چرا عاشقان به هم نمیرسند

وقتی صحبت از عشق می شود، لحظه ها مثل قبل نیست، خواب و غذای عاشق با یک آدم معمولی کاملاً متفاوت است و انگار در دنیای دیگری زندگی می کند!

به گزارش آلامتو به نقل از سایت مرمان؛ همه ما عشق را تجربه کرده ایم. ما عاشق پدر و مادر، خواهر و برادرمان، دوستانمان و حتی حیوانات خانگی‌مان بودیم. اما عشق رمانتیک کمی متفاوت است. عشق یک احساس عمیق و جدید است که با انواع دیگر عشق متفاوت است.

همچنین بخوانید: دلایل دوست داشتن یک نفر

چرا عاشق می شویم؟

دوست داشتن و دوست داشته شدن زندگی ما را غنی می کند. مردم زمانی شادتر و سالم تر خواهند بود که به دیگران نزدیک شوند. عشق به ما کمک می کند احساس مهم بودن، درک و امنیت کنیم.

اما هر شکلی از عشق احساس خاص خود را دارد. عشقی که ما به والدینمان داریم با عشقی که به برادر کوچکمان یا بهترین دوستمان داریم متفاوت است. و عشقی که در روابط عاشقانه تجربه می کنیم نوع بسیار خاصی از عشق است.

توانایی ما برای احساس عشق در نوجوانی شروع می شود. نوجوانان در سراسر جهان احساس جذابیت عاشقانه می کنند. حتی در فرهنگ هایی که افراد مجاز به ابراز چنین احساساتی نیستند، این احساسات همچنان وجود دارد.

ایجاد احساسات عاشقانه و کشش جنسی برای دیگران بخشی طبیعی از بلوغ است. این احساسات جدید می توانند در ابتدا بسیار هیجان انگیز و حتی گیج کننده باشند.

اجزای جادویی روابط عاشقانه

عشق یک احساس انسانی است که به قدری قدرتمند است که دانشمندان دائماً آن را مطالعه می کنند. آنها دریافتند که عشق سه ویژگی اصلی دارد:

شیفتگی، کیمیای عشق است. در واقع، این همان علاقه فیزیکی – حتی جنسی – است که دو طرف را به هم نزدیک می کند. جاذبه مسئول تمایل ما به بوسیدن و در آغوش گرفتن شخصی است که دوستش داریم. دقیقاً به همین دلیل است که وقتی این شخص به ما نزدیک است، مضطرب هستیم و احساس گمراهی می کنیم.

نزدیکی پیوندی است که زمانی ایجاد می شود که افکار و احساساتی را بیان کنیم که با کسی در میان نمی گذاریم. وقتی این حس نزدیکی را احساس می کنید، احساس حمایت، امنیت و درک می کنید. اعتماد به نفس یک عنصر مهم در این امر است.

تعهد وعده ای است که ما در فراز و نشیب های رابطه به یکدیگر وفادار خواهیم ماند.

این سه ویژگی عشق می توانند با یکدیگر ترکیب شوند و انواع مختلفی از روابط را شکل دهند. به عنوان مثال، صمیمیت بدون جاذبه، عشقی است که ما با بهترین دوست خود داریم. ما مسائل مهم زندگی و رازهایمان را با آنها در میان می گذاریم، از آنها حمایت می کنیم و پشت سر ما هستند. اما ما از نظر عاشقانه جذب آنها نمی شویم.

جذابیت بدون صمیمیت مانند یک خیال گذرا است. شما از نظر جسمی به کسی علاقه دارید، اما آنقدر او را نمی شناسید که به او نزدیک شوید و تجربیات زندگی شخصی خود را با او به اشتراک بگذارید.

عشق رمانتیک زمانی است که جاذبه و نزدیکی به هم می رسند. بسیاری از روابط با جذابیت (عشق در نگاه اول) شروع می شود و سپس به صمیمیت می انجامد. در بسیاری از موارد، نزدیکی در یک رابطه دوستی ترسیم می شود و هر دو طرف متوجه می شوند که چیزی که آنها را متحد می کند به سادگی داشتن بیش از یک عشق است.

برای کسانی که برای اولین بار عاشق می شوند، تشخیص بین این احساس قوی جدید جذب سطحی و صمیمیت عمیق تر که در عشق رخ می دهد بسیار دشوار است.

همچنین بخوانید: تعبیر دیدن معشوق در خواب

عشق پایدار یا میل سرگرم کننده؟

سومین عنصر یک رابطه عاشقانه، تعهد، این است که شما تصمیم می گیرید با وجود تغییرات و مشکلاتی که زندگی برای شما ایجاد می کند، در آینده به عنوان یک زوج در کنار هم بمانید.

گاهی اوقات زوج هایی که در دبیرستان عاشق می شوند، پیوندی ایجاد می کنند که برای همیشه باقی می ماند. اما بسیاری از روابط دوام ندارند. اما به این دلیل نیست که نوجوانان قادر به عشق ورزیدن عمیق نیستند.

در دوران نوجوانی روابط کوتاه‌تر می‌شود و دلیل آن این است که نوجوانان به دنبال تجربیات بیشتر و متفاوت هستند. همه اینها بخشی از کشف خود، ارزش و آنچه از زندگی می خواهیم است.

یکی دیگر از دلایل کوتاه‌تر شدن روابط در نوجوانی این است که با افزایش سن، آنچه از روابط می‌خواهیم تغییر می‌کند. در دوران نوجوانی، به خصوص برای پسران، روابط فقط یک جاذبه سطحی است. اما وقتی به 20 سالگی می رسند خصوصیات درونی آدم مهم می شود. برای دختران نوجوان، نزدیکی مهمتر است – اما آنها به جذابیت فیزیکی اهمیتی نمی دهند!

در دوران نوجوانی، روابط بیشتر بازیگوش است. دوستی دخترها و پسرها در این سن بیشتر مربوط به معاشرت و تفریح ​​است. دلیل دیگر این است که از آنجایی که بقیه دوستان شما یک نفر را دارند، شما باید یک دوست داشته باشید تا بتوانید در جلسات آنها شرکت کنید.

در اواخر نوجوانی، بازیگوشی این روابط کاهش می یابد و نزدیک شدن و تکیه بر یکدیگر اهمیت بیشتری پیدا می کند. وقتی دختر و پسر به 20 سالگی می رسند، حمایت، صمیمیت، ارتباط و عشق برای آنها ارزشمند می شود. این زمانی است که مردم شروع به پیدا کردن کسی می کنند که بتوانند برای همیشه با او بمانند.

همچنین بخوانید: مردان چگونه ابراز عشق میکنند؟

چگونه یک رابطه خوب ایجاد کنیم؟

وقتی مردم برای اولین بار عاشق می شوند، معمولاً با شیفتگی شروع می شود. احساسات جنسی نیز می تواند بخشی از این جذابیت باشد. در این مرحله افراد رویای عشق جدیدی را در سر می پرورانند و با گوش دادن به آهنگ های مختلف از محبوب خود یاد می کنند.

مطمئناً شبیه عشق است، اما عشق نیست. او هنوز وقت نکرده است تا به نزدیکی لازم برای عشق پیشرفت کند. از آنجا که احساس جذابیت و علاقه جنسی یک احساس جدید است، دلیلی وجود ندارد که آن را با عشق اشتباه بگیرید. همه آنها بسیار شدید، هیجان انگیز و درک آنها دشوار است.

شدت احمقانه دوره شور و شیفتگی بعد از مدتی محو می شود. مثل این است که تمام انرژی خود را برای برنده شدن در یک مسابقه بگذارید، این نوع اشتیاق هیجان انگیز است اما برای همیشه نگه داشتن آن بسیار دشوار است.

اگر می‌خواهید روابط دوام بیاورد، اینجاست که صمیمیت به وجود می‌آید. شدت پرشور اولیه از بین رفته و یک ارتباط عاشقانه جای آن را گرفته است.

چند راه برای نزدیک شدن افراد به یکدیگر:

دادن و گرفتن را یاد بگیرید. یک رابطه سالم مربوط به هر دو نفر است، نه چیزی که یکی می تواند از دیگری بگیرد (یا بدهد).

احساسات باز یک رابطه حمایتی خوب به افراد این امکان را می‌دهد تا جزئیاتی را در مورد خودشان به اشتراک بگذارند: علایق و ناپسندی‌هایشان، نگرانی‌هایشان، آرزوهایشان، افتخارآمیزترین لحظاتشان، ناامنی‌ها، ترس‌ها و ضعف‌هایشان.

گوش دادن و حمایت. وقتی دو نفر یکدیگر را دوست دارند، وقتی دیگری احساس ترس یا ناامنی می کند، از آنها حمایت می کنند. آنها هرگز همتای خود را تحقیر یا آزار نمی دهند، حتی زمانی که او با آنها مخالفت می کند.

دادن، دریافت، فاش کردن و حمایت یک فرآیند دو طرفه است: یک نفر جزئیاتی را درباره خود به اشتراک می‌گذارد، دیگری چیز دیگری را به اشتراک می‌گذارد، و سپس اولین فرد احساس امنیت بیشتری می‌کند تا جزئیات بیشتری درباره خود به اشتراک بگذارد. به این ترتیب اعتماد و حمایت متقابل در رابطه ایجاد می شود و هر یک از طرفین می دانند که وقتی زندگی سخت می شود، طرف مقابل در کنار آنها خواهد بود. هر دو طرف احساس می‌کنند همان‌طور که هستند پذیرفته شده‌اند و احساس می‌کنند توسط کسی دوستش دارند.

اشتیاق و جذابیتی که یک زوج در شروع یک رابطه احساس می کنند از بین نمی رود. فقط کمی متفاوت است. در روابط طولانی مدت و سالم، زوج ها احساس می کنند که شور و اشتیاق هر از گاهی می آید و می رود، اما صمیمیت بین آنها همیشه وجود دارد.

اما گاهی اوقات یک زن و شوهر صمیمیت خود را از دست می دهند.

برای بزرگسالان، این رابطه گاهی به چیزی تبدیل می شود که کارشناسان آن را “عشق خالی” می نامند.

این بدان معنی است که نزدیکی و جاذبه ای که زمانی احساس می کردند از بین رفته است و هر دو طرف صرفاً از طریق احساس تعهد در کنار هم مانده اند. اما این مشکل معمولاً برای نوجوانان پیش نمی آید و معمولاً روابط آنها به دلایل دیگری خراب می شود.

چرا روابط خراب می شود؟

عشق چیزی بسیار حساس و ظریف است. برای ماندگاری نیاز به مراقبت و توجه دارد. روابط، مانند دوستی ها، اگر زمان و توجه کافی به آنها داده نشود، ممکن است شکست بخورند. این یکی از دلایلی است که برخی از روابط بین زوج‌ها از هم می‌پاشد: یکی از زوج‌ها ممکن است بیش از حد مشغول مدرسه، فعالیت‌های فوق برنامه یا کار باشد تا زمان کمتری را به رابطه اختصاص دهد. یا وقتی دبیرستان تمام می شود و هر یک از طرفین به دانشگاهی بسیار دور از یکدیگر می روند، رابطه آنها به هم می خورد.

برای برخی از زوج‌های نوجوان، این رابطه با تغییر مسائل مهم برای هر یک از طرفین از بین می‌رود. یا زمانی که هر یک از طرفین انتظار متفاوتی از رابطه دارند. گاهی اوقات هر دو طرف می فهمند که رابطه آنها به پایان رسیده است و گاهی فقط یکی از طرفین به این نتیجه می رسد و طرف دیگر همچنان می خواهد رابطه را ادامه دهد.

همچنین بخوانید: انواع عشق

پرش

از دست دادن عشق می تواند برای هر کسی دردناک باشد. اما اگر عشق اول شما واقعی باشد و رابطه قبل از اینکه بخواهید به پایان برسد، احساس از دست دادن غیرقابل تحمل خواهد بود. درست مانند هیجان اولیه یک رابطه، طراوت و خامی از دست دادن و اشتیاق شدید خواهد بود. برای همین می گویند فلانی دلش شکسته است.

وقتی یک رابطه به پایان می رسد، مردم به حمایت واقعی نیاز دارند. از دست دادن اولین عشق معمولا چیزی نیست که ما از نظر احساسی آماده مقابله با آن باشیم. داشتن دوستان نزدیک و اعضای خانواده برای تکیه کردن به آنها بسیار خوب است. متأسفانه، بسیاری از مردم – معمولاً بزرگسالان – از جوانان انتظار دارند که خیلی سریع فراموش کنند و به روال عادی خود بازگردند.

اگر دلت شکست، کسی را پیدا کن که با او صحبت کنی، کسی که درد تو را بفهمد.

باورنکردنی به نظر می رسد که وقتی قلبتان شکسته است می توانید بهتر شوید. اما کم کم از شدت این احساسات کاسته می شود. و در نهایت افراد به روابط و تجربیات دیگر روی می آورند.

روابط، چه دو هفته، دو ماه، دو سال یا یک عمر طول بکشد، همه فرصت هایی برای تجربه عشق در سطوح مختلف هستند. ما یاد می گیریم که دوست داشته باشیم و در ازای آن عشق دریافت کنیم.

عشق به ما این فرصت را می دهد که خودمان را کشف کنیم. ما چیزهایی را که دوست داریم، چیزهایی که دوست داریم تغییر دهیم و ویژگی ها و ارزش هایی که در طرف مقابل به دنبالش هستیم، درباره خود می آموزیم.

مرتبط:  چرا باید برای ظهور دعا کنیم

روابط عاشقانه به ما می آموزد که به خود و دیگران احترام بگذاریم. عشق یکی از رضایت بخش ترین چیزهایی است که در زندگی داریم. اگر هنوز این اتفاق برای شما نیفتاده است، نگران نباشید، شما زمان زیادی دارید. مطمئن شوید که فرد مناسب برای شما ارزش انتظار را دارد.

همچنین بخوانید: اس ام اس عاشقانه زمستانی

حقیقت ساده است، همه ما به دنبال افرادی می گردیم که احساس دوست داشته شدن را که در کودکی احساس می کردیم، برای ما بازسازی کنند. اما عشقی که در کودکی تجربه می کردیم گاهی با جنبه های دردناکی آمیخته می شد: احساس دیده نشدن، عشق شکننده و ناپایدار والدین یا حتی تجربه سوء استفاده و بدرفتاری از سوی آنها.

این ما را مستعد می‌کند تا برای زندگی‌مان شریکی انتخاب کنیم که نحوه برقراری ارتباط با ما الگوهای ارتباطی خاصی را تداعی می‌کند که در کودکی تجربه کرده‌ایم و با آن‌ها احساس آشنایی می‌کنیم، اما این افراد لزوماً با ما چنین رفتاری ندارند.

همه ما آزادیم که با چه کسی باشیم. در واقع، ما بیش از آنچه فکر می کنیم، انتخاب داریم.

با این حال، برخی از مهم‌ترین عواملی که در انتخاب شریک زندگی ما نقش دارند، از مکان‌هایی ناشی می‌شوند که حتی به آنها فکر نمی‌کنیم: دوران کودکی، تجربیات روان‌شناختی گذشته، آسیب‌ها و حتی تجربیات بلوغ. همه این عناصر ناخودآگاه مدل دلبستگی ما را تشکیل می دهند و ما را به سمت افراد خاصی هدایت می کنند که کمبودهای روانی ما را پر می کنند.

در واقع بازآفرینی تجربیات عاطفی دوران کودکی ماست که احساس عشق را در ما ایجاد می کند، بنابراین در روابط عاطفی خود عاشق افرادی می شویم که به نوعی احساسات و عواطفی را که در دوران کودکی تجربه کرده ایم، زنده می کنند. . اما همانطور که اشاره کردیم، این تجربه عاشقانه گاهی اوقات می تواند با جنبه های دردناکی مانند احساس ناراحتی، احساس رها شدن یا احساس رنجش همراه باشد.

این تجربیات در واقع ما را مستعد می کند که در بزرگسالی عاشق افرادی شویم که نه تنها با ما سخاوتمندانه رفتار می کنند، بلکه مهمتر از آن، احساس حمایت و امنیت را برای ما فراهم می کنند. در واقع، ما بیش از هر چیز به دنبال این هستیم که احساس کنیم پذیرفته شده ایم.

مشکلات ما اغلب به این دلیل به وجود می آیند که ما در برابر چنین افرادی به همان شیوه ای که در کودکی به ما آموزش داده شده بود واکنش نشان می دهیم. به عنوان مثال، ما ممکن است والدین نسبتاً عصبانی داشته باشیم که اغلب صدای خود را بلند می کنند و ما را سرزنش می کنند. ما هم آنها را دوست داشتیم و به همین دلیل در برابر رفتار آنها طوری واکنش نشان دادیم که وقتی عصبانی می شدند خود را مقصر و مقصر می دانستیم و به همین دلیل متواضعانه و بر اساس ترس از خود رفتار می کردیم.

با این حال، اگر شریکی (که جذب مغناطیسی به سمت او شده ایم) چنین رفتاری از خود نشان دهد، با او مانند یک کودک آسیب دیده و مظلوم رفتار می کنیم: عصبانی می شویم، احساس می کنیم درگیری ایجاد شده تقصیر ماست و در عین حال. زمان. ما مستحق انتقاد و برخورد نامناسب هستیم.

در نتیجه، احتمالاً به سمت کسی جذب می‌شویم که به سرعت از هر چیزی عصبانی می‌شود و به نوبه خود این الگوی عاطفی را که در دوران کودکی آموخته‌ایم تجربه می‌کنیم. یا اگر والدین شکننده و حساسی داشتیم که به راحتی آسیب می بینند، ناخودآگاه به دنبال شریکی می گردیم که کمی ضعیف و شکننده باشد و از ما انتظار مراقبت از آنها را داشته باشیم.

اما بعد از مدتی از ضعف و آسیب پذیری آنها خسته می شویم و سعی می کنیم وسواس به آنها بدهیم، در واقع سعی می کنیم از آنها حمایت کنیم و به آنها اطمینان دهیم (مثل زمانی که کوچک بودیم). شخص به دلیل ناتوانی و بی حیایی خود.

حقیقت این است که ما نمی توانیم الگوی دلبستگی به این افراد خاص را تغییر دهیم. اما همیشه راهی برای پاسخگویی بالغ‌تر (و نه کودکانه‌تر) به چنین موقعیت‌هایی وجود دارد. روانشناسان بر این باورند که ما در هر شرایطی این توانایی را داریم که بالغ و منطقی رفتار کنیم.

هدف از این راه حل پخته لزوماً پایان دادن به این نوع رابطه نیست، بلکه درک ایرادات رفتاری یکدیگر و کار بر روی آنها به روشی قانع کننده و بالغ تر است. یعنی به جای تصمیم به تغییر شریک زندگی در چنین مواردی، ممکن است عاقلانه تر باشد که نحوه واکنش و رفتارمان را با این افراد مشکل ساز تغییر دهیم.

در ادامه این مقاله دیجی کالا مگ به بررسی دلایل مختلفی می پردازیم که ما را به سمت افراد مشکل زا و آسیب زا جذب می کند و با آن ها وارد رابطه عاطفی می شویم. سپس روش صحیح تعامل با این افراد را از دیدگاه روانشناسان بررسی می کنیم. با ما بمان.

چرا جذب افراد مشکل دار می شویم؟

یک ضرب المثل قدیمی وجود دارد که می گوید: عشق کور است. روانشناسان همچنین معتقدند که ما واقعاً انتخابی نداریم که عاشق چه کسی شویم. برخی به عشق در نگاه اول اعتقاد دارند، برخی دیگر تئوری های عاشقانه خود را دارند. با این حال، وقتی عاشق یک فرد ناسازگار و مشکل‌ساز می‌شویم، گاهی اوقات نمی‌توانیم پشتوانه‌های روانی این انتخاب را تشخیص دهیم.

در واقع وقتی عاشق می شویم این حس را به خودمان تحمیل نمی کنیم بلکه خود به خود اتفاق می افتد. اما سوال مهم این است که چگونه این اتفاق می افتد؟

احساسات ما نسبت به کسانی که دوستشان داریم و جذب آنها می شویم از جایی می آید که معمولاً به آن توجه نمی کنیم، زیرا احساس می کنیم دیگر در زندگی ما اهمیتی ندارد، اما حقیقت این است که برخی از تجربیات و اتفاقات زندگی انسان از نظر روانی است. مهم.

معیار ما برای انتخاب کسانی که دوست داریم و جذب آنها می شویم ریشه در دوران کودکی ما دارد.

تجربیات دوران کودکی ما را به سمت افرادی سوق می دهد که ویژگی های رفتاری خاصی دارند. در طول زندگی، ما به دنبال کسانی هستیم که احساس عشقی را که در دوران کودکی خود احساس کرده بودیم، برای ما بازآفرینی کنند و به ما کمک کنند تا آن تجربیات عاطفی را دوباره زنده کنیم. اما مهمتر از همه، عشقی که اغلب ما ابتدا در کودکی تجربه کردیم احتمالاً با مهربانی و محبت همراه نبوده است.

به دلیل این واقعیت روانی، برخی از ما، به عنوان بزرگسالان، خود را در روابطی با جنبه های دردناک می یابیم.

در واقع قربانی خشونت خانگی، کودک آزاری، افسردگی والدین، عدم دریافت محبت کافی از والدین، از دست دادن والدین خود در سنین پایین و سایر تجربیات دردناک باعث می شود که وقتی به بزرگسالی می رسیم، دنیا را متفاوت ببینیم.

جستجوی پنهان برای بازتاب والدین

تحقیقات روانشناسان نشان می دهد که وقتی صحبت از روابط عاطفی به میان می آید، ما فقط به دنبال یک شریک خوب و مهربان نیستیم، بلکه بیشتر به دنبال کسی هستیم که تجربیات و رویدادهای عاطفی دوران کودکی ما را برای ما بازسازی کند.

این نیاز روانی باعث می‌شود افرادی را که واقعاً لایق عشق ما هستند نادیده بگیریم و بر اساس تجربیات دوران کودکی‌مان، دست به انتخاب‌هایی بزنیم که ممکن است برای ما خوب نباشد و حتی گاهی به ما آسیب برساند.

برخی از ما به این افراد توصیه می کنیم که شریک خشونت آمیز و سمی خود را ترک کنند و فردی دلسوزتر را بیابند که لایق عشق و محبت آنها باشد. اما حقیقت این است که غیرممکن است، زیرا ما نمی توانیم به طور جادویی به احساسات خود نسبت به کسی پایان دهیم و عاشق فردی با شخصیت سالم شویم.

در چنین روابطی، به جای اینکه از این افراد بدسرپرست بخواهیم رفتار خود را اصلاح کنند، این ما هستیم که شروع به تطبیق رفتار خود با آنها می کنیم.

در واقع، ما به این شرکای بدرفتار و سمی واکنش نشان می‌دهیم، همانطور که در کودکی به والدین بدسرپرست خود واکنش نشان می‌دادیم. وقتی صحبت از همسر عصبانی شما می شود که صدایش را بلند می کند و همیشه شما را آزار می دهد، احساس گناه می کنید، درست مانند زمانی که با والدین عصبانی خود کودک بودید.

در چنین مواقعی اخم می کنیم، سکوت می کنیم و احساس می کنیم که همه چیز تقصیر ماست، درست مثل دوران کودکی. اما از طرفی این سوال باعث ایجاد تنفر در دل ما نسبت به طرف مقابل می شود.

ما نمی توانیم نحوه عاشق شدن خود را با دیگران تغییر دهیم. تنها چیزی که می‌توانیم تغییر دهیم این است که رویکرد سازنده‌تری به رابطه داشته باشیم و بیشتر مراقب خود و دیگران باشیم.

یک رابطه سخت

از نظر تئوری، ما در انتخاب فردی که دوستش داریم کاملا آزاد هستیم و در انتخاب همسرمان با محدودیتی مواجه نیستیم. ما نه به خاطر قراردادهای اجتماعی و نه به دلیل الزامات فرهنگی و قانونی عاشق کسی می شویم. با این حال، انتخاب ما برای یافتن شریک زندگی مان بسیار کمتر از آن چیزی است که فکر می کنیم.

این مشکل ما را وادار می کند تا در بزرگسالی به دنبال شریکی بگردیم که لزوماً با ما با عشق و محبت رفتار نمی کند، بلکه بیشتر ما را به آن احساسات آشنا از دوران کودکی بازمی گرداند.

در واقع، تجربیات دوران کودکی ما می‌تواند باعث شود که بسیاری از گزینه‌های خوب ازدواج و رابطه را صرفاً به این دلیل که نمی‌توانند پیچیدگی‌هایی را که با عشق و دوست داشته شدن داریم برآورده کنند، کنار بگذاریم. ممکن است کسی را “خسته کننده” یا “غیرجذاب” بدانیم، اما واقعاً منظور ما این است که بعید است از طریق این رنجش من را به حدی آزار دهد که نسبت به او احساس عشق کنم.

یک نیاز عمیق

این نیاز عاطفی ما را در طول زندگی همراهی می کند و بر روابط عاطفی ما تأثیر می گذارد. در واقع برای برخی از ما این سوال هرگز ما را رها نمی کند، یعنی بخشی از هویت و ویژگی های ماست. این تجربیات مستقیماً بر روند رشد هویت عاطفی ما تأثیر می گذارد: گاهی اوقات ما عاشق کسی می شویم که با او یک رابطه بین فردی پایدار برقرار می کنیم، اما این افراد معمولاً کسانی هستند که مشکلات حل نشده خاصی دارند. در واقع، مردم مشکل ساز!

در برخی موارد، چنین روابطی مدت زیادی در زندگی ما باقی می ماند، حتی گاهی اوقات ما تمام عمر با چنین فردی زندگی می کنیم. در برخی موارد، اغلب با دانستن دلایل این مشکل و شناسایی جنبه‌های هویتی و تجربیات روان‌شناختی مرتبط با گذشته که ما را به این سمت سوق می‌دهد، موفق می‌شویم از این مارپیچ آسیب‌زا فرار کنیم.

خبر خوب این است که خروج از این وضعیت لزوماً ضروری نیست. رابطه عاطفی با یک فرد پیچیده و حتی مشکل ساز می تواند برای بسیاری از ما خوب و مفید باشد و اساس یک زندگی مشترک بدون دردسر را تشکیل دهد، البته به شرطی که کمبودها و مشکلات رفتاری طرف مقابل ما را از زندگی باز دارد. هیچ احساس خوبی نسبت به او وجود نخواهد داشت و نیازهای عاطفی و روانی ما در رابطه ارضا می شود.

مرتبط:  چرا در فاضلاب گرد است

حقیقت این است که هیچ کس کامل نیست، حتی ما. اما اگر این مشکل باعث شود که ما دائماً عاشق افرادی شویم که مشکلات رفتاری یا عاطفی دارند، این خطر وجود دارد که این افراد نتوانند در یک رابطه “عادی” آنچه را که از طرف مقابل انتظار داریم به ما بدهند. بنابراین، گذار از این مکانیسم شیفتگی “غیر طبیعی” برای سلامت روان ما بسیار مهم است.

برخی از دلایل این تغییر عبارتند از:

زیرا ما انعکاس مشکلات خود را در شریک زندگی خود می بینیم

همه ما محدودیت ها و مشکلات خود را داریم. این مسائل حل نشده اغلب از دوران کودکی یا نوجوانی باقی مانده است و همیشه در زندگی ما وجود دارد تا به ما یادآوری کند که در غلبه بر برخی مشکلات شکست خورده ایم. با این حال، اگر چنین مشکلاتی را در فرد دیگری مشاهده کنیم، یک مکانیسم روانشناختی ساده در ناخودآگاه ما فعال می شود: فکر می کنیم که می توانم این شخص را به خوبی درک کنم.

من با مسائل مشابهی دست و پنجه نرم کرده ام و نتوانسته ام بر آنها غلبه کنم، بنابراین قطعاً می توانم به این شخص کمک زیادی کنم، و از آنجایی که کمک به شخص دیگری قطعاً آسان تر از حل مشکلات خودمان است (حداقل در ابتدا، زمانی که کاملاً مخالفیم). درگیر عاطفی است)، احساس می کنیم که می توانیم برای دیگران و خودمان کاری مفید انجام دهیم. این به ما احساس خوب، زنده بودن و یافتن آرامش درونی می دهد.

با این حال، اغلب در چنین شرایطی به سرعت متوجه می شویم که نه تنها قادر به حل کامل مشکلات طرف مقابل نیستیم، بلکه بدتر از آن، به این نتیجه می رسیم که رابطه با یک فرد مشکل ساز نه تنها منجر به رشد و نمو ما نمی شود. عالی است، اما این فرصت را به ما نمی دهد که بر مشکلات روحی و روانی غلبه کنیم. چنین روابطی ممکن است سال ها ادامه داشته باشد، اما معمولاً جایی در میانه زندگی به پایان می رسد و زخم های عمیقی در درون ما به جا می گذارد.

زیرا دیگری زخم های کهنه ما را می گشاید

این ممکن است شبیه مازوخیسم خالص به نظر برسد، اما خیلی هم غیرمنطقی نیست. بخشی از ما، در واقع ناخودآگاه ترین قسمت، یعنی قسمت کودکانه و نامطمئن، تنها زمانی احساس امنیت و زنده بودن می کنیم که درگیر رابطه ای باشد که همان زخم های دوران کودکی را برای ما بازآفرینی کند و اگر بخشی دیگر، ناخواسته یا عمدی، زخم ها را ایجاد کند. که در وجود ما به طور کامل التیام نیافته اند، برای باز شدن دوباره، بخش عاطفی وجود ما در بالاترین سطح ممکن احساس وابستگی و وابستگی به دیگری می کند.

زیرا ناخودآگاه ما بر این باور است که اشاره به زخم های قدیمی به ما امکان می دهد بر آنها غلبه کنیم. تا بفهمیم مقاومت ما در برابر زخم های کهنه چقدر افزایش یافته است. برای اینکه یک بار دیگر بررسی کنیم که آیا می توانیم این زخم ها را برای همیشه التیام دهیم یا خیر و همچنین وجود این فرد را بررسی کنیم تا بفهمیم این زخم ها بخشی از وجود ما هستند و باید وجود آنها را بپذیریم.

تجربه چنین روابطی گاهی برای رشد ما ضروری است و این افراد مشکل ساز می توانند شریک مناسبی برای یک زندگی مشترک عالی باشند.

تنها خطر چنین روابطی این است که اگر واقعاً زخم های عاطفی خود را التیام دهیم، ممکن است احساس کنیم آنقدر تغییر کرده ایم که دیگر به آن شخص در زندگی خود نیازی نداریم و با وجود تمام احساسات بدی که می تواند باعث ایجاد احساس در ما شود. که ما جذب شخص دیگری شده ایم و اکنون می توانیم عشق را با او تجربه کنیم.

زیرا شریک زندگی شما به شما نیاز دارد

اغلب، چنین روابطی به این دلیل شکل می گیرند که شما به وضوح احساس می کنید که طرف مقابل به شما نیاز دارد و این می تواند به اندازه کافی قانع کننده باشد تا یک ارتباط عاطفی قوی بین شما ایجاد کند.

این اتفاق نه تنها به این دلیل است که ما شخصیتی دلسوز و دلسوز داریم، بلکه برعکس، دلایل کاملاً متضادی برای این امر وجود دارد. زیرا ما احساس امنیت نمی کنیم، زیرا معتقدیم لایق محبت دیگران نیستیم و می دانیم که طرف مقابل به ما نیاز دارد، حتی بدون اینکه ما را دوست داشته باشد یا باعث شود احساس امنیت کنیم و دوست داشته باشیم. در واقع کمتر احتمال دارد که ما را ترک کند. بالاخره ما هم به او نیاز داریم، پس این رابطه می تواند معقول و قابل قبول باشد.

روابطی که با این مفروضات شروع می شوند به ندرت به یک رابطه شاد و رضایت بخش تبدیل می شوند که یک عمر طول بکشد. اما غلبه بر این مکانیسم مشکل ساز بیش از هر چیز به معنای غلبه بر ناامنی هایمان است، یعنی حل مشکلاتمان و پذیرش بی قید و شرط خودمان که البته روندی کند و دشوار است.

چون مشکلات طرف مقابل آشنا به نظر می رسد

بیشتر ما دوران کودکی سختی داشتیم، با والدینی که ما را دوست داشتند و ما را رنج می‌دادند. با این حال این اولین نوع عشقی است که در زندگی دریافت می کنیم، عشقی که همیشه به عنوان معیار از آن استفاده می کنیم.

بنابراین طبیعی است که در بزرگسالی به دنبال آن باشیم، حداقل در اشکال مشابه. در واقع، اگر والدین غیرمعمولی داشتیم که ما را به شیوه خودشان دوست داشتند، یعنی با مشکلات و محدودیت‌هایشان، وقتی با شخص دیگری ملاقات می‌کنیم که مشکلات مشابهی دارد، می‌توانیم آن احساس راحتی مرتبط با دوران کودکی‌مان را دوباره زنده کنیم. .

حتی رنج کشیدن به دلایلی مشابه آنچه در دوران کودکی از آن رنج می بردیم برای ما آرامش بخش است، زیرا ناخودآگاه ما به نوعی این نوع رنج را با شکل طبیعی عشق مرتبط می کند، به طوری که علتی می شود که ما را نسبت به شخص مقابل احساس می کند. دوست داشتن

در مقیاس کوچک، این نوع مشکلات عشقی می تواند برای مدت طولانی ادامه داشته باشد و ممکن است مانعی در روابط بین افراد ایجاد نکند. در واقع، این نوع رنج مکرر می تواند به عنصر شر ضروری تبدیل شود، روتینی که به نوعی به ما احساس امنیت و آرامش می دهد و باعث می شود احساس کنیم در جای درستی هستیم.

زیرا ما فکر می کنیم این افراد “صادق تر” هستند.

اغلب چیزی که ما را می ترساند فریب خوردن است. مثلاً فردی فریبنده که با سخنان نادرست خود ما را فریب می دهد، اما در عمل شخصیت متفاوتی از خود نشان می دهد. در چنین مواقعی بزرگترین خصوصیت انسان برای ما صداقت و راستگویی است و چه کسی صادقتر و راستگوتر از کسی است که مشکلات خود را دارد و از افشای آشکار آن شرم ندارد؟

به همین دلیل و بر اساس برخی مطالعات، افراد دارای مشکل از نظر آماری روابط بیشتری را نسبت به افراد بدون مشکل حفظ می کنند. اینکه این افراد در واقع می توانند راحت تر دیگران را جذب کنند، نشانه آن است که وجود مشکلات شخصی در روابط عاطفی حد و مرزی ایجاد نمی کند و صداقت در مورد آنها حتی گاهی می تواند به عنوان یک مزیت تلقی شود.

این که این روابط دوام داشته باشند یا نه، بدیهی است که به بسیاری از عوامل ثانویه دیگر بستگی دارد. حقیقت این است که صداقت هرگز برای کارآمد کردن یک رابطه کافی نیست. با این حال، اگر این مشکلات شخصی تأثیرات جدی و قابل توجهی بر زندگی روزمره طرفین نداشته باشد، چنین روابطی می تواند برای مدت طولانی، حتی یک عمر ادامه یابد.

به دلیل نوع دوستی

این در واقع یک مورد خاص و نادر است و به ندرت در مورد روابط عاطفی که زندگی خود را در آن سرمایه گذاری می کنیم صدق می کند. این زمانی اتفاق می افتد که شما در بالاترین سطح سلسله مراتب نیازهای مزلو هستید. وقتی همه نیازهای شما برآورده می شود، وقتی از هر نظر احساس خوشحالی و رضایت می کنید، اغلب احساس می کنید که نیاز دارید بخشی از آنچه هستید را به شخص دیگری بدهید.

در این صورت کمک به دیگران می تواند به یکی از نیازهای اساسی شما تبدیل شود، زیرا به ابعاد وجودی شما معنای عمیق تری می بخشد. در این مورد، ملاقات با فردی که مشکل دارد می تواند انگیزه شما را ایجاد کند تا آنچه را که نیاز دارد به او بدهید و به هر طریقی به او کمک کنید.

در این موارد، احتمالاً یک دوستی عمیق یا نوعی راهنمایی شخصی ایجاد می شود، اما نه احساسی. در واقع این کاری است که افرادی که به بالاترین سطح هرم مزلو رسیده اند انجام می دهند، یعنی قبل از اینکه این اتفاق بیفتد، شریک زندگی خود را انتخاب کرده اند و زندگی مشترک خود را دارند که از آن راضی هستند و آنچه را که نیاز دارند به آنها می دهد. .

این مطلب فقط جنبه‌ی آموزش و اطلاع‌رسانی دارد. پیش از استفاده از توصیه‌های این مطلب حتما با یک کارشناس مشورت کنید. برای اطلاعات بیشتر بیانیه‌ی رفع مسؤولیت دیجی‌کالا مگ را بخوانید.

منابع: The School of Life، Parhlo، Auralcrave، Deepstash

3.5/5 – (35 امتیاز)

عاشق شدن احساس فوق العاده ای است، به خصوص اگر فرد مناسبی را پیدا کرده باشید. با این حال، تشخیص اینکه آیا شما فقط هوس دارید یا واقعاً عاشق کسی هستید آسان نیست.

یادگیری نشانه های عاشق شدن به شما کمک می کند تا بفهمید که آیا رابطه شما عشق واقعی است یا خیر.

چقدر طول می کشد تا عاشق شویم؟

قبل از اینکه درباره نشانه های عاشق شدن صحبت کنیم، اجازه دهید در مورد اینکه چقدر طول می کشد تا عاشق شوید صحبت کنیم.

پاسخ به این سوال دشوار است زیرا زمان بندی خاصی برای عاشق شدن وجود ندارد. برخی افراد می توانند سریعتر از دیگران عاشق شوند، بنابراین نمی توان گفت چقدر طول می کشد تا عاشق شوند.

آنچه ما می دانیم این است که در اوایل یک رابطه، افراد احساسات شدیدی از اشتیاق و شیفتگی به عشق خود را تجربه می کنند، اما این احساسات بیشتر نشان دهنده شهوت است تا عشق. عشق در طول زمان شکل می گیرد و پیوند عمیقی بین دو نفر ایجاد می کند.

مطالعات روانشناسی عشق نشان می دهد که در روابطی که زن و شوهر هنوز رابطه جنسی نداشته اند، مردان حدود یک ماه پس از ملاقات از کلمات “دوستت دارم” استفاده می کنند، در حالی که زنان پس از دو تا سه ماه این کلمات را بیان می کنند.

بنابراین، معمولاً در عرض چند ماه افراد می توانند عاشق شوند و آن احساسات را ابراز کنند.

30 نشانه روانی عاشق شدن

اگر احساس می کنید عاشق کسی هستید و می خواهید بدانید که آیا این احساس درست است، 30 نشانه زیر را که نشان می دهد عاشق شده اید را بررسی کنید:

مرتبط:  چرا اینستاگرام یهو پیجی رو میبنده

مشاوره حرفه ای تخصص ماست

شما میتوانید برای مشاوره و تراپی در زمینه عشق چه نشانه هایی دارد؟ 30 نشانه عاشق شدن از نظر روانشناسی با بهترین روانشناسان مرکز مشاوره خانواده آویژه تماس حاصل نمایید. ساعت پاسخگویی ۹ صبح الی ۱۲ شب.

برای مشاوره تلفنی فوری در داخل کشور روی لینک زیر کلیک کنید.

مشاوره تلفنی فوری

برای مشاوره به هموطنان خارج از کشور روی لینک زیر کلیک کنید.

برای رزرو مشاوره حضوری روی لینک زیر کلیک کنید.
رزرو جلسه مشاوره حضوری.

مشاوران ویژه

آنها در قبال شما مسئول هستند

شما می خواهید عشق خود را خوشحال کنید

عشق تا حدودی مستلزم کنار گذاشتن نیازها و خواسته های خود و فداکاری برای انجام بهترین کار برای طرف مقابل است. اگر می خواهید آنها را خوشحال کنید یا گاهی اوقات فداکاری کنید. این یکی از مهم ترین نشانه هایی است که شما او را دوست دارید.

تجربه علائم فیزیکی

هنگامی که برای اولین بار قرار ملاقات را شروع می کنید، احتمالاً علائم فیزیکی را در پاسخ به ترشح هورمون ها و انتقال دهنده های عصبی در بدن خود تجربه خواهید کرد. در نتیجه وقتی معشوق شما را می بیند، کف دست هایتان عرق می کند، ضربان قلبتان بالا می رود و گونه هایتان قرمز می شود.

شما به سرگرمی های عشق خود علاقه مند هستید

بخشی از عشق یادگیری لذت بردن از چیزهای جدیدی است که با عشق زندگی خود تجربه می کنید. بنابراین وقتی عاشق می شوید، احتمالاً متوجه می شوید که از سرگرمی های شریک زندگی خود نیز لذت می برید.

امتحان کردن چیزهای جدید با شریک زندگی خود نیز می تواند به زنده نگه داشتن جرقه با پیشرفت رابطه کمک کند.

بردباری و صبر شما افزایش می یابد

شاید باورش سخت به نظر برسد، اما وقتی با فرد رویاهایتان ملاقات می کنید، یکی از نشانه های عاشق شدن شما این است که تحمل بالایی دارید. بردبارتر می شوید. ممکن است آنقدر در اشتیاق خود نسبت به همسرتان غرق شده باشید که متوجه احساساتی مانند درد نشوید.

شما جذب ویژگی های عشق خود می شوید

همه ما عادت هایی داریم که ممکن است برای برخی افراد آزاردهنده باشد، اما یکی از نشانه های عاشق شدن این است که ویژگی های شریک زندگی خود را جذاب یا خنده دار می بینید، حتی اگر این ویژگی ها را در فردی آزاردهنده بدانید.

عاشق بوی عشقت می شوی

وقتی عاشق می شوید متوجه می شوید که بوی عطر، ادکلن یا بدن عزیزتان شما را کاملا مست می کند. وقتی آنها را روی ملحفه های خود بو می کنید یا لباس هایی را می بینید که بوی آنها را می دهد، دیوانه می شوید.

مدام به عشق خود فکر می کنید

وقتی عشق شما مدام در ذهن شماست، این یکی از نشانه های کلیدی است که نشان می دهد عاشق هستید. اغلب به چیزهایی فکر می کنید که می خواهید بعداً به آنها بگویید. این نشان می دهد که عشق شما برای شما بسیار مهم است.

شما اولین خبر را به عشق خود بگویید

وقتی چیزی اتفاق می افتد، چه یک رویداد هیجان انگیز، مثبت یا یک اتفاق ناگوار مانند از دست دادن یک عزیز. عشق شما اولین کسی است که می خواهید به او بگویید.

اشتهای خود را از دست می دهید

اگر فکر می کنید عشق چه حسی دارد، پاسخ ممکن است این باشد که احساس می کنید اشتهای خود را از دست داده اید. برخی از مطالعات روانشناسی عاشق شدن نشان می دهد که گرسنگی کمتر یکی از اولین نشانه های عشق است. زیرا هورمون اکسی توسین که نقش مهمی در رابطه جنسی دارد باعث کاهش اشتها می شود.

مخلص – بی ریا – صمیمانه

اگر حتی پس از گذشت چند ماه از زندگی مشترک، هنوز آن احساس بیماری را در معده خود احساس می کنید، احتمال زیادی وجود دارد که نشانه های عشق را احساس کنید.

هنگامی که دو نفر یکدیگر را دوست دارند، معمولاً از دیدن یکدیگر هیجان زده می شوند که می تواند باعث ایجاد احساس غم و اندوه شود.

مشاوره حرفه ای تخصص ماست

شما میتوانید برای مشاوره و تراپی در زمینه عشق چه نشانه هایی دارد؟ 30 نشانه عاشق شدن از نظر روانشناسی با بهترین روانشناسان مرکز مشاوره خانواده آویژه تماس حاصل نمایید. ساعت پاسخگویی ۹ صبح الی ۱۲ شب.

برای مشاوره تلفنی فوری در داخل کشور روی لینک زیر کلیک کنید.

مشاوره تلفنی فوری

برای مشاوره به هموطنان خارج از کشور روی لینک زیر کلیک کنید.

برای رزرو مشاوره حضوری روی لینک زیر کلیک کنید.
رزرو جلسه مشاوره حضوری.

مشاوران ویژه

آنها در قبال شما مسئول هستند

فشار

وقتی عاشق کسی می شویم، عشق ما را تحت فشار قرار می دهد. زیرا هورمون استرس (کورتیزول) هنگام عاشق شدن ترشح می شود. بنابراین، اگر کمی عصبی به نظر می رسید، نشانه عشق است.

با عشقت از آینده حرف میزنی

یکی دیگر از نشانه های عاشق شدن شما این است که می خواهید در آینده با هم باشید. اگر شما و همسرتان اغلب در مورد آینده صحبت می کنید، نشان می دهد که عاشق یکدیگر شده اید و به این احساس به عنوان یک رابطه پایدار نگاه می کنید.

شما به راحتی با عشق خود ارتباط برقرار می کنید

شاید یکی از دلایلی که شما کسی را دوست دارید این باشد که به راحتی با علاقه عشق خود ارتباط برقرار می کنید. شما احساس نمی کنید که باید شخص دیگری باشید یا اینکه باید خودتان را تغییر دهید. زیرا بودن با این شخص برای شما سرگرم کننده است.

همیشه از عشقت حرف بزن

اگر نتوانید از صحبت کردن در مورد آن دست بردارید، این یک نشانه کاملا واضح است که شما عاشق عشق زندگی خود هستید. حتی ممکن است آنقدر در مورد این شخص صحبت کنید که دوستان و خانواده شما از شنیدن در مورد او خسته شوند.

واقعا دلتنگ شدی

همه ما از تنهایی خود لذت می بریم، اما اگر حتی زمانی که در حال انجام کاری هستید که دوست دارید، دلتان برای عشقتان تنگ می شود، این نشانه آن است که عاشق هستید و نمی توانید آن را انکار کنید.

در کنار عشقتان احساس آرامش می کنید

وقتی ناراحت یا آسیب دیده اید، احتمالاً به دنبال آرامش از کسی هستید که شما را مانند هیچ کس دوست دارد. اگر این شخص دوست پسر یا دوست دختر شماست، این یکی از نشانه های بارز این است که شما عاشق این شخص شده اید یا قبلاً عاشق او شده اید.

خودت را فدای عشقت میکنی

وقتی عاشق می‌شوید، حاضرید کارهایی انجام دهید که عشقتان را شاد کند، حتی اگر این به معنای قربانی کردن ترجیحاتتان باشد.

به عنوان مثال، ممکن است فیلمی را تماشا کنید که دوست ندارید فقط به این دلیل که مورد علاقه دوستداران شماست.

جنون

اگرچه ممکن است عجیب به نظر برسد، اما وقتی عاشق هستید، دیوانه وار عاشق شریک زندگی خود هستید. این معنا معنای منطقی ندارد. این جذابیت به دلیل لذتی است که از ترشح دوپامین در زمانی که با شریک زندگی خود هستید به دست می آورید.

از دست دادن علاقه به افراد جذاب دیگر

از جمله نشانه های عاشق بودن، از دست دادن علاقه به گزینه های احتمالی دیگر است. اگرچه ممکن است وقتی عاشق نیستید توسط افراد جذاب دیگر وسوسه شوید، اما وقتی عاشق کسی هستید، آنقدر روی او تمرکز می کنید که گزینه های دیگر خود را در نظر نمی گیرید.

با عشقت احساس خوبی داری

وقتی کسی را پیدا کردی که عاشقش شدی، اگر در دلت احساس خوبی داشتی، شک نکن که “این عشق است”.

شما اهمیت می دهید که عشقتان در مورد شما چه فکری می کند

اگر عاشق کسی هستید، می خواهید بدانید که آیا عشقتان شما را دوست دارد یا خیر. آیا شما به همان اندازه نسبت به او احساس مثبتی دارید که نسبت به او دارید، آیا او نیز نسبت به شما همین احساس را دارد؟

احساس بهتری نسبت به خود دارید

وقتی با کسی که دوستش دارید هستید، اعتماد به نفس شما افزایش می یابد. عشق می تواند به شما احساس توانایی بیشتری بدهد و عزت نفس شما را افزایش دهد.

یکی از نشانه های عاشق شدن این است که شروع به امتحان چیزهای جدید می کنید. از سوی دیگر، شما خود را به چالش می کشید زیرا دیدگاه شما نسبت به خود بهبود یافته است.

تو بیشتر شبیه عشقت هستی

وقتی عاشق می‌شوید، به ویژگی‌ها، علایق و ترجیحات شریک زندگی‌تان احترام می‌گذارید و حتی شروع می‌کنید.

برای مثال، اگر علاقه عشقی شما فردی آرام است، ممکن است متوجه شوید که آرام‌تر شده‌اید. یا شاید شما کسی بودید که هیچ وقت دوست نداشتید فعال باشید، اما حالا هر روز به باشگاه می روید زیرا عشق شما ورزش است.

دوستان متوجه رابطه شما می شوند

اگر دوستانتان به این موضوع اشاره کنند که زمان زیادی را با کسی سپری می کنید یا می گویند که به نظر می رسد همدیگر را دوست دارید، این نشانه آن است که شما در حال عاشق شدن هستید.

حتی ممکن است دوستانتان شکایت کنند که شما آنها را نادیده می گیرید یا زمان کمی را با آنها می گذرانید زیرا در رابطه یا عشق خود بسیار جذب شده اید.

25. آینده بدون عشق شما غیر قابل تصور است

همانطور که قبلا ذکر شد، صحبت در مورد آینده زمانی که دو نفر عاشق می شوند معمول است، اما اگر جلوتر رفته اید و نمی توانید زندگی بدون آنها را تصور کنید، این یکی از نشانه های کلیدی است که نشان می دهد شما عاشق هستید. .

26. مشکل خواب دارید

وقتی عاشق می‌شویم، می‌توانیم آنقدر در مورد زندگی هیجان‌زده باشیم و در افکار عشق خود غرق شویم که زمان زیادی طول می‌کشد تا شب‌ها به خواب برویم.

عاشق شدن می تواند منجر به احساس خوشبختی شود که آرامش و خواب را دشوار می کند.

27. کنجکاوی در مورد عشق خود

مراحل اولیه یک رابطه که عمدتاً با شهوت یا جاذبه فیزیکی قوی مشخص می شود که لزوماً عشق نیست. اما وقتی همه چیز فراتر از جذابیت فیزیکی است و شما شروع به کنجکاوی در مورد علاقه خود و علایق او می کنید، احتمالاً عاشق او شده اید.

28. نگران این هستید که دوستانشان در مورد شما چه فکری می کنند

وقتی عاشق می‌شوید، می‌خواهید روی افراد مهم زندگی عاشقانه‌تان، از جمله دوستانشان، تأثیر خوبی بگذارید.

29. از خوشحالی او قدردانی می کنید

وقتی عاشق کسی می‌شوید، شادی او برای شما بسیار مهم می‌شود. در واقع، اگر بدانید آنها غمگین هستند، نمی توانید خوشحال باشید.

30. به دنبال فرصتی برای گفتن “دوستت دارم” باشید

اگر به نقطه ای رسیده اید که می خواهید آن دو کلمه جادویی را به شریک زندگی خود بگویید، این نشانه کاملاً واضحی است که شما عاشق او شده اید. البته طبیعی است که بخواهید این احساسات را به معشوق خود ابراز کنید.

چه نشانه هایی برای توصیه در زمینه عشق وجود دارد؟ 30 نشانه روانی عاشق شدن

از مشاوران خانواده و روانشناسان متخصص از سراسر کشور

با شماره 02162999066 تماس بگیرید

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا