چرا باید قران را تفسیر کرد

به نام خدا

سلام و درود

چرا قرآن نیاز به تفسیر دارد؟

آیا خداوند در قرآن نمی فرماید:

و قرآن ما را از ذکر حکیمان خشنود کرده است.

با تشکر

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
مسلمانان در صدر اسلام، قرآن را با همان جلوه اولیه‌اش درمی‌یافتند و معانی و مقاصد آن را با همان اذهان پاک، به دور از هر گونه آلودگی فکر و پندار ناروا به خوبی درک می‌کردند؛ چرا که قرآن به زبان آنان و همگون با شیوه کلامی شان، شیوا و رسا نازل شده بود.

قرآن به خاطر نویی و تازگی‌اش برایشان دلنشین و پذیرا بود، آن را به راحتی دریافت می‌کردند و از سرچشمه زلال معانی آن سیراب می‌گشتند؛ چنانچه گاه در برخی از تعابیر قرآن ـ به سبب دقت و ظرافت معانی ـ با ابهام و مشکلی روبرو می‌شدند، چندان به درازا نمی‌انجامید؛ زیرا به آسانی به راهگشایی برجسته و راهنمایی بلندمرتبه، برای فهم تمامی جوانب دین از جمله قرآن کریم، دسترس داشتند.در چنین حالتی حضرتش آنچه فهم ایشان از درک آن ناتوان و فکرشان از رسیدن به کنه آن قاصر بود، برای آنان بیان می‌فرمود؛ چرا که پیامبر اکرم (صلی‌الله علیه‌وآله‌وسلم) علاوه بر وظیفه تبلیغ، وظیفه تبیین را نیز بر عهده داشت. خداوند در این باره می‌فرماید: «و انزلنا الیک الذکر لتبین للناس ما نزل الیهم و لعلهم یتفکرون: قرآن را بر تو فروفرستادیم تا آنچه را برای مردم نازل کردیم، برایشان توضیح دهی، باشد که بیندیشند.»
مسلمانان در تمام دوران رسالت و مدتی نسبتا طولانی بعد از آن را بر همین منوال گذراندند، حقیقت قرآن را درک می‌کردند و با حجت و دلیل روشن به قرآن عمل می‌کردند و در کمال قدرت و عزت و سعادت در محیطی آکنده از صلح و صفا، در حالی که به ریسمان محکم و ناگسستنی الهی چنگ زده بودند، روزگار به کام می‌گذراندند؛ ولی با گذشت زمان و توالی ایام، مسلمانانی که از پی آن مؤمنان خالص آمدند،‌ اندک‌اندک از آن روش پاک و منش راستین فاصله گرفته، منحرف شدند و به راههای گوناگون رفتند. عده‌ای چپ رفتند و برخی راست، با خواسته‌هایی ناسازگار و دیدگاه‌هایی ناهمسو، بدین سان چهره‌هایی تازه از انواع بدعت‌ها و گمراهی‌ها و کجروی‌ها رخ نمود و گرایشها و مذاهب به وجود آمدند. هر یک خود را حق دانسته و راه و روش مورد قبول خود را در پیش گرفت.
بر اثر این پدیده، افسانه‌ها و خرافات بنی‌اسرائیل به درون احادیث و تفسیر راه یافت و متاسفانه بعضی از گروههای به ظاهر مسلمان به سبب غلبه شرایط حاکم بر جامعه یا به خاطر گرایش به جعل احادیث و تحریف معانی قرآن، آن خرافات را در میان مسلمانان رواج دادند. این پدیده بلایی بود که متوجه مسلمانان شد؛ چه، بر اثر آن، حق و باطل درهم آمیخت و بین سره از ناسره فرقی گذاشته نشد و تفسیر، به سبب توان بالایی که این منافقان متظاهر به اسلام در تسخیر افکار و‌اندیشه‌های مسلمانان ضعیف‌النفس و امیران طمع‌پیشه داشتند، از این درهم ریختگی و انحراف بیشترین سهم را داشت.
خوشبختانه پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) از همان ابتدا که دسیسه‌ها و نیرنگهای کینه‌توزان علیه اسلام را احساس کرد – آنان که در پی فتنه‌جویی، آیات محکم قرآن را رها می‌کنند و به تاویل آیات متشابه روی می‌آورند – ملاکها و شاخصه‌هایی را برای جدا کردن سره از ناسره به امت مسلمان آموخت و به این ترتیب سدها و موانعی در مقابل نفوذ و تاثیر این دسایس شوم قرار داد. مهمترین این ملاکها عبارت بودند از:
۱.عرضه احادیث بر آیات محکم قرآن: «هن‌ام الکتاب».
۲.پناه بردن و مراجعه به عترت طاهره علیهم‌السلام.
بر اساس حدیث متواتر ثقلین، آنان عِدل قرآن و ثقل اصغرند و تا قیامت از هم دیگر جدا نخواهند شد: «انهما لن یفترقا حتی یردا علیّ الحوض». جدا نشدن این دو «قرآن و عترت» از یکدیگر به معنای تلازم آن دو است؛ یعنی اکتفا به یکی بدون دیگری نادرست است. قرآن پایه و ستون دین است و اهل بیت عصمت و طهارت ‌ (علیهم‌السّلام) از آنجا که وارثان پیامبرند – حاملان قرآن و مرزبانان حریم احکام آنند.
با آنکه می‌دانیم خدا قرآن را به گونه‌ای نازل کرد که نور است و هدایت، و برای مردم بصیرت و بیانگر همه چیز، چرا به تفسیر قرآن نیاز داریم؟ اساسا قرآن برای نازل گردید تا خود بهترین تفسیر برای خویش باشد. با وجود این، آیا نیازی به تفسیر احساس می‌شود؟
پاسخ مثبت است؛ زیرا گرچه خداوند قرآن را طوری نازل کرده که خود به خود و ذاتاً بیانی روشن برای تمامی انسانها، تفصیل و تبیینی برای همه چیز است؛ گاهی ابهام که امری عارضی و خارج از ذات قرآن و بعضا ناشی از خصوصیت سبک بیانی آن است، پیش می‌آید؛ زیرا قرآن برای عرضه قوانین کلی و اولیه نازل گشته؛ از این رو به اختصار سخن گفته است ـ که این خود موجب ابهام می‌گرددـ و تفصیل جزئیات مطالب را به بیان پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) واگذاشته است. امام صادق (علیه‌السّلام) می‌فرماید: «دستور اقامه نماز به طور کلی بر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نازل شد؛ ولی کیفیت اقامه آن (سه یا چهار رکعت خواندنش) مشخص نبود، تا اینکه پیامبر خود این فرمان را برای مردم تشریح کرد.» این نوع اجمال «ابهام» است که در بخشی از آیات‌الاحکام، کم و بیش به چشم می‌خورد و در شیوه بیان قرآن، طبیعی است.

4.1 – شرح جزئیات

از سوی دیگر قرآن کریم مشتمل بر معانی دقیق و مفاهیم ظریف و تعالیم و حکمت‌هایی والا درباره حقیقت خلقت و اسرار هستی است که توده مردم در عصر رسالت از درک آن ناتوان بودند و پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و پس از آن حضرت دانشمندان صحابه، می‌بایست به تبیین و شرح جزئیات آن بپردازند. خداوند می‌فرماید: «هو الذی بعث فی الامیین رسولا منهم یتلوا علیهم آیاته و یزکیهم الکتاب و الحکمه و ان کانوا من قبل لفی ضلال مبین: اوست خدایی که در میان اُمّیان عرب، از خودشان پیامبری فرستاد که آیات وی را برایشان می‌خواند و پاکشان می‌سازد و به آنان کتاب و حکمت می‌آموزد، در حالی که از پیش ‌ در گمراهی آشکاری به سر می‌بردند»
از جمله این موارد، مسائل مربوط به صفات جمال و جلال الهی، شناخت وجود انسان، اسرار خلقت، میزان دخالت بشر در زندگی، هدف آفرینش، مبدا و معاد و…است که اینها در قرآن کریم به صورت گذرا، در قالب الفاظ و تعابیر کنایی و استعاره و مجاز و جز آن آمده است که شرح و بیان آن به بررسی، تدبر، دقت نظر و قدرت تفکر بالا نیاز دارد.

4.2 – فهم آیات مربوط به آداب جاهلی

علاوه بر این، گاه در قرآن – به منظور پند و عبرت انسانها – به حوادث گذشته تاریخ و سرگذشت امتهای پیشین اشاراتی رفته است و گاه عادات و رسوم جاهلیت معاصر نزول قرآن، از قبیل مساله نسیء و نهی از ورود به خانه‌ها از پشت دیوار آن و مانند اینها را یادآور شده و به شدت محکوم کرده است تا اینکه آداب و رسوم جاهلی را نابود ساخته و ریشه آنها را خشکانده است؛ در نتیجه از آن عادات و رسوم، جز نشانه‌هایی‌اندک – که بدون اطلاع از آنها، فهم معانی آیات مربوط به رسوم جاهلی و احوال گذشتگان ممکن نخواهد بود – چیزی بر جای نمانده است.
همچنین قرآن کریم اموری کلی را مطرح ساخته و جزئیات آن را واگذاشته است. این خود سبب اجمال آیات شده و محتاج به شرح و بیان است؛ مثل جنبنده‌ای که از زمین خارج خواهد شد و با مردم سخن خواهد گفت و یا دلیلی که موجب اثبات مصونیت یوسف از ارتکاب گناه گردید و مانند اینها.

4.3 – شناخت کلمات عجیب و غریب

از اینها که بگذریم، گاه در قرآن کریم الفاظ غریب و ناآشنایی آمده که هر چند در واقع در اوج قله فصاحت است، چنانچه توضیح داده نشود، فهم آن برای عامه مردم دشوار است. راغب اصفهانی در مقدمه تفسیرش ‌ می‌نویسد: «تفسیر یا در توضیح و شرح الفاظ ناآشنا کاربرد دارد؛ مانند بحیره، سائبه و وصیله، یا در تبیین جملات کوتاه؛ همانند آیه شریفه و اقیموا الصلاه و آتوا الزکاه» و یا توضیح جملاتی که در بردارنده حکایتی است که بدون آشنایی با آن، معنای جمله قابل فهم نیست؛ مانند آیه شریفه انما النسیء زیاده فی الکفر یا و لیس البر بان تاتوا البیوت من ظهورها».
در گذشته تفسیر و تاویل دو لفظ مترادف بود؛ لذا طبری در تفسیر خود (جامع البیان) آن دو را به یک معنا گرفته است، در موقع تفسیر آیه می‌گوید: «القول فی تاویل الایه»، ولی در اصطلاح متاخران، تاویل به معنایی مغایر با تفسیر و شاید اخص از آن به کار رفته است. تفسیر عبارت است از: رفع ابهام از لفظ دشوار و نارسا؛ از این رو تفسیر در جایی کاربرد دارد که به علت تعقید و پیچیدگی در الفاظ، معنا مبهم و نارسا باشد، البته عوامل لفظی و معنوی در ایجاد تعقید نقش دارد؛ ولی تاویل عبارت است از: دفع شک و شبهه از اقوال و افعال متشابه. بنابراین تاویل در موردی به کار می‌رود که ظاهر لفظ یا عمل، شبهه‌انگیز باشد، به طوری که موجب پوشیدگی حقیقت معنای کلام و غرض اصلی گوینده شده باشد، وظیفه تاویل‌کننده برطرف کردن این خفا و نارسایی است.بنابراین تاویل علاوه بر رفع ابهام، همزمان، دفع شبهه نیز می‌نماید. پس هرجا تشابهی در الفاظ باشد، ابهامی در معنا حاصل خواهد شد؛ لذا در تاویل رفع ابهام و دفع شبهه، توام است.
تاویل از ریشه «اول» به معنای بازگشت به اصل گرفته شده است. بنابراین تاویل یک شیء؛ یعنی برگرداندن آن به مکان و مصدر اصلی خودش؛ و تاویل لفظ متشابه یعنی توجیه ظاهر آن به طوری که به معنای واقعی و اصیل خودش بازگردد.
تشابه، گاه در گفتار (قول) است و گاه در کردار (عمل)؛ تشابه در گفتار زمانی است که ظاهر تعابیر به گونه‌ای باشد که یا برای شنونده ایجاد شبهه کند و یا بتوان به وسیله آن در ذهن دیگران ایجاد شبهه نمود؛ مانند متشابهات قرآن کریم که به علت داشتن همین صفت (شبهه‌انگیزی) گاه مستمسک منحرفان از حق قرار می‌گیرد و آنان به دلخواه و بر اساس هوا و هوس، آیات را در جهت فتنه‌انگیزی و اهداف پلید خویش، تاویل می‌کنند. تشابه در عمل، زمانی است که ظاهر کرداری، مشکوک و حیران‌کننده باشد؛ مانند اعمالی که مصاحب موسی (علیه‌السّلام) بدان دست می‌زد که ظاهر آن اعمال آنقدر گیج‌کننده بود که موسی (علیه‌السّلام) نتوانست آنها را تحمل کند و از علتش نپرسد.
در قرآن کریم، تاویل به سه معنا آمده است:
۱.توجیه ظاهر لفظ یا عمل متشابه به گونه‌ای صحیح که مورد قبول عقل و مطابق با نقل باشد که ممکن است مصداق تاویل بدین معنا در متشابه قولی، آیه مبارکه «فاما الذین فی قلوبهم زیغ فیتبعون ما تشابه منه ابتغاء الفتنه و ابتغاء تاویله» و در عمل متشابه، جریان مصاحب موسی (علیه‌السّلام) که در آیات سوره کهف بدان اشاره رفته است: «سانبوک بتاویل مالم تسطع علیه صبرا و ذلک تاویل ما لم تستطع علیه صبرا» باشد.
۲.تعبیر خواب، که تاویل به این معنا هشت بار در سوره یوسف آمده است.
۳.فرجام و حاصل کار؛ به عبارت دیگر، تاویل یک موضوع یعنی آنچه آن موضوع بدان منتهی می‌شود؛ مانند آیه مبارکه «وزنوا بالقسطاس ‌ المستقیم ذلک خیر و احسن تاویلا» که «احسن تاویلا» یعنی بهتر و با سرانجامی نیکوتر. شاید بتوان آیه مبارکه زیر را نیز مصداق همین معنای تاویل دانست: «فان تنازعتم فی شیء فردّوه الی الله و الرسول ان کنتم تؤمنون بالله و الیوم الاخر.ذلک خیر و احسن تاویلا». یعنی مفیدتر و خوش عاقبت تر. البته شاید در دو آیه اخیر، تاویل به این معنا نباشد، بلکه به معنای بهترین تفسیر و قویترین احتمال برای معنای مقصود باشد؛ همان طور که در آیه مبارکه «و لو ردّوه الی الرسول و الی اولی الامر منهم لعلمه الذین یستنبطونه منهم» به این معنا اشاره شده است.
مصداق دیگر تاویل به معنای سرانجام و عاقبت کار، آیه مبارکه «هل ینظرون الا تاویله؟ یوم یاتی تاویله» است؛ یعنی آیا در انتظار به سر می‌برند تا بدانند فرجام کار شریعت و قرآن به کجا ختم می‌شود؟ آگاه باشند که انتظارشان چندان به طول نخواهد انجامید و به سزای خویش خواهند رسید.

7.1 – معده

تا اینجا معانی سه گانه تاویل در قرآن را بیان کردیم. معنای چهارم تاویل که در قرآن نیامده، ولی در کلام پیشینیان به کار رفته، عبارت است از: انتزاع مفهوم عام و گسترده از آیه‌ای که در مورد خاصی نازل شده است. از تاویل به این معنا، گاهی به «بطن» یعنی معنای ثانوی و پوشیده‌ای که از ظاهر آیه به دست نمی‌آید هم تعبیر شده است، در مقابل «ظهر» یعنی معنای اولیه‌ای که ظاهر آیه بر حسب وضع و کاربرد، آن معنا را می‌فهماند.
پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرموده است: «ما فی القرآن آیه الا و لها ظهر و بطن: در قرآن هیچ آیه‌ای نیست مگر اینکه دارای ظهر و بطن است.» وقتی از امام باقر (علیه‌السّلام) از معنای این حدیث پرسیدند، فرمود: «ظهره تنزیله و بطنه تاویله، منه ما قد مضی و منه مالم یکن، یجری کما تجری الشمس و القمر: ظهر قرآن یعنی تنزیل آن، بطن قرآن یعنی تاویل آن، بعضی از مصادیق تاویل آیات قرآن در گذشته روی داده و برخی هنوز رخ ننموده است. قرآن و آیات آن همانند خورشید و ماه هستند که همواره در حرکت و پویایی‌اند.»
در روایت دیگر، امام باقر (علیه‌السّلام) فرمود: «اگر آیه‌ای از قرآن درباره قومی نازل شد و سپس آن قوم هلاک شدند، با هلاکت آنان، آیه نیز خواهد مرد (نزول آن انجام پذیرفته است)؛ ولی قرآن همیشه زنده است (در مقام تاویل) و مفهوم آیات آن عام است. تا آسمان و زمین برجاست، تمامی آیات قرآن از اول تا به آخر زنده است و اقوام مختلف که در طی زمان می‌آیند، ناگزیر مصادیق آیات رحمت یا عذاب آن خواهد بود.»
همچنین در حدیث دیگری از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) است که: «انّ فیکم من یقاتل علی تاویل القرآن، کما قاتلت علی تنزیله، هو علی بن ابی طالب: همان طور که من بر سر تنزیل قرآن با مشرکان ستیز نمودم، در بین شما کسی است که بعدها بر سر تاویل آیات قرآن خواهد جنگید و او، علی بن ابی طالب است.»

7.1.1 – ضامن کلیت قرآن

آری، پیامبر گرامی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بر سر تنزیل قرآن جنگها کرد؛ زیرا برخی آیات قرآن درباره قریش و مشرکان عرب که با حق عناد می‌ورزیدند و با ظهور اسلام کمر مخالفت بسته بودند، نازل شده بود و پیامبر اکرم هم بر طبق آن آیات با آنان می‌جنگید؛ اما علی (علیه‌السّلام) با کسانی جنگید که با بقای اسلام مخالف بودند و مخالفت آنان درست مانند مبارزه گذشتگانشان با ظهور اسلام بود، بلکه شدیدتر از آن.
به هر حال، این معنای تاویل، دامنه‌ای بس گسترده دارد و همین معناست که ضامن عمومیت قرآن است و موجب می‌شود قرآن شامل تمام زمانها و دورانها باشد؛ زیرا اگر مفاهیم فراگیر برگرفته شده از موارد خاص نباشد و آیه مختص همان مورد شان نزول باشد، بسیاری از آیات عاطل و بی ثمر می‌شوند و فایده‌ای جز ثواب تلاوت و ترتیل آن در طول شبانه روز نخواهند داشت!

7.2 – مفاهیم کلی

در زیر چند نمونه از آیاتی را که از آنها این گونه مفاهیم عام به دست می‌آید، ذکر می‌کنیم:
۱ـ و اعلموا انّ ما غنمتم من شیء فانّ لله خمسه و للرسول و لذی القربی…آیه در مورد غنایم به دست آمده در جنگ بدر نازل شد و اگر شان نزول آیه را کمی گسترده فرض کنیم، با شرایط خاص شامل غنایم جنگهای دیگر نیز خواهد شد. امام باقر (علیه‌السّلام) در تفسیر آیه، با نظر به عمومیت «ما» ی موصول غنیمت را به مطلق فایده و منافع حاصل از کسب و تجارت تفسیر می‌کنند؛ به گونه‌ای که هر سودی را که صاحبان صنعت و تجارت و غیر آنها در هر سال و به هر شکل به دست می‌آورند، شامل می‌شود؛ لذا آن حضرت با استشهاد به آیه فرمود: «پرداخت غنایم و فوائد در هر سال بر آنان (مسلمانان) واجب است.» امام کاظم (علیه‌السّلام) نیز می‌فرماید: «خمس شامل تمام منافعی می‌شود که مردم به دست می‌آورند، خواه کم باشد خواه زیاد.»
۲.و انفقوا فی سبیل الله و لا تلقوا بایدیکم الی التهلکه. این آیه در مورد آمادگی دفاع از حریم اسلام نازل شد و اقتضای این شان نزول این است که صاحبان ثروت باید مخارج جهاد را بپردازند و جلوی تسلط دشمن را بگیرند، ولی کلمه «سبیل» در آیه، تنها به معنای جهاد نیست؛ «سبیل الله» یعنی راه اعلای کلمه دین و تحکیم و بسط فرمان خدا در روی زمین و در یک جمله: سبیل الله یعنی تثبیت و تحکیم ارکان حکومت اسلامی در تمام ابعاد (اعم از اداری، اجتماعی، تربیتی، سیاسی، نظامی و جز آن) که البته این منظور جز با بذل مال می‌سر نمی‌شود؛ زیرا پول (مال)، نیرویی است که می‌شود از آن در هر شرایطی به نحو مطلوب استفاده کرد؛ لذا گفته‌اند: قوام و ثبات حکومت به مال است.

7.2.1 – مالیات

آری، یک دولت زمانی می‌تواند روی پای خودش بایستد که توان مالی و اقتصادی لازم برای اداره جامعه در تمام زمینه‌ها را داشته باشد. البته این مقدار ثروت باید از سوی کسانی که در سایه امنیت آن حکومت زندگی می‌کنند، فراهم شود و هر کس موظف است درصدی از اموال خود را به عنوان مالیات و هزینه‌های دولت برابر توانش بپردازد. پر واضح است که این هزینه‌ها چیزی غیر خمس و زکات است که مصارف خاص خودش را دارد و تنها به امور دولتی مربوط نمی‌شود.
از توضیحات بالا معلوم شد که این هزینه‌ها همان مالیات است که مقدار آن را دولت بر اساس نیازها تعیین می‌کند و بر اموال و دارایی‌های مردم بار می‌گردد. به همین دلیل، برخلاف زکات و خمس که هم مقدار و هم مورد مصرف آن با صراحت تعیین شده در شریعت برای مالیات میزان مشخصی تعیین نشده است؛ لذا امیر مؤمنان (علیه‌السّلام) در هر سال برای اسب عتیق (اصیل) دو دینار و برای اسب بِرذَون (دو رگه و غیر اصیل) یک دینار مالیات قرار داد.
اکنون شایسته است این نکته را متذکر شویم که برای آگاهی از دلالات کلام ـ اعم از دلالت خفی و جلی ـ شرایط و ملاکهایی وجود دارد که بدون رعایت آنها، معنای دقیق کلام حاصل نخواهد شد و همان طور که تفسیر کلام (رفع ابهام از معانی ظاهری آیات قرآن) دارای قوانین و ملاکهایی است که در علم اصول و منطق بررسی شده است، تاویل کلام (به دست آوردن معانی باطنی آیات قرآن) نیز قوانینی دارد که بی اعتنایی به آنها شایسته و پذیرفته نیست و باعث خواهد شد که کلام، بدون معیار تاویل شود و از قبیل تفسیر به رای گردد.
لازم است دانسته شود که تاویل چون از اقسام دلالت باطنی کلام است، جزو دلالت التزامی غیر بین است، که آن هم به نوبه خود از اقسام دلالت لفظی است و چون می‌دانیم تمام اقسام دلالت الفاظ ملاکهایی دارد که علم منطق متکفل شرح و توضیح آنهاست، لذا تاویل هم که نوعی دلالت لفظی، اما غیر بین است، نیاز به ملاک مشخصی دارد تا از محدوده تفسیر به رای خارج شود.
در زیر ملاکها و شروط تاویل صحیح را متذکر می‌شویم:

9.1 – انطباق بین جهت خارجی و داخلی

الف) نخستین شرط تاویل صحیح و مقبول، در مقابل تاویل باطل و مردود، رعایت مناسبت و ارتباط تنگاتنگ بین معنای ظاهری و باطنی است؛ از این رو چون تاویل عبارت است از مفهوم عام منتزع از فحوای کلام، ناگزیر در انتزاع این مفهوم عام، باید مناسبت لفظی یا معنوی رعایت شود. برای روشن شدن بیشتر مطلب به چند مثال توجه کنید:

9.1.1 – عدالت

۱.معلوم است که لفظ «ترازو» برای دستگاه معروف سنجش وزن که دو کفه دارد وضع شده است. از طرفی در آیه مبارکه «و اقیموا الوزن بالقسط و لا تخسروا المیزان» امر شده که: «ترازو را صحیح به پا دارید و در آن کم فروشی مکنید.» اکنون اگر لفظ ترازو را از همه قراین خارجی و ملابسات ذهنی جدا سازیم، مفهوم عام آن مراد خواهد؛ یعنی هر آنچه با آن چیزی را بسنجند، اعم از اینکه مادی باشد یا غیر مادی؛ زیرا در این صورت شامل هر مقیاس یا معیار سنجشی در تمامی زمینه‌ها خواهد شد و دیگر این اسم «ترازو» تنها به دستگاه مادی مخصوص و معروف اختصاص نخواهد داشت.

شیخ طوسی می‌گوید: «ترازو وسیله‌ای است برای تنظیم هر دو طرف زیاده یا کسری. ثقل در ترازو حالت اعتدال خود را پیدا می کند و بدون آن در بسیاری از موارد احراز حقوق و یا استرداد حق به صاحب آن دشوار و ناممکن است. به همین دلیل است که خداوند به بشر هشدار داد که اندازه‌گیری نعمت است و انسان‌ها را به این سمت هدایت کرد. برخی نیز گفته اند: منظور از میزان در این آیه عدل است; زیرا رعایت عدالت یعنی: ایجاد تعادل بین وسایل.

همچنین محمد بن عباس معروف به مهیار (متوفی 330) در کتابی که در تفسیر آیات نوشته است از امام صادق (علیه السلام) روایت کرده است: معیاری که خداوند برای مردم قرار داده است، معیار حق است. امامی که به حق و عدالت قضاوت می کند. مردم حکومت کردند؛ زیرا تنها با رعایت عدالت است که آسمان ها و زمین بلند می مانند… و خداوند به بندگانش دستور داد که در برابر امام قیام نکنند و از نظر عدل و درستی در برابر فرمان او سر تعظیم فرود آورند و در تحقق کامل کوتاهی نکنند. حق او باشد یا فرمان او را اطاعت کند. »

9.1.2 – رئیس ملت

۲.معنای ظاهری‌ آیه مبارکه «قل ارایتم ان اصبح ماؤکم غوراً فمن یاتیکم بماء معین» کاملاً روشن است؛ می‌فرماید: نعمت وجود، وسایل زندگی و تداوم حیات، همه در گرو اراده الهی و بر اساس ‌ تدبیر جهان شمول اوست؛ زیرا خداوند تنها کسی است که به دلیل امکان حیات جاوید، این زمینه را مهیا ساخته که اگر فضل و عنایت خداوند نسبت به بندگانش نباشد، کار بر آنان سخت خواهد شد.
این معنای ظاهری آیه بود؛ اما امام باقر (علیه‌السّلام) در ذیل آیه بیانی دارد که معنای باطنی و محتوای کلی آیه را روشن می‌سازد: «اگر امام و پیشوای خودتان را از دست بدهید و به او دسترسی نداشته باشید، چه خواهید‌اندیشید؟» معلوم است که امام در آیه «ماء معین» را به پیشوای امت تفسیر می‌کند. امام رضا (علیه‌السّلام) در تفسیر آیه فرمود: «مراد از ماؤکم، علوم ائمه است و ائمه ابواب علم الهی هستند؛ در نتیجه مراد از ماء معین نیز علم ائمه است.»
بدون شک با دقت در بیان امام درخواهیم یافت که آوردن استعاره «ماء معین» برای علم نافع، آن هم در زبان پیامبر یا وصی او به‌ویژه وقتی که پشتوانه آن وحی الهی باشد، بسیار به‌جا و مناسب است؛ زیرا همان طور که آب منبع حیات مادی و منشا اصلی امکان ادامه حیات بر روی کره خاکی است، علم نافع ـ به‌ویژه علم دین ـ تنها پایه اساسی زندگی معنوی است و سبب سعادت دنیوی و جاودانگی اخروی انسان خواهد شد؛ بنابراین در این آیه نیز آب که مایه اصلی حیات است ـ با قطع نظر از قراین خاص ـ به مفهوم عام از در نظر گرفته شده که شامل علم نیز خواهد بود که ضامن حیات مادی و معنوی بشر است.
این معنا در آیات دیگر قرآن نیز آمده است: «یا ایها الذین آمنوا استجیبوا لله و للرسول اذا دعاکم لما یحییکم». یا در آیه دیگر که می‌فرماید: «لقد منّ الله علی المؤمنین اذ بعث فیهم رسولا من انفسهم یتلو علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و ان کانوا من قبل لفی ضلال مبین». پس در آیه فوق، علم نافع (علوم عرضه شده از طرف پیامبر و امامان معصوم) مایه حیات معنوی شمرده شده است.

9.1.3 – غذای روح

۳.آیه مبارکه «فلینظر الانسان الی طعامه» معنای ظاهری‌اش این است که انسان باید در غذای خود تامل کند و ببیند که طبیعت چگونه امکان به دست آوردن آن را فراهم ساخته و بی مقدمه و بی دلیل و خود به خود به وجود نیامده است. اگر انسان به دقت در غذای خویش بنگرد و در آن تامل نماید، مقدار فضل و عنایت و لطف و رحمت الهی را درخواهد یافت و هنگام تناول آن لذت خواهد برد و این همه عنایت خداوند را سپاس خواهد گفت. این معنای ظاهری آیه است؛ ولی مرحوم کلینی به روایت زید شحام چنین نقل کرده است: از امام صادق (علیه‌السّلام) پرسیدم: «در این آیه مقصود از طعام چیست؟» حضرت فرمود: «منظور علمی است که انسان می‌آموزد. باید دقت کند که این علم را از چه کسی دریافت می‌کند؟» وقتی در این بیان امام (علیه‌السّلام) دقت می‌کنیم، تناسب بین علم و غذا (طعام) را به راحتی درمی‌یابیم، زیرا علم، غذای روح است؛ از این رو باید احتیاط و وسواس به خرج داد تا آن را از منابع اصلی و حقیقی‌اش به دست آوریم، به‌ویژه اگر علم دین و احکام شریعت مقدس و آیین توحید باشد که در آموختن آن از منابع اصیل باید کمال احتیاط به عمل آید.

مرتبط:  چرا باید سن مرد از زن بیشتر باشد

9.2 – تصحیح منات

ب) دومین شرط تاویل صحیح، رعایت نظم و دقت در کنار گذاشتن خصوصیات کلام مورد تاویل و تجرید آن از قراین خاصه است تا حقیقت و مغز آن در قالب مفهوم عام هویدا گردد.مقصود از این شرط همان است که در منطق از آن به عنوان قانون «سبر و تقسیم» و در اصول با عنوان «تنقیح مناط» تعبیر می‌شود. فقها از تنقیح مناط برای به دست آوردن ملاک قطعی و یقینی حکم شرعی استفاده می‌کنند؛ به طوری که حکم شرعی ـ اعم از تکلیفی و وضعی ـ نفیاً و اثباتاً دایر مدار آن باشد؛ آنان محتوای عام منتزع از دلیل را اعتبار می‌کنند، نه فقط عنوان محدود و مخصوص موجود در ظاهر دلیل را، این عمل در فقه معروف و مشهور است و شرایط خاص خود را دارد؛ اما یک نمونه تطبیقی از آیات قرآن، آیه ۱۷ سوره قصص است؛ آنجا که از زبان حضرت موسی (علیه‌السّلام) نقل شده است: «رب بما انعمت علیّ فلن اکون ظهیراً للمجرمین».
این آیه مبارکه سخن پیامبر خدا، موسی (علیه‌السّلام) است که به شکرانه نعمت‌های فراوان مادی و معنویی که خداوند به او ارزانی داشته، با لحنی شاکرانه و تعهدآمیز بر زبان جاری ساخته است. برای توضیح بیشتر باید توجه کرد که خداوند بر اساس صریح آیه مبارکه «و لما بلغ اشده و استوی، آتیناه حکما و علما و کذلک نجزی المحسنین»، به حضرت موسی (علیه‌السّلام) از نظر جسمی،‌ اندامی قوی و توانا داد و به وی علم و حکمت فراوان آموخت. وی روزی در یک ماجرای خاص با یک ضربه مشت که بر دشمن خود زد، او را از پای درآورد؛ ولی پس از این واقعه دریافت که گویا از نعمت توانایی جسمی خود استفاده نادرست کرده و از او کاری ناشایست سرزده است؛ لذا از درگاه رحمت الهی آمرزش طلبید و خداوند او را آمرزید. او در اینجا با خدای تعالی عهد بست تا تواناییهای خویش را که خداوند به او ارزانی داشته، در مسیر باطل و فساد فی الارض به کار نیندازد و امکانات مادی و معنویی را که از ناحیه حضرت باری دریافت نموده، در خدمت گناهکاران و اهل معصیت قرار ندهد؛ لذا با لحنی حاکی از تعهد و شکر در مقابل نعمت‌ها می‌فرماید: «رب بما انعمت علیّ…» .

9.2.1 – نعمت علم و خرد

توضیحات بالا همه در خصوص معنای ظاهری آیه مبارکه بود؛ ولی جای این سوال هست که آیا این موضوع تنها به حضرت موسی (علیه‌السّلام) به عنوان یک پیامبر و شخصی صالح مربوط می‌شود، یا حکم عقلی قطعی است که شامل همه صاحبان قدرت ـ اعم از عالمان، ادیبان، حکیمان، صنعتگران ـ و به طور کلی همه آنان که خداوند به آنان نعمت علم و حکمت و توانایی سرنوشت ساز ارزانی داشته نیز می‌شود؟ بی تردید جواب مثبت است؛ زیرا عقل حکم می‌کند که این تواناییها بیهوده در اختیار دارندگان آنها قرار نگرفته و باید در جهت سعادت بندگان خدا و عمران و آبادانی زمین به کار رود.خداوند در آیه‌ای دیگر می‌فرماید: «هو انشاکم من الارض و استعمرکم فیها».
این مفهوم کلی آیه شریفه، فقط با اجرای قانون «سبر و تقسیم» و با کنار گذاشتن خصوصیات و قراین موجود در آیه، ممکن است و در نتیجه آن، ملاک حکم عام به دست می‌آید.
آنچه در بالا آمد، از آیاتی بود که اگر در قرآن کریم با دقت نظر و تدبر نگریسته شود، از این نمونه فراوان به چشم می‌خورد؛ از قبیل فریضه خمس و مالیات که به ترتیب از آیه غنیمت و آیه انفاق با اعمال همین قانون «سبر و تقسیم» به دست می‌آید.
درباره وقف بر «الا الله» در آیه «و ما یعلم تاویله الا الله» و شروع از «و الراسخون فی العلم یقولون آمنا به کل من عند ربنا» و نیز بر اثر وجود پاره‌ای روایات که تنها خداوند از تاویل آگاهی دارد و راسخان در علم هم تاویل را نمی‌دانند و آن را به علم خدای سبحان واگذار می‌کنند، پرسش فوق مطرح شده است.
از جمله روایاتی که به این مطلب اشاره می‌کند، بخشی از «خطبه اشباح» در نهج‌البلاغه است؛ امیر مؤمنان می‌فرماید: «‌ای پرسنده، بیندیش و آنچه قرآن از وصف پروردگار به تو می‌نماید، بپذیر و نور هدایت قرآن را چراغ راه خود گیر و از آنچه شیطان تو را به دانستن آن وامی‌دارد، کتاب خدا آن را بر تو واجب نمی‌شمارد و در سنت رسول و ائمه هدی نشانی ندارد، دست بدار و علم آن را به خدا واگذار که دستور دین چنین است و نهایت حق خدا بر تو این است. و بدان کسانی در علم دین استوارند که اعتراف به نادانی، بی نیازشان کرده که نااندیشیده پا در میان گذارند، فهم آنچه را در پس پرده‌های غیب نهان است، آسان انگارند. لاجرم به نادانی خود در فهم آن معناهای پوشیده اقرار آرند.خدا این اعتراف آنان را به ناتوانی در رسیدن بدانچه نمی‌دانند ستوده است، ژرف ننگریستن آنان را در فهم آنچه بدان تکلیف ندارند، راسخ بودن در علم فرموده است.پس ‌ بدین بس کن و بزرگی خدای سبحان را با میزان خرد خود مسنج، تا از تباه شدگان مباشی.»
این خطبه از برجسته‌ترین خطبه‌های امیر مؤمنان (علیه‌السّلام) و دارای بهترین سند است و خدشه‌ای در صحت اسناد آن وجود ندارد. آنچه مورد بحث است، محتوای خطبه است. شارحان نهج‌البلاغه اتفاق نظر دارند که مراد امام از این کلام، صفات خداوند است که صفات حق توقیفی هستند و باید آنها را تعبداً پذیرفت و کسی در پی شناخت کنه آن نباشد؛ زیرا راهی برای شناخت حقیقت صفات او همچون حقیقت ذاتش نیست. حضرت فرمود: «آنچه قرآن از وصف پروردگار به تو می‌نماید بپذیر، از آنچه شیطان تو را بدانستن آن وا می‌دارد و کتاب خدا آن را بر تو واجب نمی‌شمارد، دست بدار»؛ زیرا وظیفه ما آن است که خدا را چنان وصف کنیم که خودش در قرآن وصف کرده است: سمیع، بصیر، حکیم، علیم، حی، قیوم و…و خود را به زحمت بیهوده در جهت فهم حقایق این صفات نیندازیم؛ زیرا سدها و حجابهای چندی بر سر راه فهم این صفات نهاده شده و راهی برای رسیدن به آنها نیست. بنابراین باید در مقابل آن توقف کرده، سر تسلیم فرود آورد.

10.1 – آیه اشتهاد

کلام حضرت در اینجا، با آیات متشابه ـ که برای راسخان در علم، جهل بدان شایسته نیست ـ برخوردی ندارد؛ زیرا آراستگی آنان به زیور دانش، امکان معرفت تنزیل و تاویل را باهم برای ایشان فراهم ساخته است. البته قبول داریم که راسخان در علم نیز در آغاز برخورد با متشابهات درنگی ژرف‌اندیشانه می‌کنند؛ زیرا متشابه نسبت به همه متشابه است؛ ولی آنان در پرتو تلاشهای خود برای کشف مقصود و برگرداندن آیات محکم، در نهایت به فهم آن نایل می‌آیند. بنابراین ناتوانی آنان در ابتدای کار، از برکت علم راسخشان است؛ زیرا می‌دانند: آیه متشابه، کلامی است صادر شده از جانب همان کسی که آیه محکم را نازل کرده است؛ لذا عطش آنان نسبت به فهم آن، در پرتو ژرف‌اندیشی و مدد جستن از خدا بیشتر می‌شود؛ زیرا هر کس در رسیدن به هدفی کوشا باشد، به خواست خدا بدان خواهد رسید: «من جدّ، وجد». پس وجه تناسب اینکه امام (علیه‌السّلام) در خصوص صفات خدا به این آیه استشهاد کردند، ناتوانی ابتدایی است که راسخان در علم در ابتدای برخوردشان با متشابهات به آن معترفند، هر چند نتیجه متفاوت است.
ابن ابی الحدید می‌گوید: «برخی از قاریان، در آیه بر کلمه الا الله وقف کرده‌اند و برخی وقف نکرده‌اند، این قول قوی‌تر است؛ زیرا اگر تاویل متشابه را جز خدا کسی نداند، انزال این قبیل آیات و مخاطب قرار دادن مکلفین بر آن بیهوده خواهد بود، بلکه بالاتر، به این می‌ماند که عرب را با زبانی دیگر مورد خطاب قرار دهیم که قبح چنین کاری بر همگان معلوم است.و اما محل «یقولون» از نظر اعراب، می‌تواند نصب باشد تا حال «راسخین» باشد و می‌تواند کلامی مستانف و مستقل باشد؛ به این معنا که این دانایان به تاویل می‌گویند: به آن ایمان آوردیم. روایت شده که ابن عباس آیه‌ای را تاویل کرد؛ مردی از صحابه گفت: و ما یعلم تاویله الا الله؛ ابن عباس گفت: و الراسخون فی العلم؛ و من از جمله راسخان هستم.»
سایت پژوهه، برگرفته شده از مقاله «نیاز به تفسیر قرآن»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۱۱/۰۴.    
سایت پژوهه، برگرفته شده از مقاله «نیاز به تفسیر قرآن»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۱۱/۰۴.    
سایت پژوهه، برگرفته شده از مقاله «نیاز به تفسیر قرآن»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۱۱/۰۴.    

تفسیر یکی از علوم مرتبط با قرآن کریم است که تعاریف زیادی از جمله «تبیین معنای آیات قرآن و کشف مقاصد و دلایل آن» دارد. واژه تفسیر نیز برای اشاره به کتب حاوی تفاسیر قرآن به کار می رود.

تفسیر قرآن همزمان با نزول قرآن آغاز شد. امام علی (ع) را می توان اولین مفسر قرآن پس از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) دانست و بسیاری از صحابه تفاسیر خود را از آن حضرت نقل کرده اند. همچنین گروهی از صحابه مانند ابن عباس و ابی بن کعب به تفسیر قرآن پرداختند. پس از آنان، شاگردان متبحران از نیاز به تأویل غافل نشدند و آثار تفسیری خود را ترک کردند. در دوره های بعد، تفاسیر شکل فنی تری به خود گرفت و تنوع تفاسیر منجر به پیدایش روش های مختلف تفسیر شد.

یکی از مهم ترین مقولاتی که در تفسیر می توان به آن اشاره کرد، تفسیر قرآن به قرآن، تفسیر روایی و تفسیر عقلی است. همچنین از این روش ها می توان به عنوان مهمترین روش های موضوعی، ترتیبی، تاریخی و… نام برد.

از مهم ترین تفاسیر شیعه می توان به تفاسیر زیر اشاره کرد: تفسیر قمی، تبیان، مجمع البیان، روض الجنان، تفسیر صافی، تفسیر المیزان.

مفهوم‌شناسی

تفسیر در لغت به معنای توضیح و توضیح است. در مورد ریشه این کلمه دو نظر وجود دارد:

این کلمه از مطالب فسر گرفته شده است. لغت شناسان برای این مقاله معانی متعددی از جمله بیان و تبیین، [1] آشکار ساختن پنهان [2] و کشف و بیان معنای معقول [3] ذکر کرده اند، همه این معانی در مفهوم «تبیین، آشکار و بیان» رایج است برخی «مفسر» و «تفسیر» را مترادف یکدیگر دانسته اند[4] اما به نظر می رسد – به دلیل ویژگی معنایی مفعول که غالباً به معنای مبالغه و ضرب است[5] و با توجه به معانی ذکر شده برای «تفسیر» در لغت نامه ها [6] – واژه غلو به معنای تأویل [7] و به معنای آشکار ساختن مطالب معنوی و معقول با تلاش و اجتهاد [8] است.

این کلمه از «سفر» و معکوس آن گرفته شده است [9]. علاوه بر این که بر اساس قاعده اشتقاق کبیر [یادداشت 1] که در زبان عربی رایج است [10] است، به این دلیل است که برخی از فرهنگ نویسان موضوع اصلی سفر را کشف و مکاشفه دانسته اند [11]. ]، توضیح می دهد که این دو موضوع علاوه بر کلمه، معنای مشابهی نیز دارند. اما بررسی کاربرد این دو مورد نشان می‌دهد که اولی عمدتاً برای بیان معنای معقول و آشکار ساختن محتوای معنوی و دومی برای آشکار کردن اشیاء خارجی و محسوس به کار می‌رود. به اشراف مادی و خارجی [14] و امین خولی [15] نیز همین نظر را تأیید کرده است، در حالی که در اشتقاق کلمه تفسیر از هیچ یک از این دو ماده تفاوتی نمی کند زیرا هر دو در معنای «کشف» مشترک هستند. و بیان».[16] اکثر فرهنگ نویسان به دیدگاه اول معتقدند و دیدگاه دوم را در کتاب های خود ذکر نکرده اند.[17]

همچنین گفته شده است که اصل واژه تفسیر سریانی است که در متون کهن این زبان برای توصیف و شرح کتاب مقدس به کار رفته است.[18]

استفاده در قرآن

کلمه تفسیر یک بار در قرآن آمده است و به معنای شرح و شرح است: و ما برای شما مثل نیاوردیم جز اینکه [ما] حق را با بهترین توضیح برای شما آوردیم. فرقان-33] زیرا قرآن در پاسخ به مشرکان مکه که همواره پیامبر (ص) را سرزنش می‌کردند و در نبوت و رسالت او تردید داشتند، می‌فرماید: و کافران برای شما مثالی نیاوردند، مگر اینکه ما برای شما سرمشق بیاوریم. و پاسخ گویاتر .

علامه طباطبایی علم تفسیر را چنین تعریف کرده است: «تفسیر به معنای بیان معنای آیات قرآن و کشف مقاصد و دلایل آنهاست».[19]

مهمترین نکته در تفسیر، نقش این علم در آشکار ساختن معنای کلمات و بیان معنای آنهاست. از این رو، به بیان معنای ظاهری کلماتی که از ظاهر الفاظ به ذهن می رسد، تأویل نمی گویند و به تعبیر شهید صدر (1402 م): «وحی و بیان به معنای تأویل است. زمانی مرتبط است که گزارشگر نوعی اختفا و پیچیدگی باشد تا با تفسیر کشف و از بین برود. اما در جایی که کلام با معانی ظاهری و اولیه روشن می شود و لفظ به معنای خود آگاهی می دهد، آن را تفسیر نمی گویند، زیرا چیزی را آشکار نکرده است.»[20] این تعریف برای حوزه تفسیر و حوزه است. فعالیت این علم در فهم پیام بسیار حائز اهمیت است، زیرا تصریح می کند که تفسیر کجا و کجا برگرفته از معنای ظاهری و تفسیر کلمه سیوطی است در الاتقان نیز این تعریف را ارائه کرده است: «تفسیر یک علمی که جایگاه قرآن را از حیث معنای آن مطابق با فهم بشر مورد بحث قرار می دهد».[21]

آغاز تفسیر قرآن

ابتدا باید بگوییم: تفسیر به معنای تبیین معنای آیات قرآن و کشف مقاصد و دلایل آنها، یکی از قدیمی ترین فعالیت های علمی است که علمای اسلامی را به خود جذب و به خود مشغول کرده است. و تاریخ این نوع بحث که تفسیر نامیده می شود از زمان نزول قرآن شروع شده است و این معنا از آیه شریفه: «هر که رسولان شما را به سوی ما فرستاد، ما بر شما بخوانیم. آیات و دعای خود را، و کتابهای خود را آموزش دهید. بقره-151] به خوبی استفاده می شود که می گوید: همان رسولی که کتاب قرآن بر او نازل شد، این کتاب به شما می آموزد.

روش اساسی در تفسیر

اولین طبقه مفسران اسلامی، گروهی از صحابه مانند ابن عباس، عبدالله بن عمر، ابی و دیگران بودند.[22]

در این روز بحث قرآن در زمینه جنبه های ادبی آیات و شکوه نزول آنها و استدلال اجمالی بر آیات برای تبیین آیات دیگر و تفسیر مختصری از روایات رسیده از رسول خدا خدا (PSL) در داستان ها و آموزه های مبدأ و معاد و غیره او تخلف نکرد.

در مفسران طبقه دوم، یعنی زیردستانی مانند مجاهدین، قتاده، ابن ابی لیله، شعبی، سعدی و دیگران که در دو قرن اول هجری بودند، روند مشابهی داشت. و به آنچه مفسران و صحابه درجه اول در باب تفسیر انجام داده بودند، چیزی اضافه نکردند. تنها چیزی که بر آن افزودند این بود که در تفسیر خود بیش از پیشینیان گفتند.[23]

پس از رسول خدا (ص) در زمان خلفا، فتوحات اسلامی آغاز شد و مسلمانان ممالک فتح شده با فرقه ها و ملل مختلف و علمای ادیان و مذاهب مختلف آشنا شدند و این معاشرت و این آمیختگی. باعث انتشار این خبر در میان مسلمانان شد.

از سوی دیگر، در اواخر سلطنت امویان و آغاز دوره عباسیان، یعنی در اواخر قرن اول هجری، فلسفه یونان به عربی ترجمه و در میان دانشمندان اسلامی منتشر شد. و هر جا بحث های فکری به زبان می آمد و مجالس علما نقل می شد، و از طرف سوم، همراه با نشر مناظرات فلسفی، اسناد عرفانی و صوفیانه نیز وارد اسلام شد و گروهی به آن گرایش پیدا کردند. و از طرف چهارم گروهی از افراد ظاهر نگر با همان عبادت ساده ای که در اوایل اسلام نسبت به اوامر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) داشتند، باقی ماندند و کاری به عقل و اندیشه خود نداشتند. در فهم آیات قرآن به حدیث بسنده می کردند و در فهم معنای حدیث هیچ دخالتی نداشتند، ظاهراً آنها را می پرستیدند. و اگر گاهى درباره قرآن بحث مى كردند، فقط در ذيل جنبه ادبى آن بود و بس. این چهار عامل موجب اختلاف نظر علما در تفسیر قرآن کریم شده است. علاوه بر این چهار عامل، عامل مهم دیگری که در این تفاوت تأثیر بسزایی داشت، اختلاف مذاهب بود که باعث شد در میان مسلمانان چنان تفرقه ای ایجاد شود که بین مذاهب اسلامی. هیچ جماعتی جز دو کلمه (لا اله الا الله و محمد رسول الله) یک کلمه باقی نمانده بود وگرنه در همه مسائل اسلامی اختلاف ایجاد شده بود.[24]

در مسیحیت

هرمنوتیک که در فرهنگ مسیحی علم تفسیر متون مقدس به ویژه تورات و انجیل است، جایگاهی نزدیک به علم تفسیر در اسلام دارد. البته بر خلاف تفسیر قرآن که هدف آن کشف و آشکار شدن معنای کلمه است، در مسیحیت جنبه هدایت و تجدید مفاهیم کتاب مقدس با نیازهای لحظه تطبیق داده شده است، حتی اگر به معنای توضیح دادن، دنبال کردن و توضیح کلمات پیچیده است، معنای ساده ای نیز دارد.[25]

نیاز تفسیر

نیاز به تفسیر به نیاز به شناخت قرآن اشاره دارد. قرآن را باید در هر گوشه ای شناخت و کاوش کرد تا به عمق و محتوای آن پی برد و از رهنمودهای آن الهام گرفت. قرآن کریم در آیات خود اهمیت تدبر و تدبر را بیان می کند و مسلمانان را به مطالعه و تفکر در کلام خود تشویق می کند. در یک مکان می گوید: kitāb ٌ shnزelْnaheُ إelَlَْكْك م amebَbalharكٌ lehikiِِ alِِiِِbَbَbَbَbَbَbَbَbَ al ant int is is is is is is is ished its statض down downd alt al algleَ َ algleَ َ alَlْbalebِ (ترجمه]] بین آنها گوش می دهند و خردمندانه مشاوره می کنند. [صفحه 29] از سوی دیگر، درست است که قرآن به زبان مردم نازل شده و کتابی آشکار و روشن است، اما پیامبر گرامی به تبیین قرآن دستور داده شده است و ما به ذکر نازل کرده ایم. آنچه را بر آنان نازل شده به مردم نشان ده و تا بیندیشند (ترجمه: و این قرآن را بر تو نازل کردیم تا آنچه را که نازل شده برای مردم بیان کنی و امیدوار بودی که بیندیشند). زیرا فهم ظواهر معانی با تفسیر متفاوت است، هرکس عربی را خوب بداند، سطح معانی را درک می کند، اما تنها با تلاش و با ابزار و دانش لازم به عمق آن می رسد.

گذشته از این، اگر کسی به محتوای قرآن توجه کند، متوجه می شود که قرآن ویژگی های خاص خود را دارد که نیاز به تفسیر در هر زمان و عصری را ایجاب می کند. برخی از این ویژگی ها عبارتند از:

معانی مختلف: قرآن کریم معانی مختلفی دارد، عمیق و گسترده است. امیرالمؤمنین (علیه السلام) می فرماید: قرآن در ظاهر و باطن زیباست، نه شگفتی و نه غرابت.

مسائل را به اختصار بیان کنید: در قرآن مسائل بسیار مختصر و با اشاره بیان شده است. در بیان نظرات و تصمیمات خود مطالب را به اختصار بیان می کند و از ذکر ویژگی ها و جزئیاتی که مطلقاً نیاز به تفسیر دارد پرهیز می کند. نمونه بارز آن احکام نماز و روزه و حج و دهها عبادت و غیر عبادت است.

نزول تدریجی قرآن: قرآن در مدت 23 سال نازل شده و روش آن به گونه ای است که مطالب در سوره های مختلف قرار گرفته است. از این رو در هر سوره نکته ای را بیان کرده است که با کنار هم قرار دادن آن و آشکار ساختن معانی آن کاملاً قابل درک است.

مبدأ نامرئی وحی: وحی خزانه ای از علم الهی است که از عالم نامرئی نازل شده و متعلق به جهانی بی نهایت بزرگتر از عالم حواس و مادیات است. نکات ناشناخته و غیبی مربوط به ماهیت مادی انسان در قالب کلمات متعارف ارائه شد. در قرآن به حقایقی چون فرشتگان، عالم ماوراء، عالم غیب، صفات الهی، حرکات خلاقانه و معجزات اشاره شده است. آشنایی با این معانی نیاز به مقدمه و توضیح دارد.

امام خمینی:
قرآن کتابی نیست که ما یا هرکسی بتوانیم بر آن تفسیر کامل بنویسیم. علم قرآن علم دیگری است فراتر از آنچه ما می فهمیم. ما یک چهره، یک پرده از کتاب خدا می فهمیم و بقیه نیاز به تفسیر معصومین دارد که معلمان تعالیم رسول خدا بودند.

http://www.imam-khomeini.ir/fa/c78_55553/tafsir_surah_hamd/

اقسام تفسیر

مفسران برای استنباط معنای آیات قرآن و شکل ارائه، تفاوت های زیادی از نظر روش، سبک و سلیقه بحث نشان می دهند. هر یک از آن ها، قرآن را از زاویه، دیدگاه و اطلاعاتی از قبل مورد بررسی قرار داده اند، به طوری که تفاسیر هر یک از آنها متفاوت و برداشت ها با یکدیگر متفاوت بوده و جهت های آنها متمایز شده است. . گروهی از مفسران تنها از منظر آثار و اسناد منقول از معصوم (ص) یا صحابه و شاگردان پیامبر (ص) به فهم آیات قرآن روی آورده اند و اهمیتی به آن نمی دهند. اجتهاد و فهم مفسر. بنابراین تمرکز کامل آنها بر نقل افسانه ها و تکیه بر آنچه گفته شده است و بس. برخی دیگر، بر خلاف گروه قبلی، آیات قرآن را تنها از منظر عقل و کاوش های عقلی تفسیر می کنند و معیارهای عقلی و احیاناً ادراکات حسی را برای فهم پیام قرآن قرار داده اند.

از نظر گرایش، سبک و سلیقه بحث، این تنوع در میان مفسران وجود دارد: گروهی آیات قرآن را تنها از منظر ادب و بلاغت و بلاغت قرآن بررسی کرده و تفسیر خود را غنا بخشیده اند. کتابهایی با مباحث ادبی و بلاغی که به کلمات و آیات قرآن علاقه دارند. گروهی دیگر بیشتر به مسائل فلسفی و کلامی توجه داشتند و یا در شرایط خاص تاریخی مبارزات مذهبی بین مسلمانان، نقش اصلی را به تبیین این دسته از آیات بحث برانگیز می دادند و از این رو رنگ تفسیر آنها دینی شده است. و کلامی گروهی دیگر به مسائل عرفانی و اشارات معنوی روی آوردند و بر مسائل اخلاقی و اشارات رفتاری تأکید کردند. و سرانجام گروهی دیگر با توجه بیشتر به آیات هستی شناسانه قرآن، به تفسیر آیات نازل شده در مورد آفرینش آسمان ها و زمین، انسان و پدیده های طبیعی پرداختند و با به کارگیری دانش خود به سوی تفسیر علمی سوق داده شدند. قرآن

این روش ها باید شناسایی و مطالعه شوند و عوامل گرایش به جهت گیری ها و گرایش های تفسیری را پیدا کرد. بی شک یکی از فواید شناخت تفسیر، شناخت روش هایی است که در زمینه صورت تفسیر به کار رفته است، استنباط دیدگاه قرآن و دستیابی به فهم این کتاب آسمانی است.

شناخت و بررسی روش ها میدان مقایسه تفاسیر و در نتیجه وسیله رسیدن به پیام اصلی قرآن را مشخص می کند و به ما نشان می دهد که نزدیک ترین، مطمئن ترین و کامل ترین راه در میان راه های مختلف کدام است.

از سوی دیگر، تجربه بشری و سیر تکاملی تفسیر این حقیقت به ما نشان می دهد که بهترین راه ها را یک نفر طی نمی کند و همه حقیقت بر یک نفر پوشیده نیست و ما در پایان راه نیستیم. جاده. مسیر انتخاب بهترین روش همیشه باید سعی کنیم معیارها و اصول را بشناسیم و با شناخت روش ها بهترین تفاسیر را شناسایی کنیم. در پرتو این تلاش و کنکاش، پیام وحی بر حسب نیاز دریافت و مورد پرسش قرار می گیرد. اما نباید فراموش کرد که در میان همه این گونه ها و همه این روش ها، برخی جنبه اساسی دارند و از اصول و مبانی تفسیری به شمار می روند و برخی تفاوت ها ریشه در اطلاعات و گرایش های اجتماعی مفسران دارد. از این منظر، آنچه که به کیفیت استخراج پیام و کشف معانی قرآن مربوط می شود و در سرنوشت فهم تأثیر می گذارد، جزء مبانی تفسیر به حساب می آید، اما روش ها و ظرایف تفسیر نمی تواند باشد. نادیده گرفته شده. یا

با توجه به منبع معتبر مفسر، انواع تفسیر قرآن را می توان به شرح زیر ارائه کرد: تفسیر قرآن به قرآن، تفسیر ماثور، تفسیر اجتهادی، تفسیر فلسفی، تفسیر عرفانی.

مرتبط:  چرا باید از طبیعت مراقبت کرد

همچنین بسته به روش کار مفسر می توان به دسته بندی های زیر اشاره کرد: تفسیر موضوعی، تفسیر تطبیقی، تفسیر معاصر، تفسیر تاریخی، تفسیر فقهی، تفسیر کلامی، تفسیر اجتماعی، تفسیر علمی.

تفسیر قرآن در قرآن

وقتی مفسر از خود قرآن برای فهم آیه استفاده می کند، آن را تفسیر قرآن به قرآن می گویند. خداوند در سوره قیامه به این مطلب اشاره کرده است: «فَتَّبْعْ قرْانهُ إمَّ إنَّ عَلَیْنَا بیانَهُ» (ترجمه: هر گاه آن را می خوانیم، از تلاوت آن پیروی کنید! سپس توضیح (و شرح) بر عهده ماست!-1. 19] همچنین درباره قرآن می فرماید: شرح و بیان هر چیزی است: و ما این کتاب را بر تو نازل کردیم که همه چیز را روشن می کند. ] چگونه ممکن است که قرآن تبیین چیزی باشد، اما وقتی مردم درک خود قرآن را زیر سوال می برند، در همه قرآن پاسخی وجود ندارد. [27] به همین دلیل، اصل «القرآن تفسیر یک به یک» [28] به طور کلی و شرعی برای تفسیر پذیرفته شده است و بنابر قول ائمه اطهار با چنین تعابیری ذکر شده است که « قرآن به گونه ای تلاوت می شود و در مواردی آری»[29] و در جمله ای دیگر بحث تأیید برخی از اجزای قرآن بر برخی دیگر مطرح شد «و بدین ترتیب می توان گفت اولین منبع تفسیری قرآن خود قرآن و بهترین روش است، بلکه منحصر به فردترین روش [31] تفسیر قرآن در رابطه با قرآن است که پیامبر چندین بار برای تبیین آیه ای از آیه دیگر و ائمه اهل بیت علیهم السلام از آن استفاده کردند. آل بیت و اصحاب و شاگردانش از این روش استفاده کردند.

تفسیر ضرب المثلی

منبع دومی که مفسر باید از آن استفاده کند، استفاده از سنت است، یعنی اخبار پیامبر و اهل بیتش. البته در علوم قرآنی این اصطلاح به معصوم اشاره می کند و آثاری را که صحابه و تابعین و تابعین تابعین نقل کرده اند نیز شامل می شود. نمونه ای از این دسته از تفاسیر در میان تفاسیر شیعه، تفسیر علی بن ابراهیم، ​​تفسیر عیاشی، نورالثقلین و آل برهان است. از دیگر تفاسیر اهل سنت می توان به تفسیر طبری و الدر المنثور اشاره کرد.

توجه به نکات زیر در تفسیر ضرب المثل ها ضروری است:

روایات توضیحی او به حدی آلوده به روایات نادرست و جعلی و جعلی و آثار اسرائیلی است که تشخیص او بسیار دشوار است.

روایات تفسیر شده شامل همه آیات قرآن نمی شود و برای بسیاری از آیات روایتی از پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) نداریم و لذا ادعا می شود که راه دیگری را انتخاب نکنیم. اینکه روش ضرب المثلی و در تفسیر به تنها ضرب المثل ها بسنده کرد، دور از واقعیت است.

روش اجتهادی

یکی دیگر از منابع فهم قرآن و کشف معنای آیات، عقل، تلاش و اجتهاد مفسر است. عقل و کاوش های عقلی در تعالیم اسلامی جایگاه بسیار بالایی دارد و همه قرآن پژوهان بر این اهمیت تأکید کرده و جایگاه آن را در تفسیر گزارش کرده اند.[33] امام علی (ع) از اهمیت عقل در فهم معارف دین سخن می گوید. : (ترجمه: چیزی جز عقل دین را اصلاح نمی کند) [34]

علامه طباطبایی (1402ق) در استدلال به این منبع تفسیری و اهمیت آن می نویسد: اگر کتاب آسمانی مورد بررسی دقیق قرار گیرد و آیات آن به دقت مطالعه شود، بیش از 300 آیه وجود دارد که مردم را به تفکر، یادآوری و تفکر دعوت می کند. یا نزد پیامبر(ص) استدلال را برای اثبات حق یا رفع باطل آموخت. خداوند در قرآن حتی در یک آیه به بندگان خود دستور نداده است که به خدا یا هر چیزی که از جانب او می آید ایمان بیاورند یا راهی را کورکورانه طی کنند، حتی برای قوانین و احکامی که برای بندگانش وضع کرده است و جزئیات عقل بشری. معیارها را نمی فهمد، دلیل آورده است.[35]

در مورد این روش تفسیر اختلافات زیادی وجود دارد. گروهی موافق و گروهی مخالف بودند. عنصر اجتهاد و استفاده از عقل همواره در تاریخ تفسیر دو جهت داشته است. سویه‌ها از آن محکوم و مطرودی شناخته شده است و ازتو آن تعبیر OF ج نهاده شده است و ازن تعبیر به تفسیر اجتهادی و ژرف نگری در دعای بلند قرآن شده است. به همین دلیل از قرن چهارم به بعد از این روش گسترش یافت و مفسران بسیار به این شیوه روی آوردند، تا جایی که عملاً روش مأثور متروک و مهجور گرد ید و اگر در دوره‌ای از تاریخ تفسیر گرایش به اخباری گری و سلفی گری رشد نمی‌کنند، این شیوه کاملاً حاکم می‌ماند.

بی شک یکی از عوامل این امر روشی است که اهل بیت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در تفسیر قرآن به کار می برند. اهل بیت پیامبر با تفسیری که داشتند عملا نحوه تأمل در آیات الهی را نشان دادند. کلمات بی همتای خداوند را عمیقاً مطالعه می کرد و قواعد فهم صحیح را در تفسیر به کار می برد و به شکل کلمات اکتفا نمی کرد. آنها با استناد به لغت، قواعد ادبی، استناد به سیاق جمله، استناد به آیات دیگر و کنار هم قرار دادن آیات متعدد در یک مضمون و در نهایت با استفاده از نکات عقلی، مبانی صحیح تفسیر اجتهاد را نشان دادند.[36]

با بررسی روایات سنتی اهل بیت علیهم السلام می توان این روش ها را مشاهده کرد و عملاً راه و روش تفسیر اجتهاد را به دست آورد. به همین دلیل است که شخصیت بزرگی چون شیخ طوسی (460ق) در مقدمه تفسیر تبیان می نویسد: گرچه ظاهر روایات اصحاب ما دلالت بر این دارد که تفسیر قرآن تنها با گزارش صحیح پیامبر مجاز است. (ص) و تفسير به رأى نادرست است، ولى آنچه مى گوييم (تفسير اجتهادى) كه در كلام خدا و پيامبرش دوگانگى وجود ندارد، از يك طرف مى گويند قرآن به زبان عربى نازل شده است و از طرف ديگر. به صراحت می گوید از ظاهر قرآن چیزی نمی توان فهمید.[37]

البته عوامل دیگری در حرکت تفسیر و گرایش به اجتهاد و عقل در تفسیر مؤثر بوده است. یکی از آنها تحول عظیم جهان اسلام با ایجاد تمدن بزرگ و گسترش سرزمین های اسلامی بود. این تحولات علوم و معارف اسلامی را متحول کرده است. حدیث، فقه، اصول، تفسیر، تاریخ و ادبیات، همه متاثر از تحولات فرهنگی و سیاسی است. بی شک یکی از عوامل این دگرگونی ها پیوند جهان اسلام با سایر جوامع و تمدن ها بوده است. امواج گوناگون عقل بشری و میراث فرهنگ‌ها و تمدن‌های یونانی، ایرانی و هندی با آموزه‌های اسلامی در سرتاسر سرزمین‌های اسلامی تلاقی می‌کنند و طوفان‌های تضاد و تضاد آراء پدید می‌آورند. مهمترین این برخوردها با یهودیان و مسیحیان، برخوردهای اهل کتاب و فلسفه ثنویت است. به طور کلی خاصیت مواجهه با آراء متعارض و طرح نظرات متفاوت، دگرگون کننده و دامنه دار است و این خاصیت به دانش تفسیر تسری می یابد و تغییر و پذیرش قابل توجهی در روش تفسیری فرد ایجاد می کند.اجتهاد به عنوان روشی کلی و جامع در بین دانشمندان.

تفسیر ترتیبی

روش رایج در تفسیر قرآن از ابتدای تدوین تفسیر تا به امروز، تفسیر قرآن به ترتیب مصحف و جمع آوری قرآن، یعنی از سوره فاتحه تا سوره ناس، آیه آیه و فصل به فصل این روش تفسیر را تفسیر ترتیبی می نامند. تقریباً تمام تفاسیر پیشین، به جز احکام خاصی از قرآن شیعه، به همین صورت تفسیر شده است.

همچنین به تفسیر ترتیب با عناوین دیگر اشاره شده است; شهید صدر از او با عنوان «تفسیر تعزیعی» یاد کرده است. از سوی دیگر، وی عنوان «تفسیر توحیدی» را بر تفسیر موضوعی اطلاق کرد. مراد از تفسیر تجزی این است که مفسر آیات قرآن را به همان ترتیبی که در مصحف شریف آمده تفسیر می کند. در تفسیر توصیفی، مفسر با تقسیم آیه به چند جمله آیه را کلمه به کلمه و جمله به جمله تفسیر می کند، اما در مقابل، در تفسیر توحیدی (موضوعی)، مفسر تمام آیات مربوط به یک مضمون دینی، اجتماعی، معرفتی را جمع آوری می کند. یا… موضوع. ، آنها را یک واحد و یک کل می داند و حقایق و اشاراتی را که در مورد موضوع خاص دارند از آنها استخراج می کند.

تفسیر موضوعی

بی تردید واژه تفسیر اصطلاح جدیدی است که اگرچه ریشه آن از قبل رایج بود، اما به این نام شناخته نمی شد. از نظر تعریف، تفسیر موضوعی روشی است برای تبیین موضوع با توجه به آیات موضوع و مضمون و نه مطابق با نظم و ترتیب قرآن. در این روش مفسر آیات مختلف در یک موضوع را در کنار یکدیگر قرار می دهد و با تلخیص و تحلیل آنها، دیدگاه قرآن را در این زمینه تبیین می کند. مصحف است و در تفسیر موضوعی، فهم و نظرخواهی از قرآن پیرامون یک سؤال یا موضوع است.

تفسیر تطبیقی

معنای تفسیر تطبیقی ​​در فارسی و عربی با یکدیگر متفاوت است. تفسیر تطبیقی ​​در زبان عربی به معنای تطبیق آیات قرآن با مشکلات روزمره و اجرای آن در زندگی انسان است، اما در زبان فارسی منظور از تفسیر تطبیقی، بررسی تطبیقی ​​آیات قرآن یا بررسی تطبیقی ​​نظرات است.

تفسیر علمی

مفسر در این روش تفسیری می کوشد میان آیات قرآن و یافته های علوم تجربی ارتباط بیابد و به تبیین آن بپردازد. از این روش تعاریف مختلفی با نظرات مخالف و موافق ارائه شده است و در بیشتر آنها به سخنان امام محمد غزالی (متوفی 505) و انتقادات ابوالقاسم شاطبی (متوفی 590) استناد شده است. این دو متفکر پیشکسوت، اگرچه تفسیر مستقلی بر قرآن ننوشتند، اما در بحث علوم ضروری برای فهم قرآن، به این پرسش پرداختند که آیا می‌توان از علومی استفاده کرد که در زمان ظهور برای مردم ناشناخته بود. نزول قرآن غزالی به استفاده از این علوم علاقه داشت و به دنبال آرای او، زرکشی (متوفی 794) و سیوطی (متوفی 911) به نفع تفسیر علمی اظهار نظر کردند. همچنین در میان تفاسیر کهن، التفسیر الکبیر (متوفی 606) فخر رازی از مصادیق عملی این روش شمرده شده است. شاطبی اولین کسی بود که با این نظر مخالفت کرد.

تفسیر معاصر

روشی نوین در طرح مسائل و تصمیمات در مورد جهان بینی و اعتقادات است که مفسر با توجه به دانشی که کسب کرده و نیازهایی که در زمان خود درک کرده پیام قرآن را تبیین می کند. او در ارائه مطالب به وضعیت روحی مخاطب و سوالاتی که دارد توجه می کند و از این رو مطالب خود را به گونه ای مناسب و سازگار با دانش روز ارائه می دهد و همیشه به دنبال لباس نو و جدید است. براهین عقاید و اخلاق

مفسر معاصر ضمن پاسخگویی به شبهات و مشکلات زمانه، همواره به بررسی اندیشه های قبلی می پردازد و آنچه را که قابل دفاع و واهی نمی داند، کنار می گذارد.

گرایش به تفسیر معاصر زمانی آشکار شد که گروهی از قرآن پژوهان و تفسیرگران دریافتند که در دهه های اخیر تفسیر به طور چشمگیری تجدید شده و مسائل اجتماعی و علمی جدیدی در تفسیر قرآن وارد شده است که در جهان بی سابقه بوده است. گذشته.[39]

تفسیر تاریخی

دو حرکت متفاوت از تفسیر تاریخی استخراج می شود. برخی از مفسران فعالیت های تفسیری خود را معطوف به موضوعات تاریخی و بیان حوادث و وقایع و نیز تفسیر و تحلیل تاریخ ملل و عوامل تعالی، تکامل، سقوط و انحطاط می کنند. افرادی مانند ثعالبی نیشابوری (429-350) در تفسیر الکشف و البیان[41] و ابوالفتوح رازی (بین 480-535) در تفسیر روض الجنان و امثال آنان مشغول بودند. البته این نوع تفاسیر به شدت به نقل قول‌های اسرائیلی‌ها و روایات نادرست آلوده است.[42]

تفاسیر دیگر از تفاسیر تاریخی، تفاسیری است که کلمات، سخنان و پیام های قرآن را با جهت گیری تاریخی تبیین می کند. در فرآیند تفسیر نزول به دنبال وقایع مربوط به آیات هستند و در نزول هر آیه و سوره به دنبال شناخت دلایل و شأن نزول و سایر حوادث، علم به احکامی مانند علم هستند. از اوضاع و احوال، فرهنگ، اعتقادات و آداب و رسوم مردمی که قرآن به آنها گفته است. به همین دلیل تفسیر این گروه عمدتاً به ترتیب نزولی نوشته شده است.

از دیگر جنبه هایی که در این دسته از تفاسیر به چشم می خورد، بررسی تاریخی الفاظ، نوع کاربرد، بررسی ریشه لغات و سیر تحول معنای واژه ها و نیز بررسی تمثیل ها است. تشبیهات و استعاره ها قرآن.[43]

نمونه هایی از این تفاسیر عبارتند از: تفسیر حدیث محمد عزی دروزه (1404-1305)، تفسیر معانی عبدالقادر ملا غازی (محل 1384) و ظهور مهدی بازرگان (1373-1286)، همگی. که به ترتیب نزول قرآن نوشته شده است. تمرکز آنها بر مسائل تاریخی مربوط به فهم قرآن است.

تفسیر فقهی

در این جریان تفسیری، مفسر به تفسیر و تبیین آیات حاکم، یعنی آیات بیان کننده احکام شرعی مربوط به اعمال مسئولین می پردازد. تفسیر فقهی در میان دیگر گرایش های تفسیر قرآن از اهمیت و ضرورت خاصی برخوردار است، زیرا از منظر همه مذاهب اسلامی، قرآن کریم مهم ترین منبع قوانین و مقررات اسلامی و نیز اعتبار و صحت سنت است. که اکثر احکام شرعی از آن نشأت گرفته و استخراج شده است، رجعت قرآن نیز هست.

برخی از تفاسیر فقه شیعه عبارتند از:

فقه القرآن قطب الدین راوندی (573ق);

کنز العرفان فی فقه القرآن فاضل مقداد سیوری (826ق);

زبدة البیان مقدّس اردبیلی (993ق);

مسالک الافهام فی آیات الاحکام فاضل جواد الکاظمی (متوفی 960 ق).

تفسیر فلسفی

این جریان تفسیری است که امکان استفاده از اطلاعات فلسفی و احکام عقلی برخی از مکاتب معروف فلسفی اسلامی را در تفسیر قرآن میسر می سازد و برای درک اهداف اساسی قرآن از مظاهر هستی صحبت می کند. خالق هستی و اصول علم فلسفی در زمینه مبدأ و معاد) و مسائل و حقایق مختلف جهان را مورد بحث و آشتی قرار می دهد.

نمونه ای از تفسیر مکتب مشایی، تفسیر سوره توحید، فلق، ناس و برخی مباحث فلسفی دینی ابوعلی سینا (428م) است.[44]

نمونه ای از تفسیر اشراقی را می توان در آثار شهاب الدین یحیی سهروردی، شیخ اشراقی (549-587ق) به ویژه در کتاب تلویحات یافت.

و در نهایت مصداق تفسیر مکتب حکمت متعالیه را می توان در تفسیر قرآن عظیم الشأن ملاصدرا و مفاتیح الغیب وی و نیز در تفاسیر شاگردان این مکتب یافت.

تفاوت این سه مکتب، اساسی است، اما آنچه در رویکرد و روش آنها جامع است، طرح آراء فلسفی و احکام عقلی در زمینه مسائل کلی و کلی هستی و مظاهر آن مطابق با آیات قرآن است.

تفسیر کلامی

مفسر در رویکرد کلامی از آیات قرآن برای دفاع از اعتقادات دینی خود یا پاسخگویی به شبهات مخالفان استفاده می کند و در این راه از ادله عقلی و کلامی نیز استفاده می کند. تفسیر کلامی یکی از شاخه های تفسیر عقلی و اجتهاد است.

تفسیر عرفانی

تفسیر عرفانی بر این اصل استوار است که قرآن علاوه بر ظواهر دارای معنایی باطنی است که با تخیل و یا با کشف و شهود عرفانی می توان به آن دست یافت. مفسران و دانشمندان قرآن در تعریف این روش تفسیری نظر یکسانی ندارند.

در تفسیر عرفانی، عارف ظواهر آیات قرآن را بر اساس آموزه های عرفانی یا شعور ناشی از شهود درونی خود تفسیر می کند. ويژگي اين نوع تفسير از ديگر شيوه هاي تفسيري، استفاده از «زبان اشاره» و اصطلاحات خاص مورد نياز تجربه عرفاني است و ديگري، قرار دادن منبع كشف و شهود است كه در تفسير ديگر جايي ندارد. مواد و روش ها. مواد و روش ها.

تفسیر ادبی

یکی از انواع تفسیرها تمرکز بر موضوعات ادبی و تأکید بر فرهنگ شناسی و تحقیق کلامی برای کشف معانی قرآن است. این تحقیق با استفاده از علوم ادبی مانند نحو، نحو، لغت و بلاغت انجام شده است.

تفسیر ادبی در واقع اولین قدم در درک و دریافت کلمات عربی است. از آنجایی که قرآن به زبان عربی تکلم می شد، دانستن احکام آن ضروری است.[45]

گروهی از مفسران همواره گرایش و روش تفسیری خود را بر اساس موضوعات ادبی قرار داده اند. از جمله ابوهیان اندلسی (654-745ق)، از نویسندگان مشهور، شرح ادبی مهم و مفصلی نوشته است.[46] از دیگر مفسران این گرایش، زمخشری (538ق) صاحب تفسیر کشاف و طبرسی (543ق) صاحب تفسیر البیان و جاجم الجمع است. نمونه دیگری از این تفسیر را می توان در روش لغوی و تفسیر بلاغی مشاهده کرد.[47]

البته در تفسیر ادبی گرایش دیگری نیز وجود دارد، توجه به رهنمودهای قرآن از طریق نثر، بیان ادبی و پرداخت هنری. به عنوان تفسیر سید قطب فی ظلال القرآن [48]

تفسیر کد

تفسير رمز كه گاه از آن به تفسير باطني تعبير مي شود، يكي از گرايش هاي تفسيري است كه اساس فهم اهداف قرآن را بر امور خارج از قرآن مي داند و آيات قرآن را مورد توجه قرار مي دهد. به عنوان رمز و مرجع، بدون قواعد واژگانی و ادبی و ظاهر الفاظ بر این معانی دلالت دارد و یا از قیاس کلمه شواهد محکمی بر این کلمه وجود دارد.

این روش عموماً برای تأیید مبانی اعتقادی و مبانی فکری یک دین خاص مورد استفاده قرار می گیرد و تحت عنوان تفسیر علم ارائه می شود که فراتر از ظواهر لفظی است و مفسران آن معتقدند که قرآن در این قسمت ها رازهایی را بیان کرده است. [49]

باید این نوع گرایش نمادین را با تفسیر کنایه و تفسیر عرفانی تفکیک کرد، زیرا در تفسیر نمادین از یک سو، تفسیر تفسیر قبل از اسلام و از سوی دیگر، رمزها و نشانه های تفسیری است. مبتنی بر آموزش معلم است. به جای اینکه مبتنی بر کلمه باشد. سنت و شرف دارد.[50]

بارزترین نمونه های این تعبیر را می توان در باطن شناسی اسماعیلی دید. گروهی ظواهر قرآن و شریعت را انکار می کردند و رابطه باطن و بیرون را رابطه مغز و پوست می دانستند.[51]

تفسیر اهل بیت

امامان شیعه مطالبی را در تفسیر قرآن می‌گفتند که در آثار اصحاب و شاگردانشان به صورت مدون یا در میان موضوعات دیگر آمده است. بر اساس سوره نحل آیه 44، تبیین قرآن وظیفه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله است و پس از رحلت آن حضرت، طبق حدیث متوتر ثقلین، بر عهده اهل بیت آن حضرت است. از نظر شیعیان، پیامبر مرجعیت دینی و علمی اهل بیت خود را روشن کرده و التزام به آن را ضروری دانسته است.[52] از نظر شیعه، کلام ائمه حجیت کلام پیامبر را دارد. به شرط رعایت موازین و معیارهای انتخاب احادیث و اعتبار متن. احادیث ائمه مانند احادیث نبوی است. [53] با توجه به مضمون روایتی که شیخ مفید [54] از امام باقر نقل کرده است، ریشه سخنان ایشان به پیامبر و در نهایت به خداوند باز می گردد. در بیان امام صادق، میراث علمی ائمه از پیامبر گرفته شده است [55].

امام پنجم در جای دیگر، ائمه اطهار را وارث علم انبیاء می داند[56] و بر این اساس چون کلام آنان محکم و راهنما است، مردم باید در هنگام نیاز به آنان مراجعه کنند. [57] به فرموده امام صادق [58] ائمه اطهار نیز مانند علی (علیه السلام) درک کاملی از تفسیر قرآن دارند. ارتباط تنگاتنگ حدیث ائمه با حدیث نبوی، به ویژه با توجه به روایتی از امام علی [59] روشن می شود. بر اساس این روایت، پیامبر تفسیر و تفسیر آیات قرآن اعم از عام و خاص، قوی و متشابه، منسوخ و منسوخ را به امام علی آموخت. صحت و اعتبار کلام ائمه در تفسیر دلایل قرآنی و حدیثی دارد. طبق آیه تطهیر، ساحت اهل بیت عاری از هر گونه گفتار و کردار پلید است که نتیجه منطقی آن کمال گفتار آنان است.[60] طبق روایات متعدد، اهل بیت از مصادیق مسلمانان متذکر هستند. [61] به همین دلیل است که سؤال ضروری است. این از اهل ذکر روشن است که در آیه 43 نحل بر آن تأکید شده است و لذا حدیث منقول از ایشان صحیح است. [62]

سخنانی که امامان شیعه در مورد آیات قرآن نقل می کنند، عمدتاً مربوط به مضمون و تفسیر مفهومی آیات است، اما این بدان معنا نیست که آنها به شرح کلمات یا بیان تحت اللفظی توجه نکرده اند. الفاظ و آیات قرآن، [63] اما به این معناست که قرآن از جهات مختلف، تفاسیر مختلفی را منعکس می کند. از این رو، ائمه اطهار برای جلوگیری از تحریف محتوا و مفهوم قرآن، توجه اصلی خود را بر تفسیر محتوا و مفهوم قرآن و چگونگی راهنمایی امت و علما در استفاده از آن معطوف کردند. [64] در برخی گزارش های مربوط به تاریخ قرآن، وجود کاتبی به نام امام علی ذکر شده است. امام علی (علیه السلام) که از مفسران بزرگ و حکیم ترین صحابه از نظر فهم و آگاهی از نزول و تفسیر قرآن است، [65] در این مصحف پس از جمع آوری آیات و تدوین آنها بر اساس آن. به ترتیب نزول، تفسیر و تفسیر قرآن و شامل آیات. او آن را لغو و منسوخ اعلام کرد. [66] همچنین در نهج البلاغه عبارات متعددی وجود دارد که به طور صریح یا ضمنی به تفسیر آیات قرآن اشاره دارد.[67]

پس از حضرت علی، سایر ائمه قرآن را با روش تفسیر قرآن تفسیر کردند و معتقد بودند که الفاظ و آیات قرآن دارای معانی عمیق و باطنی است.

امام حسن و امام حسین علیهما السلام مکتب تفسیری خاصی نداشتند، اما بر اساس احادیث خاصی به تفسیر آیات پرداختند.[69]

از اشارات برخی متون تاریخی می توان به تلاش امام سجاد علیه السلام در تفسیر آیات قرآن به ویژه در مکتب مدینه پی برد. صحیفه سجادیه و سایر دعاهای این پیامبر در واقع نوعی تفسیر و تبیین مراجع قرآنی است. اقتباس، کنایه، کنایه و استفاده از آیات الهی در این مجموعه بسیار است.[70] تعبیر آباد صالح در دعای چهل و چهارم به مناسبت آغاز ماه مبارک رمضان به نقل از آیات قرآن. ‘an، نمونه ای از این موارد است. احادیثی از امام سجاد در فیض قرآن[71] و نزول آیات خاص[72] نقل شده و در تفسیر آیات خاصی ائمه اطهار را مصداق یا تفسیر این آیات دانسته است[73].

ابوالجارود زیاد بن منظر از اصحاب امام باقر (علیه السلام) نظرات این امام را جمع آوری کرد.[74] تفاسیر امام بیشتر معطوف به تبیین مسائل و یا بیان سخنان قرآنی با استفاده از آیات است. خود – که در واقع نوعی تفسیر قرآن به قرآن است.[75] – یا تفسیر آیات به آنچه بر ائمه اطهار خواهد آمد. [76] همچنین در مواردی به بیان آیات نسخ و منسوخ و تفسیر جنبه های فقهی کلام الله پرداختند. [77]

احادیث امام صادق (علیه السلام) نیز در موضوعات مختلف قرآنی، به صورت پراکنده، در کتب حدیثی و تفاسیر روایی نقل شده است.[78]

از مضامین روایات تفسیری اهل بیت می توان به تفسیر آیات الاحکام و پاسخ به سؤالات فقهی اشاره کرد. ائمه، علاوه بر استفاده از روش قرآن برای قرآن، در مواردی تفسیر خود را مستند به بیانات پیامبر یا سایر ائمه نیز کرده اند.[79] امامان دیگر مانند امام کاظم، امام. رضا و امام هادی (علیهما السلام) نیز مانند امامان پیشین در تفسیر خود از روشی مشابه استفاده می کنند; به عبارت دیگر یا تفسیر آنها با مراجعه به آیات دیگر قرآن [80] صورت می گیرد و یا با مراجعه به سخنان پیامبر و سایر معصومین [81] که نوعی تفسیر روایی است و یا به صورت مثال زدن [82] و یا در قالب بیان مسئله لفظی از مفردات قرآن.[83]

تأویل

به دلیل تفاوت مفسران و دانشمندان علوم قرآنی در معنای تفسیر قرآن، دیدگاه های مختلفی در رابطه تفسیر و تفسیر بیان شده است.[84] برخی تفسیر و تأویل را یکی دانستند. . این قول را که نویسندگان متقدم مانند ابوعبید قاسم بن سلام (متوفی 224)[85] و ابوالعباس مبارد (متوفی 286)[86] نقل کرده اند، دیدگاه مشهور مفسران متقدم به شمار می رود. 87] برخی دیگر از جمله محمد بن حبیب. نیشابوری (متوفی 245)، این نظر را نپذیرفت. [88] ظاهراً کلمه تاویل تقریباً از ابتدا به عنوان یک اصطلاح مکی برای توصیف و توضیح آیات قرآن به کار رفته است. اواخر قرن سوم، و حدود یک قرن بعد با کلمه تفسیر جایگزین شد.[89] در آثار مقاتل بن سلیمان (متوفی 150) [90] طبری (متوفی 310) [91] و ماتریدی (متوفی 333) [92] اشارات متعددی به تفاوت تفسیر و تاویل وجود دارد، اما طبری و ماتریدی در آنها با نامگذاری آثار خود از واژه تویل برای شرح و توضیح آیات قرآن استفاده می کردند [93]. [94]

به گفته راغب اصفهانی[95]، تفسیر عمدتاً در الفاظ و صفت و تفسیر بیشتر در معانی و جملات به کار می‌رود، در حالی که به طور کلی در مورد کتب آسمانی از تفسیر استفاده می‌شود و در سایر کتب نیز تفسیر به کار رفته است.[96] ]

مرتبط:  چرا جی تی ای 5 باز نمیشود در ویندوز 7

در دوره‌های بعد، بسیاری از محققان، توئیل را اساساً مخالف تفسیر می‌دانستند، به این معنا که توئیل به مضمون لغوی قرآن (از جمله معانی کلمات و جملات) اشاره دارد و توئیل تلاشی برای ترجیح یکی از این دو یا چند معنایی است. امکانات یا تلاش برای رسیدن به معانی درونی آیات قرآن. مثلاً طبرسی با این معنا که هر دو واژه را راجع به و مفاهیم الفاظ می‌دند، تفسیر را به کشف مراد از لفظ مشکل و تأویل را به باز گرداندن یکی از دو احتمال به معنای مطابق با ظاهر معنا کرده است؛[۹۷] ابوطالب تغلبی. [۹۸] آن دانسته است؛[۹۹] از نظر ماتریدی تفسیر عبارت است از پیدا کردن بر مراد خدا از الفاظ و شهادت بر آن و تأویل، دریافت یکی از چند احتما ل است، بدون قطع و شهادت بر صحت آن. [۱۰۰] برخی از متأخران، همین نظر را با تعبیر بیان کرده‌اند.[۱۰۱] برخی نیز آنچه را که در قرآن به نمایان شدن یا شرح آن در سنّت وارد شده است، می‌شمارند که به همی اجتهاد می‌شود و رأی نمی‌دهد، در حالی که تأویل یافته‌های دانش افراد عامل به معارف الهی از کلام خداست. به عبارت دیگر، تفسیر منحصر در نقل اخبار و روایت و تأویل بر اجت هاد و درایت است. [۱۰۴]در این میان، آلوسی تفسیر و تأویل در عرف امروزی علوم قرآنی صحیح نیست، زیرا معنای تأویل، بیان معانی ربانی و قدسی است که از طریق اشاره در قلوب عارفان جا می گیرد و تفسیر چیزی جز بیان معانی ظاهری عبارات و الفاظ نیست. . ابن تیمیه[۱۰۶] نظریه‌های متفاوت درباره تأویل داده و مراد قرآن را از این واژه، حقیقت خارجی الفاظ ــ در برابر تفسیر که صورت علمی لفظ است ـ می‌داند. ظاهراً راغب اصفهانی گرفته است.[۱۰۷]

مبادی و اصول

اگر چه مفسران و دانش علوم قرآنی آموختن علوم متعدد را برای مف سر لازم شمرده و در تعداد این علوم اختلاف کرده اند،[۱۰۸] مهم‌ترین آن دانش‌ها که مورد بیشتری قرار می‌گیرند، می‌توان گفت: علوم ادبی، شامل لغت و صرف و غیره. نحو و معانی و بیان و بدیع؛ علوم قرآنی، شامل قرائات و شناخت ناسخ و منسوخ و اسباب نزول؛ علوم حدیث، شامل درایه و رجال؛ علوم دیگری مانند اصول فقه و فقه و کلام و نیز علم موهبت.[۱۰۹]

مفسر با استفاده از علم لغت، معانی واقعی و مجازی واژگان قرآن را می شناسد و با استفاده از نحو و نحو، تنها ساختار واژگان قرآن و معانی آنها را در ترکیب با سایر کلمات می شناسد. الفاظ و با کمک علوم معنا و بیان، اصالت، فصاحت و بلاغت، آیاتی از قرآن را که منطبق بر نیاز عموم و حاوی اسلوب های بیانی مانند تشبیه و استعاره است، کشف می کند. . از سوی دیگر، آگاهی مفسر از برخی موضوعات علوم قرآنی که مقدمه ای برای فهم و تفسیر قرآن است، به مفسر کمک می کند تا قرائت صحیح کلمات قرآن را بیابد. و همچنین ترتیب، علل و شرایط نزول آیات. همچنین به دلیل ارتباط تنگاتنگ تفسیر و حدیث، مفسر باید متون حدیثی را بشناسد و با روایات راویان آشنا باشد تا روایات صحیح را بشناسد. علم اصول فقه نیز قواعدی را در اختیار مفسر قرار می دهد که به وسیله آنها انواع معانی الفاظ و شرایط اعتبار آنها را دریابد. آشنایی مفسر با علم فقه و کلام ضروری است زیرا بخش قابل توجهی از آیات قرآن شامل آیات احکام و نیز موضوعات دینی است. از میان علومی که ذکر شد، روش کسب علم تحفه با سایر علوم متفاوت است. مفسر این علم را با عمل به دست می آورد و خداوند آن را به هر که بداند عمل کند عطا می کند. گفته اند هر چه طهارت روحی انسان بالاتر باشد، درک او از آیات قرآن بیشتر می شود. آلوسی[113]، کسب این علم را برای مفسر ضروری نمی‌داند، زیرا این علم مربوط به اصل فهم معانی قرآن نیست و مربوط به مقوله تفسیر است.[114]

رشیدرضا[115] علوم لازم مفسر را به گونه‌ای دیگر ارائه می‌کرد و به گفته وی، آگاهی از این علوم برای سطح بالای تفسیر لازم است.

نکته دیگری که در تفسیر قرآن باید مورد توجه قرار گیرد، استفاده از منابع معتبر است. این منابع بر چند قسم است: اولین نوع منابع عبارتند از: قرآن، احادیث پیامبر و اهل بیت، سخنان صحابه و تابعین. رجوع به آیات خاصی از قرآن برای تفسیر آیات دیگر، علاوه بر این که روشی عقلی است، مورد استفاده اهل بیت و شاگردانشان بوده است.[116] سخنان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به عنوان تبیین و تبیین قرآن[117] و احادیث ائمه اطهار(ع) که از نظر شیعیان عین روایات نبوی است،[118] این یکی از منابع مهم است. تفسیر

از سوی دیگر سخنان بزرگان صحابه به دلیل درک زمان بعثت و تداوم همراهی با پیامبر به عنوان یکی از منابع مهم تفسیری مطرح شده است که باید در کنار سخنان آن حضرت مورد توجه قرار گیرد. پیامبر پیروان [119] باید گفت که در اعتبار عبارات تفسیری صحابه و تابعین و حدود پذیرش نظرات آنان، بین خبرگان اختلاف است.[120]

بخش دوم مربوط به منابع لغوی است. این منابع از آن جهت اهمیت دارند که معنا و کاربرد کلمات را در زمان نزول قرآن روشن می کنند. این معانی یا کاربردها را می توان از متن قرآن یا احادیث یا سخنان صحابه استخراج کرد یا از آثار منظوم و منثور به جا مانده از آن عصر (مانند اشعار جاهلی) و یا با مراجعه به لغت نامه های پیشرفته و نزدیک به آن. تا لحظه ظهور ممکن است قرآن به دست می آید. [121] سومین نوع منابع تفسیری را نیز قدرت استنباط مفسر [122] دانسته اند که برخی از آن به منبع حکمت تعبیر کرده اند [123]. ].

رعایت قواعد تفسیری، لازمه ارائه تفسیر صحیح، از دیگر اصولی است که مفسر باید به آن توجه کند.[124] رابطه این قواعد و تفسیر مانند رابطه اصول فقه و فقه و رابطه نحو با زبان عربی است.[125] بسیاری از این قواعد در کتب تفسیری و اصول فقهی و بلاغی و لغت پراکنده است و تاکنون به طور کامل و دقیق تدوین و تبیین نشده است. طیار [126] این قواعد را به دو دسته کلی و مرجح تقسیم کرد. به گفته وی، قواعد کلی، قواعدی است که مفسر برای بیان معنای آیه باید از آنها پیروی کند و احکام ترجیحی، قواعدی است که برای انتخاب رأی از میان گفته های موجود مفسران به کار می رود.[127]

تفسیر قرآن بدون رعایت اصول ذکر شده و فراگیری علوم مورد نیاز از مهم ترین مصادیق تفسیر اختیاری به شمار می رود. [128]

تفسیر به رأی

بحث تفسير به رأى از آنجا شروع مى شود كه اگر مفسرى سندى از روايات معصوم يا كلام صحابه و حواريون يا نظر اتفاق نظر مفسران قبلى براى فهم آيه نداشته باشد، مجاز است. به نظر او و اجتهاد روی آورید.

از دیرباز، علما در مورد تفسیر قرآن و اینکه آیا کسی می تواند قرآن را تفسیر کند، دو موضع متناقض داشته اند. گروهی در این امر سخت گیر هستند و تفسیر قرآن را صرفاً با اجتهاد جایز نمی دانند. آنها معتقدند هیچ کس، حتی عالم ترین افراد، مجاز به تفسیر قرآن نیست، مگر اینکه گفته خود را توجیه کند. با روایتی از پیامبر، صحابه یا صحابه[129] برای تأیید نظریه خود، علاوه بر استناد به روایات در مذمت تفسیر با رأی، دلایل دیگری را نیز بیان کردند; یکی از آنها این است که تفسیر به رأی، نسبت دادن چیزی به خداوند بدون علم است و این موضوع در قرآن حرام شمرده شده است. [130] همچنین برخی از اصحاب و مریدان از تفسیر پرهیز می کردند و بر این موضوع بسیار سخت گیر بودند. [131]

از سوی دیگر، گروهی هستند که تفسیر اجتهادی قرآن را با فرض شرایطی برای مفسر جایز می دانند. آنها همچنین شواهدی را برای تأیید نظر خود ارائه کردند، از جمله اینکه آیات متعددی از قرآن مسلمانان را به تفکر در قرآن تشویق می‌کند،[132] که این خود نشان‌دهنده حقانیت دخالت قرآن، عقل و اجتهاد است. در فهم قرآن علاوه بر این، اختلاف صحابه در تفسیر آیات قرآن، بیانگر آن است که از عنصر استنباط در تفسیر استفاده می کردند.[133]

مفسران شیعه

نقش مفسران شیعه در فرآیند نگارش تفسیر مهم است. ابن عباس (68 م)، شاگرد حضرت علی (ع) و دیگر اصحاب مانند ابن مسعود (32 م.)، جابر بن عبدالله انصاری (74 م.)، ابی بن کعب (20 م.) و میثم تمار (60 پس از میلاد) از جمله مفسرانی هستند که در تبیین مفاهیم و سخنان قرآن و یا تألیف کتاب تفسیر نقش مهمی داشته اند.[134]

در دوره‌های بعد نیز این تلاش ادامه دارد و در زمان تابعین بسیاری از مفسران شیعه به ارائه و تألیف تفسیر می‌پردازند. تألیف تفسیر در این دوره با تفسیر سعید بن جبیر (94 هجری قمری) آغاز شد. به روایت قتاده (118ق): سعید در امور تفسیر از همه تابعین داناتر بود.[135] پس از او مجاهد بن جبر (متوفی 103 هجری قمری) شاگرد ابن عباس بود. از ابن عباس می گوید. فضل بن میمون گوید: از مجاهد شنیدم که می گفت من قرآن را سه بار بر ابن عباس عرضه کردم و هر بار آیه به آیه آن را می خواندم و از او می پرسیدم که چگونه نازل شده و چگونه آن را تفسیر کنم.[136] پس مجاهد شاگرد ابن عباس است و ابن عباس شاگرد حضرت علی (ع). اهل سنت بیشتر روایت ها و تفاسیر خود را از مجاهدین ذکر می کنند. یکی دیگر از شاگردان ابن عباس و متأثر از تعالیم او در تفسیر، ابوصالح میزان بصری (بعد از 100 هجری قمری) است. همچنین ابوعبدالله یمانی طاووس بن کیسان (106ق) است که از اصحاب امام زین العابدین (علیه السلام) است و تفسیر ابن عباس را روایت می کند. عطیه بن سعید عوفی (111 م یا 114 هجری قمری) یکی از یاران امام باقر (ع) از همین گروه از شاگردان است که تفسیری 5 جلدی با عنوان تفسیر عطیه عوفی نوشته است. شاگردان دیگر، یحیی بن یمار (129ق)، شاگرد ابوالاسود دوئلی (شاگرد حضرت علی و از یاران نزدیکش)، محمد بن صائب (146 ق)، از یاران امام باقر و امام. صادق (ع)، جابر بن یزید جعفی (128 هجری قمری) از اصحاب امام باقر و اسماعیل بن عبدالرحمن کوفی، ابومحمد قرشی معروف به «سعدی کبیر» (127 هجری قمری) از اصحاب امام باقر است. اصحاب امام زین العابدین، امام باقر و امام جعفر صادق علیهم السلام.[137]

در دوره تابی تعبیین، این پرسش گسترش بیشتری یافت و بسیاری از مفسران شیعه به تألیف و ویرایش کتب تفسیری پرداختند.

تفاسیر مهم شیعه

برخی از تفاسیر شیعه در دوره های مختلف تاریخی به شرح زیر است:

تفسیر قمی : تفسیر علی بن ابراهیم قمی (307 م) معروف به تفسیر قمی از تفاسیر قدیم شیعه، اثر علی بن ابراهیم قمی، فقیه و محدث معروف شیعه، معاصر امام هادی (ع) و امامان عسکری (ع) علما و علما. بالینی است. تفسیر او یکی از منابع مهم تفسیر شیعه و در میان تفاسیر روایی است.

تفسیر عیاشی : تفسیر عیاشی یکی از منابع حدیثی شیعه است که توسط محمد بن مسعود عیاشی معروف به عیاشی (320م) نوشته شده است. وی از علمای جلیل القدر، شیعه و معاصر کلینی در عصر غیبت صغری بود. روند و شیوه نگارش این تفسیر روایی است.

الطبیان : التبیان فی تفسیر القرآن اولین تفسیر کامل شیعه به زبان عربی است که توسط محمد بن حسن طوسی معروف به شیخ طوسی نوشته شده است که شامل تمام موضوعات تفسیر و علوم قرآنی است و یکی از آنها به شمار می رود. تفاسیر قدیم شیعه و منابع تفسیری.

خلاصه البیان : خلاصه البیان فی مجازات القرآن کتابی است به زبان عربی درباره مفاهیم مجازی و استعاری قرآن، نوشته ابوالحسن محمد بن حسین شریف رازی، عالم شیعه. نیمه دوم قرن چهارم هجری قمری (406 م). این کتاب اولین اثر مستقل در استعاره ها و استعاره های قرآن است.

مجمع البیان : مجمع البیان فی تفسیر القرآن تألیف فضل بن حسن طبرسی (متوفی 548 هجری قمری) یکی از مهم ترین تفاسیر جهان اسلام است که علمای شیعه و سنی به آن توجه داشته اند. . و یکی از قدیمی ترین و بهترین منابع تفسیری به شمار می رود. صورت با الگوی مناسب و عناوین تکراری و ثابت تنظیم شده است. اهمیت جلسه در کامل بودن، کنترل و استحکام مطالب، دقت در صفحه آرایی، تفسیر واضح و مفید و انصاف در بررسی آرا است.

این تفسیر شامل موضوعاتی چون: قرائت، عربی، الفاظ، بیان اشکال، ذکر معانی و تعبیرات، نزول آیات، اخبار موجود در آیات و نیز شرح و شرح قصص و حکایات است. یکی از نکات قابل توجه مجمع بحث سازگاری آیات این تفسیر است که مجهول بودن یا دور بودن ارتباط آیات بین آنها را به ترتیب بیان می کند و از این نظر می توان گفت طبرسی از معدود مفسران شیعه است که به علم روابط علاقه دارد.

روض الجنان : روض الجنان و روح الجنان در تفسیر القرآن حسین بن علی الخزاعی النسابوری معروف به ابوالفتوح رازی (556 م) یکی از متکلمان و احادیث امامیه در قرن ششم هجری. این کتاب که مشهورترین اثر ابوالفتوح رازی است به فارسی نوشته شده و یکی از منابع کهن تفسیر شیعه برای مفسران پس از وی بوده است.

الصافی : تفسیر الصافی یکی از آثار تفسیر قرآن فیض کاشانی است که عمدتاً با جنبه روایی و روایی تألیف شده و به دلیل ایجاز و کامل بودن، در موارد مختلف مورد توجه و توجه قرار گرفته است. سن. فیض در تفسیر خود کوشید تا تفسیری جامع از اندیشه های مختلف ارائه دهد و به همین دلیل نام «الصافی» را برای تفسیر خود برگزید. این تفسیر همچنین شامل مباحث کلامی، عرفانی و ادبی است و مؤلف آن را در تفسیر الاصفی خلاصه کرده است.

تفسیر ملاصدرا : تفسیر ملاصدرا مجموعه ای از تفسیر برخی از سوره های قرآن به زبان عربی توسط ملاصدرا (1050م) است. وی این تفاسیر را در کمتر از بیست سال به صورت رساله های پراکنده نوشته است. ملاصدرا قصد داشت نقدی کامل و جامع بنویسد، اما نتوانست. او در حدود سال 1040 کتاب مفاتیح الغیب، لفتح خزائن العلوم المبراء، یک الشک و الرب را نوشت تا مقدمه ای بر تفسیر جامع او باشد. تفاسیر ملاصدرا به ترتیب سوره های قرآن تنظیم شده و در یک جلد به عنوان تفسیر ملاصدرا چاپ سنگی شده است. این رسائل سه بار در هفت جلد به نامهای التفسیر الکبیر و تفسیر القرآن الکریم منتشر شد.

المیزان : المیزان فی تفسیر القرآن، معروف‌تر به تفسیر المیزان، یکی از کامل‌ترین و مفصل‌ترین تفاسیر شیعه از قرآن به زبان عربی است که در قرن چهاردهم نوشته شده است. هجرت اثر سید محمد حسین طباطبایی (1281-1360). روش مورد استفاده در این کتاب، تفسیر آیات قرآن با استفاده از آیات دیگر قرآن است.

مستشرقان و تفسیر

آغاز؛ رد کاهنان

تفسیر پژوهش های خاورشناسان بر حسب نحوه مطالعه و آشنایی با اسلام به چند دوره تقسیم می شود. سرآغاز قرآن پژوهی، تکذیب کشیشان مسیحی علیه اسلام است. این دوره از اواخر قرن اول هجری آغاز می شود و به وضوح می توان به فعالیت های یوحنا داماشچی (35-132/755-655ق) در این زمینه اشاره کرد. او رد اسلام نوشت و مطالبی در مورد قرآن آورد. [138] او ظاهراً با زبان عربی آشنا بود و از متن اصلی قرآن استفاده می کرد. [139] در طول قرون بعدی، تنها دانش غربی از قرآن. قرآن از ردیه‌های کاهنانی تشکیل شده بود که اطلاعاتی را ارائه می‌کردند، که معمولاً بر اساس منابع دست دوم و سایر ردیه‌ها بود.[140] نقطه عطف این دوره، ترجمه کامل قرآن به لاتین به دستور پطر کبیر (1156-1092/485-551) در حدود 1143-538-537 بود.[141] همراه با چند متن دیگر، از جمله دو ردیه پتر کبیر و نوشته های پیتر آلفونسی (متوفی 1140/534)، اولین اثر جامع در زمینه قرآن و اسلام است و نقش مهمی در شکل گیری ذهنیت اروپاییان ایفا کرد. نسبت به اسلام.[142]

گام جدید؛ مطالعات قرآنی توسط دانشمندان غربی

مطالعات قرآنی با انتشار تاریخ قرآن توسط نولدکه در سالهای 1860/1277-1276 وارد مرحله جدیدی شد. این کتاب به دلیل جامعیت مباحث قرآنی، نزد دانشمندان غربی در مطالعات قرآنی بسیار مؤثر بوده است. سنت مطالعه قرآن در آلمان تحت تأثیر مضامین فقه و مطالعات کتاب مقدس بوده است. ابتدا گوستاو فلوگل (1218-1287/1802-1870) متن قرآن را در سال 1834/1250 منتشر کرد و در سال 1842/1258 «قرآن معااجیم» را برای آن تهیه کرد. 1941-1893) و گوتلف برگرسر (1352-1303/1933-1886)، شاگردان نولدکه و تحت تأثیر تحقیقات او بودند. مباحث مربوط به فقه اللغه و تفسیر در آثار رودی قسمت (1983-1901/1319-1403) و رجیس بلاشر (1318-1393/1900-1973) مطرح شده است.

رودی پارت در هنگام ترجمه قرآن به بررسی تطبیقی ​​کاربرد واژه ها در قرآن پرداخت و گزارشی از تحقیقات خود را در کتاب «فهرست و شرح موضوعات مرتبط با قرآن» منتشر کرد. بلاشر از اشعار عربی و متون ادبی دوره جاهلی برای ترجمه قرآن و توضیح فرازهای مبهم آن استفاده می کرد. [144] دیگر قرآن پژوهان این دوره آرتور جفری (1964/1934)، ریچارد بل (1952/1876/1293)، آلفونس مینگانا و چارلز کاتلر توری بودند. برای قرآن پژوهان این دوره، مسئله تبیین و شناخت منابع قرآن در نقل متون عهد و کتب آسمانی از اهمیت خاصی برخوردار بود. [145] پرسش قرآن پژوهان این بود که تا چه حد از منابع یهودی و مسیحی در قرآن استفاده شده است؟ آبراهام گایگر اولین بار در کتاب «آنچه محمد از یهودیان گرفت» این موضوع را مطرح کرد.[146]

فعال ترین خاورشناس این دوره، آرتور جافری بود که مقدمه المحرّ العوجیز ابن عطیه اندلسی (متوفی ۵۴۶) و مبانی قرآن را در کتاب مقدمتان فی علوم القرآن منتشر کرد. an [147] و دو مقاله در الهدایه و العرفان فی تفسیر القرآن با قرآن نوشت [148].

تحولات در مطالعات قرآنی

از اوایل دهه 1330/1950 قرآن پژوهی از حیث توجه به مسائل تفسیری تغییراتی را متذکر شد. تغییرات ناشی از گرایش های مدرن در تفسیر که در مصر آغاز شده بود، مستشرقان را مورد توجه قرار داد. قرآن پژوهان غربی نیز در مصر به تفسیر علمی و ادبی علاقه داشتند. یکی از مهم ترین پژوهشگرانی که در این زمینه نوشت، ژاک ژومیه بود. او از تفسیر المنار نوشته محمد رشیدرضا (متوفی 1314/1935) بر اساس تلاوت های محمد عبده (متوفی 1323/1905)، نظرات امین خولی (بنیانگذار نهضت تفسیر ادبی قرآن در مصر) صحبت کرد. ). ، الجواهر فی تفسیر القرآن طنطاوی جوهری از جریان تفاسیر علمی و تفسیر. مصر بین سالهای 1326 تا 1330 ش/1951-1947م مقاله ای نوشت. [150] مهمترین پژوهش تفسیری اوایل قرن بیستم، پس از تاریخ قرآن نولدکه، کتاب «روندهای تفسیر اسلامی» نوشته ایگناتیوس گلدتسیهر بود. یوهانس مارینوس سیمون بالیون با تکمیل آخرین فصل کتاب گلدتسیهر، حرکت تفسیری مصر را در فاصله سال‌های 1380-1300/1880-1960 بررسی کرد. بالیون در مطالعه خود به بررسی نظرات مفسرانی چون محمد احمد خلف الله، محمد کمیل حسین و مفسران اردو زبان مانند ابوالکلام آزاد پرداخته است. یوهانس یانسن نیز کتابی در مورد تفسیر در مصر با عنوان «تفسیر قرآن در مصر جدید» نوشت.

تک نگاری درباره مفسران

تک نگاری مفسران یکی دیگر از پژوهش های تفسیری مستشرقان است. در این تحقیق به سیره مفسران، شیوه های تفسیری و آرای خاص آنان پرداخته شده است. این مطالعات شامل تحقیقات مارک چارتیه، فریلند ابوت، عیسی بولاتا، ایون یازبک حداد و دیونگ است. مارک چارتیه مقالاتی در مورد تفسیر مصطفی محمود (تفسیر مدرن قرآن) و محمد احمد خلف الله [151] فریلند ابوت و چارلز آدامز، تفهیم القرآن ابوالعلی مودودی، عیسی بالاتا، نویسندگان ادبی منتشر کرده است. تفسیری بر اساس آرای عایشه عبدالرحمن بنت الشاطی (التفسیر البیانی للقرآن الشریف)، یزبک حداد، سید قطب و دیونگ جواهر طنطاوی به بررسی ماهیت قرآن پرداخته است. 152]

آیات مطالعه

در سالهای اخیر روش دیگری در مطالعات تفسیری پدید آمده است که می توان آن را «آیه پژوهی» نامید و به دو دسته آیه پژوهی فقهی و کلامی و آیه پژوهی تاریخی تقسیم کرد. در این روش، تفسیر آیه با توجه به اهمیت فقهی، کلامی یا تاریخی آن در تفاسیر مختلف بررسی می شود. این روش در واقع بازسازی درک تاریخی مفسران مسلمان از آیات قرآن است. مقالات جان برتون و هاوتینگ نمونه هایی از آیات پژوهی مبتنی بر مباحث فقهی و کلامی است. برخی از مقالات اوری روبین نمونه هایی از مقالات آیات پژوهشی تاریخی هستند.[153] برخی از مقالات اندرو ریپین در حوزه آیه پژوهی به صورت کتابی با نام «قرآن و تفسیر سنت آن» منتشر شده است. بررسی تفاسیر قدیم مانند تفسیر البیان و طویل القرآن و تفسیر هدبن محکم حواری اباضی و مقاتل بن سلیمان و برخی تفاسیر دیگر، موضوع تحقیق مفصل کلود ژیلیوت بوده است.[154]

روش های پژوهش

در جستجوی متون تفسیری کهن، در میان مستشرقان دو روش وجود دارد:

روش اول، بررسی و تحلیل اسناد حدیثی در متون تفسیری است. این روش مبتنی بر تحلیل اسناد نقل شده در کتب شرح الحوال و مقایسه سلسله روایات در تفاسیر مختلف است. از جمله این پژوهش ها می توان به مقالات ایزیا گلدفلد بر تفسیر ابن عباس و مقاتل بن سلیمان و مقالات فرد لیم هویز بر مجاهد بن جبر و حمادی صمود بر یحیی بن سلام (متوفی 200) اشاره کرد.

روش دوم، تحلیل ادبی متن تفسیر است. این روش در ادامه کار گولدسیهر با هدف نادرست شناختن متون روایی و تفسیری است و هدف آن تعیین تاریخچه جعل روایات با استفاده از معیارهای ادبی است. جان ونسبرا، مبدع این روش، شکل گیری فرایند تفسیری را در پنج مرحله نقلی، فقهی، متنی، بلاغی و تمثیلی دانسته و ویژگی های هر مرحله را ذکر کرده است.[156]

مطالعات تفسیری با توجه به مسائل کلامی موضوع پژوهش های متعددی بوده است که از آن جمله می توان به مقاله مانفرد گوتس در تفاسیر قرآن توسط ابومنصور ماتریدی (متوفی 333) و کتاب تفاسیر بزرگان امامیه میرمیخیل براشر اشاره کرد.

تفاسیر گنوسی توسط گرهارت بوئرینگ، میشل آلارد، پل نوو، گراملیش و گریل مورد بحث قرار گرفته است. مناخیم کاستار، خوری، جرارد لوکنت و گوردون نیوبی داستان های پیامبران و عناصر مشابه عهدین را در تفاسیر اسلامی بررسی کرده اند.[157] از جمله کتاب‌های تألیف شده در این زمینه، «اسطوره‌های کتاب مقدس و خارج از کتاب مقدس در ادبیات رایج اسلامی» است. نوشته هایم شوارتز باوم است این کتاب علیرغم ضعف و نازکی که دارد، به دلیل کتابشناسی مفصل منابع این حوزه «اسلام و یهودیت» بسیار حائز اهمیت است و در مقدمه آن کتابشناسی مفصلی از آثار این حوزه آورده است. ویلر در کتاب «انبیا در قرآن: درآمدی بر قرآن و تفاسیر مسلمانان» به بررسی تطبیقی ​​آرای مفسران اسلامی و ادبیات کتاب مقدس پرداخت. مهمترین پژوهش ویلر کتاب «موسی در قرآن و تفاسیر اسلامی» است که در مجموعه مطالعات قرآنی انتشارات کرزن منتشر شده است.

بازسازی تفاسیر ناموجود

بازسازی تفاسیر ناموجود یکی دیگر از موضوعات مورد توجه مستشرقان است. تحقیق مفصل دانیال گیمارا در تفسیر قرآن ابوعلی جبایی نمونه ای از این مطالعات است. چاپ و تصحیح تفاسیر قرآن، مورد توجه خاورشن اسان نبوده و در این زمینه فقط این آثار شایان ذکرند: چاپ مقدمه المبانی و المحرر الوجی و البیان ثعلبی (متوفی ۴۲۷) و خمس مائه آیه من القرآن مقاتل بن سلیمان به کوشش آیزیا گولدفلد.

کتاب «گرایش تفسیر اسلامی» و مکات تفسیری، از زمان انتشار مرجع م حققان بوده است. ارائه نگارش مقالات و تحقیقات تحقیقاتی برا ی تکمیل آن است. / ۱۹۸۵ در دانشگاه کلگری همایشی برگزار می شود. رهیافت‌هایی به تاریخ تفسیر قرآ ن» منتشر شده است. بیست وپنجم از مجموعه چهل وهفت جلدی است که به کوشش اندرو ریپین با جلد نم «قرآن: شکل گیری تفسیر» گردآوری شده است.

عادل تئودور خوری، کشیش خوری و مترجم قرآن، که در دانشکده دانشگاه مونسترکات آلمان تدریس می‌کند، قرآن کریم را به آلمانی ترجمه و تفسیر کرده است که در دوازده جلد منتشر شده است. آن و از آن تفسیر آیات را آورده و از م وضوعات مورد توجه او، نکاتی فقط بعد از آن و نحوی و اسباب نزول آیات بوده است. فخر رازی، شیخ طوسی، علامه طباطبائی و دیگر تفاسیر بهره برده است.

کتابشناسی تحقیقات تفسیری مستشرقان

تحقیقات تفسیری خاورشناسان تهیه شده است، از جمله کتاب شناسی مطالعات قرآنی به زبانهای اروپایی (تهران ۱۳۸۰) تألیف احمد انیس و اندرو ریپین، و گزارش کوتاه ن جیب عقیقی.[۱۶۰]

پاورقی

توجه داشته باشید

مراجع

قرآن و قرآن پژوهی و جلد هفتم دانشنامه جهان اسلام استفاده شده است.

لینک خارجی

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا