوره های مختلف ریاست جمهوری در ایران، رای دهندگان سنی به طور سنتی علیه نامزد مورد حمایت دولت رای داده اند. آنها نامزدهایی را انتخاب کردند که حداقل در شعارهای تبلیغاتی خود از رفع تبعیض علیه اقلیت های مذهبی صحبت می کردند.

تا دوره هفتم، یعنی انتخاب محمد خاتمی به عنوان رئیس جمهور ایران (1376) که به دوره اصلاحات معروف است، آرای اهل سنت چندان تعیین کننده نبود. بیشترین آرا (حدود 80 درصد) را به خاتمی دادند زیرا او با شعار توسعه سیاسی و اصلاح طلبی وارد میدان شد و بیشترین توجه را به خواسته های اهل سنت داشت.

اگرچه اهل سنت در کابینه وی جایگاهی کسب نکردند، اما اهل سنت موفق شدند برای اولین بار مجوز انتشار روزنامه ها و مجلات خود را بگیرند.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا