چرا به هیچی حسی ندارم

چرا درس نگرفتی؟

حداقل وقتی تست کردی دیدی خبری از عروسی نیست

وقتی به جوانی رسیدی عجله داری برای ازدواج!!

در 17 سالگی تازه متوجه شدم رابطه جنسی چیست

بچه ها چطور به دنیا می آیند 😩😁😁

تعداد زیادی از مردم از همیار عشق مشاوره می گیرند و احساسات خود را با این عبارات توصیف می کنند: «دیگر حوصله هیچکس را ندارم» یا «به هیچ چیز اهمیت نمی دهم». با وجود اینکه این افراد بی حوصله و بی انگیزه شده اند، بخشی از آنها درخواست کمک کرده اند و می خواهند به روال عادی زندگی برگردند و تجربه ای هیجان انگیز داشته باشند که خود امیدوارکننده است. در این مقاله علت بی حوصلگی و نحوه بروز آن را توضیح می دهیم و علاوه بر ارائه راه حل های کلی به شما خواهیم گفت که مشاور چگونه می تواند به شما در درمان کسالت و بدخلقی کمک کند.

چرا از هر چیزی حوصله ام سر می رود؟

افراد مختلف به دلایل مختلف از مسائل مختلف زندگی خسته می شوند.

جدایی و فروپاشی عاطفی

بعد از اینکه رابطه عاطفی شما شکست خورد و از عشق خود جدا شدید، برای کنار آمدن با آن مراحل مختلفی را پشت سر می گذارید که یکی از این مراحل مرحله افسردگی است. در مرحله افسردگی، خلق و خوی فرد بسیار پایین است و تمایلی به انجام هیچ کاری ندارد، حتی تمایلی به صحبت با کسی ندارد و ترجیح می دهد بیشتر اوقات تنها باشد. شاید مدت زیادی از پایان رابطه شما می گذرد، اما شما در مرحله افسردگی گیر کرده اید. پس از پایان یک رابطه برای کنار آمدن با جدایی باید مراحل سوگواری عاطفی را به درستی و با راهکارهای مناسب طی کرد. در غیر این صورت عواقب این جدایی برای مدت طولانی بر زندگی شما تاثیر می گذارد و به شما آسیب می رساند. دوره آموزشی “زندگی پیروزمندانه پس از جدایی” همراه عشق به شما کمک می کند تا این مراحل مدیریت جدایی را با راهکارهای علمی و عملی در کمترین زمان ممکن و با کمترین آسیب ممکن پشت سر بگذارید و به زندگی بازگردید. برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد این دوره، صفحه «زنده کردن پیروزمندانه پس از جدایی» را مطالعه کنید.

“زندگی پیروزمندانه پس از جدایی”

غم عاطفی حل نشده

همانطور که گفته شد اگر در زندگی دچار آسیب های عاطفی شوید و مراحل غم و اندوه را به درستی طی نکنید، عواقب آن برای مدت طولانی شما را تحت تاثیر قرار می دهد. بسیاری از مردم، سال ها پس از مرگ یکی از عزیزان، بدون اینکه متوجه شوند، انگیزه خود را برای زندگی از دست می دهند و نسبت به همه چیز بی تفاوت می شوند.

افسردگی

بی‌حوصلگی می‌تواند پی‌آمد کم‌خوابی، پایین بودن تحریک ذهنی یا محدود بودن دامنه انتخاب فعالیت‌های روزمره باشد. اما علل افسردگی گسترده‌تر است. عامل‌های زیستی، روانی و اجتماعی همگی نقش مهمی در ایجاد افسردگی دارد. افسردگی می‌تواند ارثی یا ژنتیک باشد؛ گاهی اوقات نیز آسیب‌دیدگی (تروما) یا رخداد مهم دیگری در زندگی محرک شروع افسردگی است. زور شنیدن، سوءاستفاده جنسی، روانی و جسمی دلایل دیگری هستند که موجب افسردگی می‌شوند. سوءمصرف مواد نیز افراد را در برابر افسردگی آسیب‌پذیر می‌سازد.

کسالت چگونه به وجود می آید؟

این که انسان از هیچ چیز حوصله ندارد و هیچکس در رفتار او به شکل ها و اشکال مختلف خود را نشان می دهد. انواع کسالت را توضیح می دهیم:

بی تفاوتی: بی علاقه بودن به همه چیز.

وقتی حوصله انجام کاری را به خود نمی دهید، بی حوصلگی همراه با بی تفاوتی است. در این حالت به اتفاقات اطرافتان توجه نمی کنید، مدام خیال پردازی می کنید، به فضا خیره می شوید یا احساس خواب آلودگی می کنید. این وضعیت شبیه چیزی است که فرد در یک کلاس ریاضی خسته کننده احساس می کند.

دلسردی: احساس درماندگی و درماندگی برای تغییر وضعیت

احساس دلسردی و بی تفاوتی نوعی کسالت است که اغلب از درماندگی ناشی می شود. این نوع بی حوصلگی زمانی اتفاق می افتد که احساس می کنید در یک زندگی کسل کننده گیر کرده اید و نمی توانید شرایط را تغییر دهید. افسردگی ناشی از ناتوانی جنسی در بین دانش آموزان دبیرستانی رایج است و می تواند یکی از علائم افسردگی باشد.

مقررات زدایی: فقدان انگیزه برای انجام وظایف فعلی

تا به حال برایتان پیش آمده که آن‌قدر حوصله‌تان سر برود که آرزو کنید کاش می‌توانستید کار دیگری انجام بدهید، اما از طرفی مطمئن هم نباشید که چه کاری دوست دارید انجام بدهید؟ به این حالت بی‌حوصلگی تنظیم کنندگی می‌گویند که غالباً در اثر انجام دادن وظایف تکراری و خسته کننده بروز می‌یابد.

واکنشی: احساس خشم و رنجش

گاهی آنقدر بی حوصله می شوید که پر از خشم، ناامیدی و پرخاشگری می شوید. شما از دست اطرافیانتان عصبانی می شوید یا بی دلیل عصبانی می شوید. به این حالت بی حوصلگی واکنشی می گویند و یکی از ناراحت کننده ترین و آزاردهنده ترین انواع کسالت است. ممکن است خیلی احساس بی قراری کنید و کارهایی را که دوست دارید انجام دهید، اما نمی توانید اجازه دهید آنها به دغدغه ذهنی همیشگی شما تبدیل شوند.

اکتشافی: احساس می کنید که باید کار دیگری انجام دهید

بی حوصلگی اکتشافی با احساس ناراحتی همراه است و شما را وادار می کند تا فعالیت های جدیدی برای بهبود خلق و خوی خود پیدا کنید. به عنوان مثال، اگر در خانه حوصله دارید، با دوست خود تماس می گیرید و قرار ملاقات با هم در یک کافی شاپ را می گذارید. شناسایی نوع کسالت در غلبه بر آن بسیار کمک کننده است. به این ترتیب می توانید عواملی که باعث بی حوصلگی و بی حالی شما می شوند را مشخص کنید و به دنبال تغییرات مثبت برای بهبود خلق و خوی خود باشید.

مرتبط:  چرا عمده ذخایر نفت ایران در منطقه زاگرس است

چه زمانی باید کمک بگیرم؟

کمی بی حوصلگی طبیعی است، اما اگر زندگی روزمره شما را تحت الشعاع قرار می دهد، وقت آن رسیده است که به دنبال کمک باشید.

از دست دادن علاقه به فعالیت ها و سرگرمی هایی که زمانی از آن لذت می بردید.

احساس ناامیدی ناشی از کسالت

ناتوانی در ایجاد تغییرات مثبت برای غلبه بر کسالت

کارهای مهم را انجام نمی دهم چون حوصله ام سر رفته است

عصبانی شدن با خود به دلیل بی حوصلگی

با صحبت با یک مشاور می توانید علت اصلی بی حوصلگی خود را پیدا کنید. پس از شناسایی ریشه مشکل، مشاور شما را راهنمایی می کند تا برنامه ای برای بهبود سلامت روان و کاهش کسالت ارائه دهید.

مشاور چگونه به من کمک می کند؟

مشاوران همیار عشق در جلسه مشاوره ابتدا عوامل آشکار ساز را بررسی می‌کنند یعنی احساس بی‌حوصلگی چه مدت در شما وجود دارد، شدت آن چقدر است و چقدر زندگی‌ شما را تحت تاثیر قرار داده است برای مثال آیا این موضوع ساعت‌ خوابتان را تغییر داده است، باعث بی اشتهایی‌ شده یا خیر، بعد تاریخچه‌ای از زندگی شخصی‌تان می‌گیرند برای مثال به تازگی جدایی را تجربه کردید، موقعیت شغلی‌تان تغییر کرده است و …. . با استفاده از اطلاعاتی که بدست آمده ریشه این حس بی‌حوصلگی را در شما پیدا می‌کنند و برای آن طرح درمان در نظر می‌گیرند و شروع به فعال‌سازی رفتاری می‌کنند برای مثال به روتین زندگی‌تان نظم می‌دهند. برای این منظور کل‌ کارهایی که در طول روز و هفته انجام ‌دهید را یادداشت می‌کنیدد و مشاور برای اصلاح سبک زندگی مهارت‌های لازم را به شما آموزش می‌دهد.

راهکارهای کلی برای غلبه بر خستگی

هر روز کاری غیرعادی انجام دهید

انجام کاری به سادگی خرید در سوپرمارکت جدید یا دوچرخه سواری به جای رانندگی می تواند تفاوت باورنکردنی در خلق و خوی شما ایجاد کند. این تغییرات کوچک به زودی به تغییرات بزرگتری منجر می شود که سرزندگی را به زندگی شما باز می گرداند.

ساعت خواب خود را تنظیم کنید

تنظیم خواب یکی از کارهای موثر برای مقابله با حوصلگی است. خیلی از اوقات بخاطر اینکه حوصله هیچ‌کاری را ندارید ساعت‌های زیادی را در شبکه‌های اجتماعی چرخیده‌اید و دیر وقت خوابیده‌اید و تقریبا ظهر از خواب بیدار شده‌اید. باید تلاش کنید کم کم و به تدریج ساعت خواب و بیداری‌تان را تنظیم کنید برای این کار می‌توانید هر شب نیم ساعت زودتر بخوابید و صبح‌ها راس یک ساعت خاص بیدار شوید.

مکالمه دشواری را که از آن اجتناب کرده اید داشته باشید

اگر مدام از یکی از نزدیکانتان شکایت می کنید، بدانید که این شکایت های مکرر انرژی زیادی از شما می گیرد. هرگز تسلیم این ایده نشوید که رابطه شما با کسی همیشه باید پر از ناراحتی و اضطراب باشد. شما باید با شریک زندگی خود در مورد چیزی که شما را آزار می دهد صحبت کنید، مهم نیست که چقدر شما را آزار می دهد، در غیر این صورت مطمئن باشید که سکوت در مورد آن در دراز مدت بیشتر به شما آسیب می رساند.

هر شب یک لیست قدردانی بنویسید

وقتی حوصله دارید و احساس می کنید کاری برای انجام دادن ندارید، در واقع به ذهن خود یاد می دهید که فقط روی بدترین ها تمرکز کند. اگر موهبت هایی را که برایشان شکرگزار هستید بنویسید، به ذهنتان کمک می کنید نیمه پر لیوان را ببیند و روی بهترین ها تمرکز کند. فهرست قدردانی شما نباید در مورد جنبه آزاردهنده زندگی باشد، مانند کار یا رابطه شما، هر چیز کوچکی که شما را خوشحال می کند می تواند در لیست سپاسگزاری شما باشد.

مراقب سلامت جسمانی خود باشید

هنگامی که شما بی حوصله، بی حال و بی حال هستید، واکنش خودکار بدن شما به این وضعیت ناراحت کننده این است که شما را وسوسه کند که حریصانه یک کیک کامل بخورید تا احساس بهتری داشته باشید. اما همانطور که ممکن است انتظار داشته باشید، ممکن است برای یک سه ماهه احساس بهتری داشته باشید، اما پس از آن احساس بسیار بدتری خواهید داشت. تغذیه سالم و ورزش روزانه را یکی از اولویت های خود قرار دهید تا ذهن و بدن شما از مراقبت از آنها تشکر کند.

هر روز یکی از رویاهای خود را بنویسید

هر روز مدتی در رویای زندگی هیجان‌انگیزتری فروبروید که دوست دارید داشته باشید. کاملاً در رویایتان غرق شوید، به این فکر کنید که الان کجا هستید، چه کاری انجام می‌دهید و چه افرادی دورو برتان هستند. لازم نیست این رویاها حتماً متناسب با زندگی فعلی‌تان باشد، فقط قرار است کمی تفریح کنید و علاقه‌مندی‌های جدید را کشف کنید.

از اطرافیانتان بخواهید بهترین ویژگی های شما را به شما یادآوری کنند

زمانی که حوصله تان سر می رود، این خطر را دارید که فراموش کنید واقعاً چه کسی هستید. ممکن است از خود ناامید شوید، اعتماد به نفس خود را از دست بدهید، توانایی های خود را دست کم بگیرید و به توانایی خود در بهبود زندگی خود شک کنید. برای از بین بردن این تصورات منفی، از افرادی که شما را به خوبی می شناسند بخواهید بهترین ویژگی های شما را به شما یادآوری کنند. به احتمال زیاد از شنیدن پاسخ برخی از آنها متعجب خواهید شد. آشتی کردن خود با خود واقعی و به یاد آوردن فضایل خود باعث افتخار شما می شود و از آنجایی که غرور، هیجان و اشتیاق ارتباط تنگاتنگی با هم دارند، به زودی خستگی شما برطرف خواهد شد.

مرتبط:  چطوری به رو خشک کنم

طبیعتاً با وجود این حوصله انگیزه و انرژی لازم برای انجام این راه حل ها را ندارید، اما همانطور که گفتیم بخشی از شما درخواست کمک می کند، همین باعث شده است که این مقاله آموزشی یکی از مهارت های یک خوب را بخوانید. و مشاور حرفه ای با برنامه ریزی علمی است و در عوض به تدریج این کسالت را در شما از بین می برد و به شما انگیزه بهبود سبک زندگی می دهد.

این که برای مدتی از هیچ چیز یا کسی خسته شده اید می تواند دلایل مختلفی داشته باشد، ممکن است به تازگی یک رابطه عاطفی را ترک کرده باشید و اکنون در مراحل مقابله با آن جدایی گیر کرده اید، ممکن است خستگی شما ناشی از افسردگی یا افسردگی باشد. و این ممکن است به دلیل غم و اندوه عاطفی حل نشده باشد. این بی حوصلگی به شکل های مختلفی در زندگی روزمره شما ظاهر می شود، مثلا ممکن است نسبت به اتفاقات اطراف خود بی تفاوت شوید، احساس بی ارزشی کنید یا ممکن است پرخاشگر و عصبی شوید. اگر چندین هفته است که این بی حوصلگی را داشته اید و روال عادی زندگی شما را مختل می کند. حتما باید با مشاور مشورت کنید، پس از ریشه یابی مشکل، مشاور راهکارهای لازم را در اختیار شما قرار می دهد. اما استراتژی‌های کلی که به شما کمک می‌کند از شر این احساس خلاص شوید، انجام هر روز یک کار کوچک متفاوت از کارهای روزانه‌تان، تنظیم خوابتان، اجتناب از صحبت‌هایی که شما را آزار می‌دهد، نوشتن احساساتتان روی کاغذ، آرزوهایتان روی کاغذ است. مراقب سلامت جسمانی خود باشید و از اطرافیانتان بخواهید که ویژگی ها و توانایی های مثبت شما را به شما یادآوری کنند.

بی حسی یا بی حسی عاطفی معمولاً به عنوان یک مکانیسم مقابله یا راهی برای جلوگیری از تجارب یا احساسات دردناک رخ می دهد. اختلالات زیر می تواند باعث بی حسی عاطفی در فرد شود:

افسردگی

اضطراب

اختلال استرس پس از سانحه (PTSD)

فشار

غم و اندوه

استفاده مواد مخدر

تاثیر روانی

اگر از نظر عاطفی احساس بی حسی می کنید، ممکن است به این دلیل باشد که بیش از حد مشغول زندگی هستید. ذهن شما نیاز به استراحت دارد و در نتیجه شروع به خاموش کردن احساسات مثبت و منفی خواهید کرد. ممکن است این سوال برای شما پیش بیاید که “احساس شادی چه اشکالی دارد؟” » خوب، ما نمی توانیم بدون احساس درد احساس شادی کنیم، بنابراین فردی که احساسات خود را بهتر احساس نمی کند، بیشتر از این پیش نمی رود.

فردی که از خود و احساساتش جدا شده است، اغلب احساس می‌کند که زندگی آسان‌تر به نظر می‌رسد، زمانی که هیچ احساسی در میان نباشد. افتادن در یک پرتگاه تاریک می تواند به راحتی روح را بشکند.

بی حسی عاطفی معمولاً تصادفی اتفاق نمی افتد. این یک روند کند است که باعث می شود فرد به آرامی خود را از زندگی جدا کند. این یک انتخاب نیست و مغز با خاموش کردن احساسات خود به منظور مقابله با آسیب پاسخ می دهد.

اگر این وضعیت را می شناسید و شما یا یکی از عزیزانتان با این وضعیت مواجه هستید، در این مقاله با ما همراه باشید تا اطلاعات بیشتری در این زمینه کسب کنید.

با مرور این لیست، به خاطر داشته باشید که جدا کردن احساسات خود در موقعیت های خاص لزوماً نشان دهنده وجود مشکل نیست. به عنوان مثال، اگر نیاز به تعیین حد و مرز، کمک در شرایط اضطراری یا دور کردن خود از یک مکالمه یا محیط سمی دارید، احساس بی‌حسی و بی‌حسی از نظر عاطفی می‌تواند در واقع مفید باشد. وقتی بی‌حسی تمام زندگی و ذهن شما را فرا می‌گیرد و مانع از احساس شادی شما می‌شود، می‌توان آن را یک مشکل جدی در نظر گرفت.

آنها خود را از دیگران جدا می کنند

برای یک فرد بی حس عاطفی، معاشرت و شرکت در رویدادها او را خوشحال نمی کند. این افراد نمی خواهند با مردم ارتباط برقرار کنند. بنابراین، به جای استفاده از این همه انرژی برای گذراندن وقت با دوستان یا شرکت در رویدادها، ترجیح می دهند در خانه بمانند و بازی کنند، تلویزیون تماشا کنند و این زمان را با خود بگذرانند.

فردی که از خود و زندگی جدا شده است نیز می تواند بر فعالیت های «عادی» او تأثیر بگذارد. آنها ترجیح می دهند بیشتر وقت خود را در خانه بگذرانند و از این محرک ها دور شوند.

فردی که از نظر عاطفی احساس بی حسی می کند در بیان احساسات خود مشکل دارد.

در یک مکالمه، این افراد ممکن است کسل کننده و خسته کننده به نظر برسند. آنها شاد یا غمگین به نظر نمی رسند، فقط خنثی هستند. علاوه بر این، آنها ممکن است زیاد صحبت نکنند یا با شما تعامل نداشته باشند، مگر اینکه شما مکالمه را آغاز کنید، و ممکن است با پاسخ های یک کلمه ای مواجه شوید. جالب است بدانید که آنها همه این کارها را عمدا انجام نمی دهند و نمی خواهند با شما بی ادبی کنند، این فقط یک مکانیسم دفاعی طبیعی است.

این افراد شبیه مرده به نظر می رسند

این افراد علاقه زیادی به چیزی نشان نمی دهند مگر اینکه واقعاً به آن علاقه داشته باشند. بیشتر اوقات با ریتم عادی زندگی شنا می کنند و فقط سعی می کنند روی آب بمانند. در یک سطح، همه ما آن را تجربه می کنیم. با این حال، در یک فرد بی حس عاطفی، این ویژگی به سیستم عامل آنها تبدیل می شود. این افراد نمی دانند چگونه احساسات خود را بدون احساس شکست ابراز کنند، بنابراین فقط کارهای لازم را برای زنده ماندن انجام می دهند.

مرتبط:  چرا با واتساپ نمیشه تماس تصویری گرفت

ممکن است فکر کنید آنها در سیاره دیگری زندگی می کنند

افرادی که علائم مخالف دارند ممکن است احساس کنند در سیاره دیگری زندگی می کنند و اصلاً در اینجا نیستند. آنها ممکن است درخشش چشمان خود و لبخندهای اجباری خود را از دست داده باشند. واقعیت می تواند دردناک باشد، بنابراین آنها سعی می کنند خود را از آن جدا کنند. در نتیجه، آنها مجبور نیستند با رنج روبرو شوند.

امی لو، روان‌درمانگر می‌گوید: «اگرچه ممکن است در ابتدا غیر شهودی به نظر برسد، اما بسیاری از افراد حساس از نظر عاطفی از «بی‌حسی عاطفی» رنج می‌برند، که نوعی پوچی درونی است که در تمام وجودشان نفوذ می‌کند و شادی را که زندگی باید برایشان به ارمغان بیاورد، سلب می‌کند. خصوصی، مواجهه. “

مانند بسیاری از مکانیسم های مقابله ای ما در زندگی، جدا شدن از موقعیت یا رویدادی که باعث درد می شود به ما کمک می کند تا زنده بمانیم. هر کاری که ما انجام می دهیم در درجه اول با هدف حفظ زندگی و محافظت از ما در برابر تهدیدات است. پس جای تعجب نیست که قطع ارتباط با محیط اطرافمان می تواند به نجات جان ما یا حفظ سلامتی ما در مواجهه با استرس شدید کمک کند.

آنها همیشه در مورد چیزهای یکنواخت صحبت می کنند و هیجان زده نمی شوند

به دلیل ناتوانی در احساس احساسات قوی، افرادی که از نظر عاطفی احساس بی حسی می کنند ممکن است در مکالمه روباتیک به نظر برسند و از روی عادت صحبت کنند. به دلایلی از زندگی لذت نمی برند و به همین دلیل در مورد مشکلات روزمره زیاد صحبت نمی کنند. البته، اگر چیزی را مطرح کنید که آنها به آن علاقه دارند، ممکن است متوجه شوید که آنها هیجان زده تر از حد معمول هستند.

آنها در زندگی خود احساس منفعل می کنند

اگر واقعاً فردی را می‌شناسید که از نظر عاطفی بی‌حس است، ممکن است احساس انفعال خود را با شما در میان بگذارد، مثل اینکه در حال تماشای فیلمی از خودش است. علیرغم تمام تلاش‌هایشان برای مشارکت، احساس می‌کنند نمی‌توانند متعهد شوند. آنها احساس می کنند در یک تجربه خارج از بدن گیر کرده اند و نمی دانند چگونه با بدن و احساسات خود ارتباط برقرار کنند.

یک فرد از نظر عاطفی بی حس ممکن است احساس کند زندگی فقط یک رویا است

فردی که احساس می کند ارتباط قطع شده است ممکن است فکر کند همه چیز یک رویا است و هیچ چیز واقعی نیست. به عبارت دیگر، آنها ممکن است احساس کنند عروسکی هستند که توسط نیرویی نامرئی به جهات مختلف کشیده شده است. آنها ممکن است احساس کنند که کنترلی بر زندگی خود ندارند، بنابراین راه حل آنها این است که خیلی درگیر اتفاقاتی که در حال رخ دادن است نباشند. برای آنها همه چیز جعلی و خارجی به نظر می رسد، گویی از سیاره یا دنیای دیگری آمده اند.

آنها به بسیاری از فعالیت ها علاقه نشان نمی دهند.

این افراد احساس زیادی در زندگی خود ندارند، بنابراین فعالیت های آنها توجه آنها را جلب نمی کند. کسانی که از نظر عاطفی بی حس هستند ممکن است کارهایی مانند تماشای ساعت یا بازی های ویدیویی را فقط برای گذراندن وقت انجام دهند، در حالی که ممکن است واقعاً از این فعالیت ها لذت ببرند. این فعالیت ها فقط برای پرکردن وقت آنها خدمت می کنند.

ممکن است احساس کنند همه چیز (از جمله خودشان) بی معنی است.

افرادی که از نظر عاطفی احساس بی حسی می کنند ممکن است دیدگاهی نیهیلیستی نسبت به جهان داشته باشند. آنها فکر می کنند زندگی بی معنی است و هدفی ندارد. دنیا برای آنها معنی ندارد و مدتهاست که تلاش برای درک آن را متوقف کرده اند.

این فرد در موقعیت های عاطفی احساسات قوی خود را نشان نمی دهد.

از آنجایی که این افراد از احساسات خود جدا هستند، ممکن است حتی در موقعیتی که نیاز به پاسخ قوی دارد، ابراز نگرانی نکنند. برای مثال، در شرایط بحرانی یا اضطراری که همه فریاد می زنند، ممکن است صبور و آرام به نظر برسند. این مزایای خود را دارد، اما عدم نشان دادن احساسات می تواند منجر به طغیان بعدی شود.

آنها نمی دانند چگونه احساسات خود را کنترل کنند

اگر این افراد اجازه دهند احساساتشان شکوفا شود، قدرتشان به شدت افزایش می یابد. در فردی که از نظر عاطفی احساس بی‌حسی می‌کند، معمولاً چیزی را احساس می‌کند که اجازه دارد آن را تشدید کند. یک عامل استرس زا مانند جدایی، طلاق، مرگ در خانواده، از دست دادن شغل یا بحران سلامتی می تواند باعث ایجاد احساسات شدید شود. از آنجا که آنها هرگز چیزی را احساس نمی کنند، تمرین زیادی برای کنترل احساسات خود ندارند، بنابراین احساسات آنها ممکن است بهترین باشد.

اگر در زندگی احساس بی حسی می کنید، از دوستان، خانواده یا یک درمانگر مشاوره بگیرید. آنها می توانند به شما کمک کنند تا راه هایی برای برقراری ارتباط مجدد با خودتان و یافتن شادی در زندگی پیدا کنید.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا