چرا حضرت زهرا در قضیه فدک سکوت نکرد

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم ، هدیه فدک توسط پیامبر اسلام به حضرت زهرا در زمان حیاتشان چیزی نبود که هیچکس از آن اطلاعی نداشته باشد. حتي پيامبر گرامي اسلام براي اين سرزمين سندي تهيه كرد و نوشت تا بعد از رحلت حضرت زهرا سلام الله عليها شاهد و حجت باشد. حضور شهود دلیل و تأیید دیگری بر وقف فدک بود. اما پس از رحلت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم مدت کمی نگذشت که همان افرادی که حق حاکمیت و خلافت امام علی علیه السلام را ظالمانه غصب کردند این بار فدک را هدف قرار دادند. برای از بین بردن هم آن حق و هم درآمدی که حضرت زهرا و امیرالمومنین (علیهما السلام) از آنها برای ترویج حقیقت اسلام استفاده کردند، باید قطع شود.

خبرگزاری تسنیم در گفت و گو با حجت الاسلام رضا صدر، استاد و پژوهشگر اسلامی به بررسی وقایع و اتفاقات پیرامون فدک پرداخته است. آن طور که این کارشناس مذهبی توضیح می دهد، دلایل و شواهد زیادی در خصوص واگذاری فدک به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها وجود دارد. مثلاً وقتی پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم زمین فدک را به حضرت زهرا سلام الله علیها بخشید، در حضور مردم چنین کرد تا دیگران شاهد این هدیه از سوی پیامبر باشند. . حتی سندی هم برای این کار تهیه کردند و در اختیار او گذاشتند. شاهدانی هم آوردند و سند را به حضرت زهرا سلام الله علیها رساندند. از سوی دیگر حضرت زهرا سلام الله علیها در زمان حیات رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله فدک را به دست گرفت. حتی آیه ای از قرآن کریم در مورد داشتن فدک برای حضرت زهرا سلام الله علیها وجود دارد. به این ترتیب که بر اساس اسناد و شواهد تاریخی پس از نزول قرآن به دستور خداوند متعال، آن را یک قانون الهی و مبتنی بر قرآن دانسته و با در نظر گرفتن تمامی جهات عرفی و قانونی دیگر از جمله تنظیم سند. و نوشتن آن در حضور شاهد و واگذاری آن به حضرت زهرا سلام الله علیها همه نکات و نکات حق اوست. با این وجود، منافقین جسورانه فدک را غصب کردند.

فدک; پرسش مهمی در تاریخ اسلام

چه شد که تاریخ سرزمین فدک به عنوان یک موضوع مهم در تاریخ باقی ماند؟

فدک قطعه زمینی بود که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در زمان حیات خود به حضرت فاطمه سلام الله علیها تقدیم کرد. از همان لحظه فدک در اختیار این بانوی بزرگوار قرار گرفت; اما هنگامی که پیامبر گرامی اسلام وفات کرد، عده ای از مخالفان آگاه شدند و در حالی که حق خلافت و امور مسلمانان را از حضرت علی علیه السلام غصب کرده بودند، زمین فدک را نیز مصادره کردند.

کسانی که در برابر واقعه غدیر و فرمایشات مکرر و مؤکد رسول خدا صلی الله علیه و آله قدرت و حکومت را به دست گرفته بودند، نمی خواستند حضرت علی (علیه السلام) و حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) برخوردار شوند. درآمد این سرزمین و ترویج آن در مسیر ارتقاء و تبلیغ حق و مصرف اسلام ناب محمدی است. از این رو کشور فدک محل اختلاف شد و این حق از دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله غصب شد.

حضرت زهرا سلام الله علیها حق خود را مطالبه کرد، اما خلیفه اول در مقابل مبارزات پی در پی او پافشاری کرد و فقط حق خود را پس نداد. حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها با مجاهدت های خود ظلم و صلاح دستگاه خلافت و حقانیت آن را به جهان اسلام ثابت کرد.

از آن زمان، فدک به نقطه عطف دستگاه های حکومتی تبدیل شد و برای همیشه در گلوی آنها گیر کرد.

این است. واقعه فدک به جریانی تبدیل شد که ظلم و غصب نظام حکومتی را آشکار کرد و تا مدت ها به عنوان ابزار تبلیغاتی و یکی از نقاط ضعف قابل توجه دستگاه خلافت تلقی می شد که به هیچ وجه نتوانستند آن را حل یا رفع کنند.

تکذیب فدک از اولاد حضرت زهرا سلام الله علیها و کناره گیری آن حضرت در موارد متعدد.

ظاهراً در مقطعی سرزمین فدک به سادات بازگردانده شد. آیا حقیقت دارد؟

گاهی برای جلب توجه مردم و یا همراهی سادات و شیعیان، فدک را به آنها برمی گردانند. هنگامی که معاویه ملعون حکومت اسلام را غصب کرد، خودسرانه یک سوم فدک را به مروان، یک سوم را به پسرش یزید و یک سوم را به عمر بن عثمان داد.

هنگامی که مروان خلیفه شد، تمام فدک در اختیار او بود و این سرزمین را به پسر خود عبدالعزیز داد. عبدالعزیز نیز به زندگی پدر ادامه داد و فدک را به پسرش عمر بخشید; اما وقتی عمر بن عبدالعزیز به خلافت رسید، قانع نشد که فدک را غصب کرده است و به همین دلیل او را به فرزندان حضرت زهرا سلام الله علیها یعنی امام زین العابدین علیه السلام برگرداند. بر او باد بدین ترتیب در زمان عمر بن عبدالعزیز، فدک در اختیار فرزندان و اولاد حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها بود.

چگونه شد که فدک از مرجعیت ائمه اطهار علیهم السلام حذف شد؟

غصب فدک به زمان حکومت یزید بن عطکه برمی گردد. هنگامی که به قدرت رسید و خلافت را به دست گرفت، مجدداً روش خلفای غاصب و ظالم را در پیش گرفت و فدک را از ائمه اطهار (علیهم السلام) گرفت. در عوض آن را به دست فرزندان مروان سپرد. این ماجرا ادامه داشت تا اینکه خلافت از آنان گرفته شد و حکومتشان پایان یافت.

سفاح که حاکم و خلیفه شد، دوباره به فدک فکر کرد و او را به عبدالله بن حسن داد. هنگامی که ابوجعفر بر فرزندان حسن خشمگین شد، فدک را از آنان گرفت. باز هم مهدی آن را به فرزندان حضرت زهرا (سلام الله علیها) برگرداند. پس از آن موسی بن مهدی و هارون این سرزمین را تصرف کردند. فدک در اختیار آنان بود تا اینکه مامون به خلافت رسید و بار دیگر آن را بر فرزندان حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها تکذیب کرد.

دلایل تصمیم مأمون بر بازگرداندن فدک به فرزندان حضرت زهرا (سلام الله علیها).

چرا مامون چنین تصمیمی گرفت؟ به هر حال امام رضا (علیه السلام) را به مرو تبعید کرد و به شهادت رساند؟ دلیل عدالت خواهی و بازگرداندن فدک به فرزندان حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها چه بود؟

ماجرا از این قرار است که یک بار وقتی مامون در دادگاه نشسته بود، نامه ای به او دادند. این نامه را خواند و گریست. وی از حاضران در مجلس پرسید که وکیل حضرت زهرا (سلام الله علیها) کیست؟ پیرمردی برخاست و خود را وکیل معرفی کرد. مأمون در مورد فدک با او بحث و مجادله کرد و در نهایت پیرمرد توانست حقیقت حضرت زهرا سلام الله علیها را در مورد ولایت فدک ثابت کند. مامون هم دستور داد اول فدک را به او بدهند. بدین ترتیب فدک در زمان مأمون دوباره به فرزندان حضرت زهرا بازگردانده شد.

دلایل صحت فدک

چه دلیلی وجود دارد که زمین فدک ملک حضرت زهرا (سلام الله علیها) است؟

دلایل و شواهد زیادی در این مورد وجود دارد; مثلاً وقتی پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم زمین فدک را به حضرت زهرا سلام الله علیها بخشید، در حضور مردم چنین کرد تا دیگران شاهد این هدیه از سوی پیامبر باشند. . حتی سندی هم برای این کار تهیه کردند و در اختیار او گذاشتند. شاهدانی هم آوردند و سند را به حضرت زهرا سلام الله علیها رساندند.

از سوی دیگر حضرت زهرا سلام الله علیها در زمان حیات رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله فدک را به دست گرفت. حتی آیه ای از قرآن کریم در مورد داشتن فدک برای حضرت زهرا سلام الله علیها وجود دارد.

به این ترتیب که بر اساس اسناد و شواهد تاریخی پس از نزول قرآن به دستور خداوند متعال، آن را یک قانون الهی و مبتنی بر قرآن دانسته و با در نظر گرفتن تمامی جهات عرفی و قانونی دیگر از جمله تنظیم سند. و نوشتن آن در حضور شاهد و واگذاری آن به حضرت زهرا سلام الله علیها همه نکات و نکات حق اوست. با این وجود، منافقین جسورانه فدک را غصب کردند.

باز هم در مقطع دیگری از تاریخ، حق را از دست دادند. این کلینچ و غصب فدک تا کی ادامه داشت؟

آره. هنگامی که فدک مانند اولاد حضرت زهرا سلام الله علیها به امام رضا علیه السلام بازگردانده شد، فدک تا زمان متوکل عباسی در اختیار این خاندان بود که فدک را غصب کرد و به عبدالله بن عمر داد. بازار.

درآمد حاصل از فدک و درختان کاشته شده توسط پیامبر گرامی اسلام

درآمد فدک که فرزندان حضرت زهرا سلام الله علیها به عنوان ابزاری در جهت گسترش اسلام به کار می بردند، چقدر بود؟

در فدک یازده نخل بود که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله آن را کاشته بود. فرزندان حضرت زهرا (سلام الله علیها) این خرماها را انتخاب می کردند و در ایام حج به زائران هدیه می دادند. زائران نیز به گسترش اسلام کمک کردند. به اين ترتيب كالاهاي زيادي به دست مي آوردند. اما همین درختان توسط بوشران بن بنی امیه به دستور عبدالله بن عمر بازیار قطع و از بین رفت.

اشاره کردید که فدک در میدان نازل شده است که صحت این مطلب را تایید می کند. درست است؟

آره. هنگامى كه آيه «وَ عَلَى ذى القربي حقّه» بر رسول خدا صلى الله عليه و آله نازل شد، جبرئيل عليه السلام به او فرمود: «فاطمه فدكى را بده; فدک را بر فاطمه سلام الله علیها ببخش. رسول خدا صلی الله علیه و آله به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها نزول آیه شریفه و امر خدا را خبر داد و ادامه داد: دخترم فدک نزد شماست. آن را تصرف کن، هر چند می دانم که دیگران پس از من آن را غصب کرده و از تو خواهند گرفت».

حضرت فاطمه سلام الله علیها فرمود: «ای رسول خدا! تا زمانی که تو زنده ای، من هرگز زمین ها و باغ های فدک را تصاحب نمی کنم. تو سزاوارتري و اموال من از آن توست. اما برای اثبات حق من بر فدک، سند و مدرک را تقویت کنید».

به همین دلیل رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم مردم را در خانه خود جمع کرد و همه مردم را از این دستور از جانب خداوند متعال آگاه کرد تا همه شاهد این قضیه باشند و شهادت دهند که او فدک را به حضرت زهرا سلام الله علیها در حالی که زنده بود داد. .

آیا در آن زمان آخرین خلفا از هدیه رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم خبر نداشتند و پس از رحلت ایشان این سرزمین را غصب کردند؟

چنانکه در حدیثی از امام باقر علیه السلام آمده است که پس از نزول آیه ذوالقربی، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله حضرت زهرا سلام الله علیها را فراخواند و فدک را می نویسد. سند به نام او پس از غصب فدک، این بانوی عزیز سند را به خلیفه اول نشان داد و گفت: این نامه و سندی است که رسول خدا صلی الله علیه و آله برای من و فرزندم نوشت تا در اختیار داشته باشیم. فدک.”

حادثه سرقت اسناد فدک

سند فدک چه شد؟ به هر حال شاید بعداً ائمه اطهار علیهم السلام می توانستند با ارائه این سند و نسخه خطی رسول خدا صلی الله علیه و آله فدک را مطالبه کنند و حق خود را پس بگیرند.

کسانی که حق ولایت و خلافت را از حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) غصب کرده بودند و با ظلم و زور از ایشان گرفته بودند، همان کسانی بودند که سند فدک حضرت زهرا(س) را ربوده بودند. (سلام الله علیه) در کوچه های مدینه و آن را از او گرفتند. آن را خراب کردند تا سندی در دست پیامبر اکرم نباشد. در برخی روایات آمده است که سارقان سند فدک آن را آتش زدند و سوزاندند تا نتوانند حق خود را بگیرند.

البته اینکه افراد منافق اسناد را دزدیدند، تخریب کردند یا سوزاندند روشی است که بارها در تاریخ اتفاق افتاده است. در حقیقت، روش و رفتار منافقان برای کتمان حقیقت و کسب منافع ظاهری و دنیوی است. زیرا اگر نبودند به پیروزی و موفقیت ظاهری نمی رسیدند. با این روش ها بود که فدک را غصب کردند.

حتی غصب خلافت حضرت علی (علیه السلام) نیز به همین صورت اتفاق افتاد. چون نگذاشتند پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله در آخرین لحظات عمر پربرکت خود که احساس کردند ولایت در خطر است، این مطلب را بنویسند. این باعث شد که داستان غدیر در خطر تحریف و توجیه قرار گیرد و بتوانند حق مسلم امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) را غصب کنند.

انتهای پیام/

داستان فدک به تصرف روستای فدک فاطمه(س) توسط ابوبکر پس از رحلت پیامبر(ص) اشاره دارد. ابوبکر با استناد به حدیثی از پیامبر (ص) (که راوی آن فقط خود ابوبکر بود) تصریح کرد که پیامبران هیچ ارثی از خود باقی نمی گذارند. اما فاطمه پاسخ داد که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فدک را قبل از مرگ به او داده است و امام علی (علیه السلام) و ام ایمن را به عنوان شاهد بر این گفته آورده است. به گفته علمای شیعه و برخی از علمای اهل سنت، این بخشش زمانی صورت گرفت که آیه 26 سوره اسراء نازل شد و به پیامبر دستور داد که حق ذوالقرابی را بدهد.

در روایتی آمده است که ابوبکر در سندی مالکیت فاطمه را تأیید کرده است; اما عمر این کاغذ را از فاطمه گرفت و پاره کرد. در روایت دیگری آمده است که ابوبکر شاهدان فاطمه (س) را نپذیرفت. هنگامی که دختر پیامبر (ص) درخواست های او و همسرش امام علی (ع) را بی نتیجه دید، به مسجد رفت و خطبه ایراد کرد. وی در این خطبه که به خطبه فدکیه معروف است به غصب خلافت اشاره کرد و سخنان ابوبکر را که پیامبران در برابر آیات قرآن ارث نمی گذارند و در قیامت به قضای الهی بر جای گذاشته اند، خواند. پس از این واقعه، فاطمه علیهاالسلام بر ابوبکر و عمر بسیار خشمگین شد و بر آنان خشمگین شد تا اینکه به شهادت رسید.

پس از رحلت پیامبر (ص) روستای فدک – که در جنگ خیبر با سازش یهودیان ملک پیامبر (ص) شد و آن حضرت آن را به فاطمه (س) داده بود – به دست او افتاد. از خلفای اموی و عباسی و در میان آنها دست به دست شد. البته برخی از خلفا از جمله عمر بن عبدالعزیز اموی و مأمون عباسی فدک یا درآمد حاصل از آن را به فرزندان فاطمه می دادند.

تاریخ فدک

فدک روستایی حاصلخیز در نزدیکی خیبر [12]، در منطقه حجاز و در 160 کیلومتری مدینه [13] بود که یهودیان در آن زندگی می کردند و به دلیل موقعیت استراتژیک منطقه، قلعه های نظامی خود را در اطراف او بنا کردند [14]. پیامبر (ص) در سال هفتم هجری در جنگ خیبر منطقه خیبر و دژهای آن را فتح کردند، یهودیان ساکن قلعه ها و مزارع فدک نمایندگانی را نزد پیامبر فرستادند و حاضر به تسلیم و سازش شدند و قرار شد که نیمی از زمین را باید به پیامبر واگذار کرد.[15] و هرگاه پیامبر (ص) بخواهد باید فدک را ترک کنند; لذا فدک بدون جنگ به دست پیامبر اسلام افتاد.[16]

گفته اند که فدک مزارع و باغ ها و نخلستان های فراوانی دارد.[17] ابن ابی الحدید (علم اهل سنت) به نقل از یکی از علمای شیعه در مورد ارزش نخل های فدک می نویسد: « نخل های فدک بودند. به بلندی نخل های کوفه امروزی و نخلستان های وسیعی داشت».[18]

نمای فعلی باغ‌های فدک

تصرف فدک توسط پیامبر

محدث و سیره نویسان اتفاق دارند [19] فدک یکی از حوزه های قلمرو پیامبر بود; زیرا هرگز با جنگ و فتح فتح نشد.[20] طبق آیات ششم و هفتم سوره حشر، [نکته 1] اموالی که بدون جنگ به دست می آیند، فی نامیده می شوند و پیامبر (ص) قدرت دارد که آنها را به کسانی که صلاح می داند عطا کند.[21]

فدک دادن به فاطمه

همه مفسران شیعه و گروهی از مفسران اهل سنت نقل کرده‌اند که وقتی آیه «وَعْتُ ذَا الْقُربِی الحَقَه: وَ أَعْلَ الْأَوْلِی»[22] نازل شد، پیامبر (ص) فدک را به فاطمه داد.[23] ] یکی از علمای اهل سنت، جلال الدین. سیوطی در تفسیر الدر المنثور، [24] متقی هندی در کتاب کنز العمال، [25] ثعلبی در تفسیر الکشف و البیان، حکیم حسکانی در التنزیل ادله [26]، قندوزی در ینابی. المودا[27] و بسیاری دیگر این حدیث را نقل کرده اند.[28] مأمون خلیفه عباسی نیز هنگامی که دستور داد فدک را به فرزندان فاطمه بازگرداند، به این بخشش اذعان کرد و از این تسلیم به عنوان امری روشن و مشهور در زمان پیامبر یاد کرد.[29]

مرتبط:  چرا پادشاه زیرک از رفتن به جزیره هیچ ترسی در دل نداشت

رابطه فدک با امامت

برخی از صاحب نظران فدک را نماد امامت می دانند با این توجیه که وقتی پیامبر(ص) امیرالمومنین(ع) را به جانشینی خود منصوب کرد، می خواست منبع درآمدی برای بیت امامت داشته باشد. همچنین می‌دانست که اگر آن را به علی (ع) بدهد، گرفتن و غصب آن آسان‌تر می‌شود، به همین دلیل آن را به حضرت زهرا (علیها السلام) داد، زیرا او دختر پیامبر (ص) است. آنها که او را می کشند و غصب می کنند و اگر فدک را می گیرند در واقع باید ماهیت خود را بیشتر روشن کنند که چگونه به یاد پیامبر جسارت کردند و حریم او را رعایت نکردند. [30] از این نظر، دادن فدک توسط پیامبر به دخترش فاطمه یک سیاست بود و هدف این بود که دست علی علیه السلام و فاطمه علیها السلام خالی نباشد و این خاندان که خاندان امامت نيازمند نبودند و طبيعي است كه حضرت زهرا(س) به عنوان امام در جايگاهي قرار داشتند كه دادن فدك به اين پيامبر مانند اعطاي آن به اهل بيت امامت بود.[31] این دیدگاه از روایات معتبری که بر صحت ادعای او دلالت دارد، دلیلی بر صحت ادعای حضرت موسی بن جعفر (علیه السلام) به دست داده است، زیرا ادعای هارون عباسی در مورد حضرت موسی بن جعفر (علیه السلام) حدود فدک را تعیین کرده و امام را نپذیرفته است، زیرا می دانسته است که اگر آنها تصریح کنند. مرزها را هرگز نمی پذیرفت، اما با اصرار حضرت هارون، مرزهای کشور اسلامی را برای فدک تعیین کردند. هارون هم به امام گفت پس معلوم شد شما خلافت را می خواهید. [32]

مصادره فدک و هفت باغ

فدک تا زمان رحلت پیامبر(ص) در دست حضرت فاطمه (س) بود و مردم در فدک به وکالت، دلال و کارگری مشغول بودند. ; لذا آن را به نفع خلافت خود مصادره کرد [34] اموال فدک در زمان عمر [35] و عثمان [36] به خاندان پیامبر (ص) باز نگشت.

گفته شده است که خلیفه اول علاوه بر فدک، هفت باغ فاطمه را نیز گرفت. گفته می شود که این باغ ها متعلق به مخیرق، یهودی بود که اسلام آورد و وصیت کرد که اگر در جنگ کشته شد، باغ هایش متعلق به پیامبر (ص) باشد.[37] در جنگ اُحد به شهادت رسید. پیامبر(ص) نیز این هفت باغ را همراه با فدک به زهرا داد.[38]

محاکمه فاطمه

پس از تصرف فدک، فاطمه علیهاالسلام نزد ابوبکر رفت و با او درباره بازگرداندن اموال فدک گفتگو کرد. در این گفتگو که در منابع تاریخی و روایی با اختلاف اندکی بازگو شده است، آمده است; ابوبکر در پاسخ به فاطمه گفت: از پیامبر صلی الله علیه و آله شنید که اموالش پس از او به مسلمانان می رسد و ارثی برای او باقی نمی ماند [یادداشت 3] [39] فاطمه علیهاالسلام پاسخ داد: پدرم این اموال را به من داد». «ابوبکر از حضرت فاطمه علیهاالسلام به عنوان شاهد خواست تا ثابت کند که پیامبر فدک را بخشیده است، بر اساس برخی منابع، حضرت علی علیه السلام و ام ایمن شهادت داده اند [40] و به گفته برخی دیگر، ام ایمن و یکی از منابع. پیروان پیامبر(ص)[41] و به روایت دیگر امام علی علیه السلام، ام ایمن و حسنین شاهد بودند.[42] ابوبکر موافقت کرد و کاغذی نوشت تا در هنگام فاطمه(س) کسی به فدک دست نزند. از مجلس بیرون آمد، عمربن خطاب او را دید و نوشته را گرفت و پاره کرد [43] به نقل از برخی منابع (اهل سنت) ابوبکر شاهدان فاطمه را نپذیرفت و از دو مرد خواست تا شهادت دهند. 44] ابن ابی الحدید از علمای اهل سنت می گوید: از ابن فرقی استاد مدرسه غرب بغداد پرسیدم که آیا فاطمه راست می گوید؟ فدک؟گفت (با اینکه شوخی نداشت لبخندی زد و با جمله ای ملایم و مهربان گفت) اگر این کار را می کرد فردا برای شوهرش ادعای خلافت می کرد و ابوبکر نمی توانست حرف او را نپذیرد. زیرا او سخن او را درباره فدک بدون شاهد پذیرفته بود.» ابن ابی الحدید در ادامه می نویسد: «اگر چه ابن فرقی این را به شوخی گفت، اما سخنش صحیح بود».[45]

اگرچه منابع تاریخی سقط جنین محسن را مرتبط با حمله به خانه زهرا علیهاالسلام دانسته اند، اما کتاب الاختصاص منسوب به شیخ مفید بر اساس روایتی از امام صادق علیه السلام در این واقعه ذکر کرده اند. در اعتراض به غصب فدک و در واقعه نوشت: پس از آن که فدک از عمر این نوشته را خواست، فاطمه (س) آن را نداد و عمر به او لگد زد، در حالی که فاطمه (س) از محسن باردار بود و با این لگد محسن را سقط کرد. سپس سیلی به گونه فاطمه زد. امام صادق علیه السلام در ادامه این روایت می فرماید: گویا اکنون دیدم که با این سیلی گوشواره شکست و از گوشش افتاد و پراکنده شد و پس از آن عمر نامه را گرفت و پاره کرد.[46]

محاکمه امیرالمومنین علیه السلام

نقل شده است که پس از مصادره فدک، امیرالمومنین علیه السلام به مسجد آمد و در حضور مهاجر و انصار به ابوبکر اعتراض کرد که چرا آنچه را پیامبر (ص) به او داده بود، در فاطمه حرام کرد. پس از آن که ابوبکر شاهد عادل خواست، حضرت علی علیه السلام استدلال کرد که اگر چیزی در دست کسی است و دیگری مدعی است، متقاضی باید برای خود دلیل بیاورد، نه فاطمه که فدک در او بوده است. دست [47]

حضرت علی (ع) سپس آیه تطهیر را تلاوت کرد و از ابوبکر اعتراف گرفت که این آیه در شأن امام و خاندانش نازل شده است. سپس پرسید اگر دو شاهد بگویند فاطمه فحشا کرده چه می کنی؟ ابوبکر گفت: برای فاطمه حدی می گذارم. امیرالمومنین علیه السلام فرمود: پس شهادت مردم را بر شهادت خدا ترجیح دادی و کافر می شوی. در این هنگام مردم گریه کردند و متفرق شدند.[48] نقل شده است که حضرت علی (علیه السلام) نیز نامه ای به ابوبکر نوشت و با تهدید از غصب خلافت و فدک سخن گفت.[49]

استدلال ابوبکر بر عدم ارث بردن از پیامبران

نقل شده است که ابوبکر در پاسخ به محاکمه فاطمه (س) گفت: از پیامبر (ص) شنیدم: ما (انبیاء) ارثی نمی گذاریم و آنچه از ما می ماند صدقه است. او به قرآن مراجعه کرد[51] و این قول ابوبکر را خلاف قرآن دانست.[52] علمای شیعه علاوه بر اینکه آیات [53] را مخالف کلام ابوبکر می دانستند، گفتند که این حدیث را هیچ یک از اصحاب پیامبر(ص) به استثنای ابوبکر گزارش نکرده اند. [54] ابن ابی الحدید (دانشمند اهل سنت) نیز می گوید که این روایت را فقط ابوبکر بیان کرده است.[55]

همچنین نقل شده است که وقتی عثمان به خلافت رسید، عایشه و حفصه نزد او رفتند و از او خواستند آنچه را که پدرانشان (خلیفه اول و دوم) به آنها داده بودند، به آنها پس دهد; اما عثمان گفت به خدا سوگند چنین چیزی به شما نمی دهم… مگر شما هر دو در حضور پدرتان شهادت نمی دهید… پیامبران ارث نمی گذارند. روزی چنین شهادت دادی و روزی ارث پیامبر(ص) را طلب کردی؟[56]

خطبه فدکی

پس از ناكام ماندن توسل فاطمه به ابوبكر، فاطمه به مسجد النبي رفت و خطبه خواند تا موضوع را روشن كند و فدك را در جمع اصحاب پس بگيرد. در این سخنرانی که به خطبه فدکیه معروف است[57]، فاطمه علیهاالسلام در مورد غصب خلافت صحبت کرد[58] و سخنان ابوبکر را که به موجب چه قانونی از میراث پدر محروم شده است، تکذیب کرد؟! آیا هیچ آیه ای در قرآن چنین گفته است؟ ! و سپس او را در قیامت به بارگاه خدا رساند و از یاران پیامبر پرسید که چرا در برابر این ظلم ها سکوت کرده اند؟ فاطمه علیهاالسلام صریحاً گفت که آنچه آنها (ابوبکر و اطرافیانش) انجام داده اند، شکستن سوگند (نکتوا ایمانهم) است و در پایان خطبه شرم کار آنها را ابدی و سرانجام از جهنم خواند.[59]

نارضایتی فاطمه تا آخر عمر

علاوه بر منابع شیعه، [60] منابع اهل سنت نیز گزارش داده اند که حضرت زهرا علیهاالسلام پس از واقعه فدک بر ابوبکر و عمر بسیار خشمگین بود و بر آنان خشمگین بود تا اینکه به شهادت رسید: «فاطمه دختر رسول خدا ص. خداوند خشمگین شد و ابوبکر روی برگرداند و تا آخر عمر چنین ماند. [61] روایات دیگری با همین محتوا توسط اهل سنت گزارش شده است. [62] عمر تصمیم گرفت با فاطمه (PSL) ازدواج کند تا او را راضی کند. اما فاطمه قبول نکرد. سپس با وساطت حضرت علی علیه السلام با فاطمه ملاقات کردند. حضرت زهرا علیهاالسلام در این جلسه به این حدیث از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله اشاره کردند: «سعادت فاطمه، شادی من است، و غضب فاطمه خشم من است، پس هر که دخترم فاطمه را دوست بدارد، مرا دوست داشته است و هر که فاطمه را خشنود سازد». من کوند را دوست داشتم و هر که فاطمه را به خشم آورد مرا خشمگین می کند.» [یادداشت 4] سرانجام فاطمه (PSL) از آنها خشنود نشد. [63]

دوران خلافت امیرالمؤمنین و مقام این امام

فدک در زمان خلافت امیرالمؤمنین (ع) نیز در دست مخالفان بود. امام اگرچه این اقدام خلفای گذشته را غصب می دانست، اما قضاوت در مورد آن را به خدا واگذار کرد.[64] در منابع حدیثی نقل شده است که چرا حضرت علی (ع) برای پس گرفتن فدک تلاش نکرد؟ از جمله اینکه حضرت علی علیه السلام در خطبه ای فرمودند که اگر به فدک دستور می دادم که به سوی وارثان زهرا علیهاالسلام برگردد، [نکته 5] به خدا سوگند مردم از اطراف من پراکنده می شدند.[65] همچنین در حدیثی از امام صادق (علیه السلام) آمده است: حضرت علی (علیه السلام) در این مورد از پیامبر (صلی الله علیه و آله) الگو گرفت. پیامبر (ص) در روز فتح مکه خانه ای را که با ظلم از او گرفته شده بود پس نگرفت.[66]

در نامه امام علی علیه السلام به عثمان بن حنیف درباره فدک و قضاوت درباره او آمده است: «زیر این آسمان فقط فدک در دست ما بود، عده ای از آن بخیل بودند و عده ای به آن سخاوت کردند، بهترین ها. قاضی پروردگار است و فدک و جز فدک را چه کنم که فردا جای آدمی قبر است؟!»[67]

بازگرداندن فدک به فرزندان فاطمه در مقطعی از داستان

در دوره امویان و عباسیان نیز فدک در دست خلفا بود و تنها در دوره های خاصی برای مدتی به فرزندان فاطمه باز می گشت: 1. در زمان خلافت عمر بن عبدالعزیز، [68] 2. عصر ابوالعباس صفاح، 3. عصر مهدی عباسی [نکته 6]، [69] 4. عصر خلافت مأمون [70]

پس از مامون، متوکل عباسی دستور بازگرداندن فدک را به دولت قبل از دستور مامون داد.[71] در بیشتر کتب تاریخی داستان فدک پس از متوکل ذکر نشده است.[72]

تحلیل برخی از علمای شیعه

سید جعفر شهیدی معتقد است که هدف زهرا(س) از مطالبه فدک، به دست آوردن تعدادی نخل و گندم نبوده است، بلکه او در صدد زنده نگه داشتن سنت پیامبر(ص) و برقراری عدالت و بازگشت بوده است. از ارزش های جاهلیت و برتری قبیله ای که در کمین جامعه اسلامی بود، احساس نگرانی کرد [73] سید محمد باقر صدر معتقد است که درخواست فدک یک امر شخصی و اختلاف مادی نبوده، بلکه نوعی بیانیه است. مخالفت با حاکمیت زمان و نامشروع دانستن مبانی حکومت یعنی سقیفه که افرادی چون ابوبکر، عمر و ابوعبیده [74] درخواست فدک را نقطه شروع حرکت حضرت زهرا علیه حاکمیت و حاکمیت می داند. یکی از مراحل دفاع از امامت و ولایت.[75]

کتابشناسی – فهرست کتب

کتابهای زیادی به تاریخ فدک پرداخته است. برخی از آثار مستقل و برخی دیگر مربوط به فدک و تاریخ آن است.

مجلسی کوپایی، غلامحسین، فدک از غصب تا تباهی، قم، دلیل ما، 1387.

حسینی میلانی، علی، فدک بالا و پایین: تحقیقی در فدک در پاسخ به یک عالم اهل سنت، قم، الحقایق، 1385ش.

حسنی، علی اکبر، فدک و تأملات تاریخی و سیاسی او، قم، کنگره هزاره شیخ مفید، 1372، 54 صفحه.

صدر، محمد باقر، فدک فی التاریخ، تحقیق عبدالجبار شراره، مرکز الغدیر معارف اسلامی، بتا.

جوهری بصری، ابوبکر احمد بن عبدالعزیز، السقیفه و الفدک، تحت تعقیب محمدهادی امینی، تهران، مدرسه النینوی الحدیث، ۱۴۰۱ق.

حسینی جلالی، محمد باقر، فدک و الاولی یا الحوات الصباح فی الکتاب و سنت و التاریخ و الادب، مشهد، دبیرخانه کنگره میراث علمی و معنوی حضرت زهرا(س)، 1426ق.

پاورقی

↑ طبری، تاریخ الانهوم و الملوک، دارالتراث، ج ۲، ص ۲۲. 642.

↑ ابن هشام، السیره النبویه، دارالمعرفه، ج ۲، ص ۲۲. 341.

↑ علامه مجلسی، بحار الانوار، 1403ق، ج95، ص188.

↑ مقریزی، امتاء الاسماء، 1420ق، جلد 13، صفحه 149.

↑ ابن ابی الحدید، تفسیر نهج البلاغه، ۱۴۰۴ق، ج۱۶، ص۲۱۶.

↑ علامه حلی، نهج الحق، 1361، ص357.

↑ امین، اعیان الشیعه، 1403ق، ج1، ص318.

↑ علامه حلی، نهج الحق، 1361، ص357.

↑ بلاذری، فتح البلدان، ۱۳۶۷، ج ۱، صفحه ۴۲.

↑ بلاذری، فتح البلدان، 1367، ج1، ص43.

↑ ابن اثیر، الکمال فی التاریخ، 1385ق، ج7، ص116.

↑ یاقوت حموی، معجم البلدان، 1374ش، ذیل مقاله فدک، ص 138. 238.

↑ یاقوت حموی، مجمع البلدان، 1374ش، ج 4، ص 137. 238; ابن منظور، لسان العرب، 1410ق، ج 10، ص 138. 473.

↑ بلدی، معجم معالم الحجاز، 1431ق، جلد 2، ص 206 و 205 و جلد 7، صفحه 23; سبحانی، «حوادث سال هفتم هجری: داستان فدک»، ص 138. 14.

↑ مقریزی، امتاء الاسماء، 1420ق، ج1، ص325.

↑ طبری، تاریخ الامم و الملوک، دارالتراث، ج 3، ص 138. 15.

↑ ر.ک: یاقوت حموی، مجمع البلدان، 1374 ش، ج 1، ص 138. 4، ص. 238; ابن منظور، لسان العرب، 1410ق، جلد 10، صفحه 473.

↑ ابن ابی الحدید، تفسیر نهج البلاغه، 1387ق، ج16، ص236.

↑ از جمله در میان علمای اهل سنت: یاقوت حموی، مجمع البلدان، 1374، ج4، ص238; طبری، تاریخ الامم و الملوک، دارالتراث، ج 3، ص 138. 256، ابن اثیر، الکمال فی التاریخ، ج 2، ص 138، بیروت، بیروت. 222.

↑ سبحانی، فروغ ولایت، ۱۳۹۷، ص ۲۱۸.

↑ فخر رازی، مفاتیح الغیب، 1420ق، ج29، ص506; طباطبایی، المیزان، 1417ق، ج19، ص203.

↑ سوره اسراء، آیه ۲۶.

↑ سبحانی، فروغ ولایت، 1387، ص219. از مفسران شیعه: عیاشی، تفسیر عیاشی، مدرسه علوم، ج2، ص287; کوفی، تفسیر الفرات، 1410ق، ص239، ح322; طبرسی، مجمع البیان، 1372، ج8، ص478; قمی، تفسیر قمی، 1404ق، ج2، ص18. محمدباقر حسینی جلالی تمام تفاسیر کتاب فدک و الاولی صفحه 141 را مرور کرد.

↑ سیوطی، المنثور، بیروت، ج 2، ص 138. 158 و جلد 5، ص. 273.

↑ متقی هندی، کنزالعمال، [بی تا]، ج2، ص158 و ج3، ص767.

↑ حکیم حسکانی، براهین التنزیل، الطبّ و النشر است، ج ۱، ص ۴۳۹ و ۴۴۱.

↑ کندوزی، ینابیع الموده، 1422ق، ج1، ص138 و 359.]

↑ برای همه ر.ک: حسینی جلالی، کتاب فدک و الاولی، 1426ق، صص. 146-149.

↑ شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، 1362، ص117.

↑ منتظری، خطبه و داستان فدک حضرت فاطمه زهرا، ج۱، ص۳۹۳.

↑ منتظری، خطبه و داستان فدک حضرت فاطمه زهرا، ج۱، ص۳۹۴.

↑ منتظری، خطبه و داستان فدک حضرت فاطمه زهرا، ج۱، ص۳۹۴.

↑ طبرسی، الاحتجاج، 1403ق، ج1، ص91; سید جعفر مرتضی، صحیح، 1426ق، جلد 18، صفحه 241.

↑ کلینی، الکافی، 1363، ج 1، ص 543; شیخ مفید، المقنعه، 1410ق، صص. 289 و 290.

↑ بلاذری، فتح البلدان، 1956، ج1، ص36.

↑ ابن قتیبه، المعارف، ص84; تاریخ ابوالفداء، ج 1، ص 168; سنن بیهقی، ج 6، ص 301; العقد الفرید، ج 5، ص 33; شرح نهج البلاغه، ج 1، ص 138. 198; الغدیر، جلد 8، ص 238-236، به نقل از: شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، 1362، صفحه 116.

↑ حسینی جلالی در کتاب فدک و الاولی صفحه 61 می نویسد که این وصیت نامه را این آثار نقل کرده اند: فتح الباری، ج 6، ص 140; طبقات الکبری، ج 1، ص 501; تاریخ مدینه دمشق جلد 10 صفحه 229; الاصابه، جلد 6، صفحه 46; مجمع البلدان، ج 5، ص 241; تاریخ طبری، جلد 2، ص 138. 209.

↑ حسینی جلالی، فدک و الاولی، ص3774. طبق کتاب فدک و الاولی، آثاری که این بخشش را ذکر کرده، عبارتند از: شواهد التنزیل، ج1، ص44; بحارالانوار، جلد 16، صفحه 109; دلائی الصدق، ج 3، ص 578; الطرائف، ج 1، ص 247; الوصال الشیعه، ج 1، ص 138. 19، ص. 199 و منابع دیگر.

↑ بلاذری، فتح البلدان، 1956، صص. 40 و 41.

↑ حلبی، السیره الحلبیه، 1971، ج3، ص512.

↑ فخر رازی، مفاتیح الغیب، 1420ق، ج29، ص506.

↑ کلینی، اصول الکافی، ترجمه کمره ای، 1375، ج3، ص809.

↑ کلینی، الکافی، 1363، جلد 1، صفحه 543 حلبی می نویسد که عمر کاغذ را از دست ابوبکر گرفت و پاره کرد (حلبی، السیره الحلبیه، 1971، ج 3، ص 512). .

↑ بلاذری، فتح البلدان، 1367، ص40.

↑ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۴۰۴ق، ج۱۶، ص۲۸۴.

↑ «…فلقیها عمر گفت: ای دختر محمد! آیا این الکتاب ذی معک است؟ گفت: کتاب الکتاب را ابوبکر فدک گرفته و می گوید: «حلمیه علی، فبت عن تثعه. علیا و فرفشا برجلا و کانت صلوات الله علیهم به نام محسن آبستن است.» فسقط المحسن من شکمها، بعد زخمها، فکانی به حلقه گوش به گوش می نگرد که می جوند. پس کتاب فخرا را بگیر…» (شیخ مفید، الخطصص، 1413ق، ص 185) .

مرتبط:  چرا دشمنان اسلام نتوانستند دین اسلام را از بین ببرند

↑ مجلسی، بحارالأنوار، دارالرضا، ج 1، ص 138. 29، ص. 124.

↑ مجلسی، بحارالأنوار، دارالرضا، ج 1، ص 138. 29، ص. 124.

↑ برای مشاهده متن نامه ر.ک: طبرسی، الاحتجاج، 1403ق، ج1، ص95.

↑ «از رسول خدا شنيدم كه فرمود: وارثان ما ما را در صدقه رها نكنند (بخارى، صحيح، 1422ق، ج 4، ص 79؛ مسلم، صحيح، دار احياء التراث، ج3، ص 138). ص1381.

↑ سوره نمل، آیه 16: «سلیمان از داوود به ارث رسید». سوره مریم، آیات 5 و 6. سوره انفال، آیه 75; سوره نساء، آیه 11; سوره بقره، آیه 180.

↑ مجلسی کوپایی، فدک از غصب تا فنا، ۱۳۸۷، ص ۹۴.

↑ سوره مریم، آیات 5 و 6. در این آیه، حضرت زکریا از خداوند می خواهد که او را جانشینی برای وارث زکریا و آل یعقوب قرار دهد.

↑ ر.ک: سبحانی، فروغ ولایت، 1380، ص. 242.

↑ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 4، صص. 82 و 85، به نقل از: سبحانی، فروغ ولایت، 1380، ص. 242.

↑ طبری، المسترشد، ۱۴۱۵ق، صفحه ۵۹۷; حلبی، الکریم المعارف، 1404ق، ص286.

↑ اربالی، کشف الغمه، 1421ق، ج1، صص. 353-364.

↑ به متن خطبه مراجعه کنید.

↑ شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، 1362، صص. 126-135.

↑ خزاز رازی، کفایات اطهر، ۱۴۰۱ق، صفحه ۶۵.

↑ «فاطمه دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به خشم آمد، پس به سوی ابوبکر هجرت کرد، اما تا هنگام مرگ از هجرت دست برنداشت» (بخاری، صحیح) بخاری، 1422ق. ج4، ص79)

↑ ر.ک: مسلم، صحیح مسلم، احیاء التراث، ج3، ص1380; جوهری بصری، السقیفه و فدک، 1401ق، ص102.

↑ ابن قتیبه، الامامه و السیاسه، 1382ق، ج1، ص31.

↑ استادی، فدک، صص. 391-392; ابن ابی الحدید، تفسیر نهج البلاغه، 1387ق. 16، ص. 208.

↑ کلینی، الکافی، 1363، ج8، ص59.

↑ مجلسی، بحار الانوار، 1403ق، ج29، ص396.

↑ ابن ابی الحدید، تفسیر نهج البلاغه، 1387ق، ج16، ص205-208.

↑ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، 1415ق، ج45، ص178 و 179; بلاذری، فتح البلدان، 1956م، ص 41; کتاب بغدادی، الخراج و انصاب الکتابه، 1360، صص. 259 و 260

↑ علامه امینی، الغدیر، ج7، ص194-197، به نقل از: مجلسی، فدک از غصب تا هلاکت، 1387، ص138.

↑ یاقوت حموی، معجم البلدان، 1374، ج4، ص240; طبری، تاریخ الامم و الملوک، 1939، ج 7، ص 156. حسین، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، 1367، ص 77; بلاذری، فتح البلدان، 1956م، جلد 1، ص 37 و 38.

↑ بلاذری، فتح البلدان، 1956، ج1، ص38.

↑ مجلسی کوپایی، فدک از غصب تا فنا، 1387، ص139.

↑ شهیدی، علی از زبان علی، 1377، ص37.

↑ صدر، فدک فی التاریخ، مرکز الغدیر، صص. 63-66.

↑ صدر، فدک فی التاریخ، مرکز الغدیر، صص. 115-117.

↑ «و خداوند به رسولشان چه عطا کرد، چه اسب یا سواری به او عطا کردم، جز اینکه خداوند به رسولش بر هر که بخواهد اختیار می دهد؟» ۚ و الله برتر از هر چیز است. ٰ و فقیر و پسر السبیل که یکی نیست و آنچه رسول خدا به شما داده است، آن را بگیرید و آنچه را که قضاوت نکرده است، پس مراقب باشید، عنوان غنیمت را به پیامبرش برگردانید. برای بدست آوردن آن اسب و شتر را برنمی‌گردانید [و زمین نمی‌خوردید]، بلکه خداوند پیامبرانش را بر هر کس که بخواهد مسلط می‌سازد و تسخیر می‌کند و خداوند بر هر چیزی تواناست. آنچه را که خداوند از [اموال و زمین] ساکنان این مستعمرات به پیامبرانش برگردانده است برای خدا و پیامبر و خاندان پیامبر و یتیمان و فقرا و بازماندگان محفوظ است تا انجام دهد. دور نشو دست به دست در میان ثروتمندان شما و آنچه را که پیامبر به شما داده است [از اموال دینی و احکام و دانش] بگیرید و از آنچه شما را نهی کرده است بپرهیزید و از خدا پروا کنید. زیرا خداوند سخت کیفر است.

↑ در گزارش ام ایمن از ماجرای جبرئیل که حدود فدک را برای پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) قرار داد، آمده است که فاطمه از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) خواست که فدک را ببخشد تا اگر در آینده دغدغه ای برای حاجت خود داشته باشند، به خاطر فدک نیازهایشان برطرف می شود. (پس گفتی ای پدر، من از خانواده و نیازهای بعد از تو می ترسم، پس به او صدقه بده، و او گفت: این صدقه برای توست.» (ط نعم) شیخ مفید. ، اخجه، 1413ق، صفحه 184

↑ «از رسول خدا شنیدم که می فرمود: ما اصحاب انبیاء هستیم، ولی آنها را صدقه نمی دهیم».

↑ «خشنودى فاطمه از خشنودى من است و خشم فاطمه از خشم، و هر كه فاطمه دخترش را دوست بدارد، محبت خود را از دست داده است و هر كه فاطمه را دوست بدارد او را از دست داده است». من راضی هستم و آنهایی که از فاطمه غضبناک هستند خشمگین نیستند.

↑ امام علی علیه السلام در آن زمان 27 مورد بدعت از خلفای پیشین برشمرد و فرمود که اگر دستور می دادم این بدعت ها را ترک کنند و مردم به سنت پیامبر بازگردند، همه از اطراف من پراکنده می شدند (مجلسی، فدک از غصب تا نابودی، 1387). پ. 145)

↑ بر اساس برخی منابع، امام کاظم (علیه السلام) فدک را از مهدی عباسی درخواست کرد، اما مهدی عباسی از استرداد آن خودداری کرد. طوسی، تهذیب الاحکام، ۱۴۰۷ق، ج ۴، صفحه ۱۴۹.

مراجع

لینک خارجی

پس از رحلت پیامبر اکرم(ص)، حضرت فاطمه(س) در اعتراض به وضعیت موجود، غصب فدک و عدم ولایت امیرالمؤمنین(ع) سخنان گرانبهایی را خطاب به مردم مدینه فرمودند. مردم. خطبه فدکیه حضرت زهرا(س) سرشار از معارف الهی و سخنان زیبا و گرانقدر این حضرت است که به عنوان سند مظلومیت و عدالت خواهی اهل بیت و این بانو در میان شیعیان شناخته می شود.

درک معانی و نکات برجسته این خطبه موجب سعادت و رستگاری می شود که در این مقاله به آن خواهیم پرداخت.

ماجرای خطبه فدکیه چه بود؟

فدک نام سرزمینی است در شمال مدینه در نزدیکی قلعه های خیبر و در حدود صد کیلومتری مدینه. ساکنان این قلعه ها و سرزمین ها قبایل یهودی بودند که با تأسیس حکومت اسلامی، با پیامبر (ص) پیمان بسته بودند و متعهد شده بودند که با مسلمانان مخالفت نکنند و با دشمنان اسلام همکاری نکنند. اما آنها به عهد خود وفا نکردند و برای مبارزه با پیامبر به مشرکان و منافقان پیوستند.

پس از آنکه این طوایف پیمان شکنی کردند و به پیمانی که با پیامبر بسته بودند پشت کردند، در جنگ خیبر پس از فتح قلعه خیبر که یکی از مناطق استراتژیک یهودیان بود توسط امیرالمومنین (ع) به پیامبر اکرم (ص) پیشنهاد کردند. به خطر افتادن؛ زمین فدک را در ازای جان خود به پیامبر دادند. از آنجایی که پیامبر این منطقه را بدون خونریزی و جنگ به دست آورده بود، طبق آیه 6 سوره حشر، مالکیت این ملک متعلق به خود پیامبر بود و هیچکس حقی بر آن نداشت.

بر اساس برخی از روایات آیه «وات ذا القربی حقه»: حجیت این خواص از آن شماست; اما این قطعه زمین را به ذوالقرابی بدهید. ذوالقرابی به معنای حضرت زهرا (س) است. بر اساس این آیه، پیامبر فدک را به حضرت زهرا(س) داد و سرپرستی را برای اداره آن حضرت در زمان حیاتش برگزید. پیامبر از درآمد این باغ به اندازه مخارج یک سال خود و حضرت زهرا(س) برداشت می کرد، بقیه را به عنوان هدیه از طرف حضرت زهرا(س) بین فقرا تقسیم می کرد.

از زمان رحلت پیامبر(ص) تحولات بسیاری در جامعه اسلامی به وجود آمده است. خلیفه فدک را مصادره کرد و آن را ملک دولتی دانست. گفتن که در زمان پیغمبر مالش به فقرا رسید الان هم همینطوره. در حالی که در آن زمان حضرت زهرا از اموال خود خرج می کرد.

وقتی این مشکل پیش آمد، حضرت زهرا در مسجد مدینه حضور یافتند و سخنرانی بسیار ارزشمندی ایراد کردند. خطبه فدک یکی از اسناد غنی اسلامی است که صحت تشیع و خاندان نبوی را برای همیشه ثابت می کند.

متن کامل خطبه فدکیه حضرت زهرا سلام الله علیها

هنگامی که ابوبکر و عمر تصمیم گرفتند فدک را نزد حضرت فاطمه (سلام الله علیها) ببرند، هنگامی که خبر به حضرت فاطمه رسید، او نقابی بر سر خود انداخت و با جمعی از زنان به مسجد رفت، در حالی که چادرش برای او کشیده شده بود. زمین و راه رفتنش چنان بود که گویی پیامبر خدا راه می رفت، به ابوبکر برخورد کرد که در میان مهاجران و انصار نشسته بود، در این هنگام میان او و دیگران پرده ای آویزان کردند، سپس پرده ای پر از درد و دل کرد. ناله از دلش بیرون آمد و همه شروع به گریه کردند و مجلس و مسجد به سختی تعطیل شد. سپس مدتی ساکت شد تا اینکه همه مردم ساکت شدند و گریه هایشان فروکش کرد و هیجانشان فروکش کرد، سپس حضرت زهرا علیهاالسلام سخنان خود را با حمد و حمد آغاز کرد و بر رسول خدا درود فرستاد، در اینجا باز هم صدای گریه مردم بلند شد، وقتی سکوت شد، به سخنان او عمل کرد و خطبه فدکیه را ایراد کرد.

ترجمه فارسی خطبه فدکیه حضرت زهرا

حمد و سپاس خداوند را بر آنچه عطا فرموده و سپاس از آنچه الهام کرده است و سپاس و ستایش برای آنچه فرستاده و نعمتهای فراوانی که آفریده و عطایای بزرگی که عطا کرده است. هدایای بیشماری که او اعطا کرد، که قابل شمارش نیستند. درمانده اند و عاقبت آن از ثواب و دایره آن تا ابد فراتر از درک است و مردم را به شکرگزاری بر نعمت ها فرا می خواند و با عظمت خود مردم را به شکر خود آگاه می کرد و با دعوت به این نعمت ها را دو چندان کرد.

و گواهی می دهم که معبودی جز الله نیست و شریکی ندارد، این امر بزرگی است که اخلاص را تفسیر آن قرار داده و دلها را به آن پیوند داده و شناخت آن را در پیشگاه اندیشه و اندیشه آسان کرده است، خدایی که چشمان اوست. نمی تواند ببیند و زبان ها قادر به توصیف نیستند و توهمات و خیالات قادر به درک نیستند. موجودات را آفرید بدون اینکه از ماده آفریده شده باشد و آنها را بدون پیروی از قالب آفرید، آنها را به قدرت خود آفرید و آنها را به اراده خود آفرید بدون اینکه نیازی به خلق آنها داشته باشد و هیچ امتیازی برای نمایندگی آنها وجود ندارد. . تا حکمت و آگاهی خود را به طاعتش ثابت کند و قدرت خود را بشناسد و راه عبادت را بشناسد و دعوتش را گرامی بدارد، آنگاه به اطاعت خود پاداش دهد و نافرمانی خود را مجازات کند تا بندگانش را از عذاب خود باز دارد و به سوی خود هدایت کند. بهشت

و شهادت می دهم که پدرم محمد بنده و فرستاده اوست که پیش از مبعوث او را برگزید و پیش از آنکه او را برگزید به پیامبری برگزید و پیش از مبعوث برانگیخت در حالی که موجودات در پرده غیبت بودند. و با شناخت شدیدترین تاریکی و قرار گرفتن در لبه نیستی، با آگاهی از عواقب اعمال و آشنایی با حوادث زمان و شناخت کامل از وقوع سرنوشت بیدار شد.

به او الهام کرد که دستور خود را کامل کند و فرمان نهایی خود را امضا کند و مقدراتش را به انجام برساند و پیامبر امت ها را دید که در آینه های مختلف بودند و پیش از آن آتش برافروختند و بت ها را تراشیدند و خدایی را که علمش در ذاتشان بود. رد خواهد شد. پس خدای بزرگ به وسیله پدرم محمد صلی الله علیه و آله و سلم تاریکی های او را روشن کرد و گرفتاری ها را از دل ها زدود و موانع را از بینندگان دور کرد و در میان مردم با هدایت قیام کرد و نجات داد. آنها را از گمراهی باز داشت و به آنها بینایی داد و او را به دینی استوار و استوار هدایت کردند و به راه راست دعوت کردند. تا آن لحظه که خداوند او را به سوی خود فرا خواند، دعوتی که بر اساس خیر و آزادی و آرزو و آرزو بود، آنگاه این پیامبر از رنج دنیا آسوده بود و فرشتگان نیک در اطراف او بودند و خشنودی غفور. خداوند او را پوشانده و به رحمتش نزدیک است، درود خدا بر پدرم و پیامبرش و پیروانش و بهترین مخلوق و برگزیده او و درود و رحمت و برکات خدا بر او باد.

سپس حضرت فاطمه (سلام الله علیها) رو به مردم کرد و فرمود: ای بندگان خدا، شما پرچمداران اوامر و نواهی او هستید و حاملان دین و وحی او و امانتداران خداوند یکدیگر هستید. و فرستادگان او به امتها. او تو را فرستاده است و بازمانده ای از تو باقی گذاشته است و این کتاب ناطق الهی و قرآن صادق و نوری سوزان و پرتوی درخشان است که بیان و برهانش روشن است و اسرار درونی او آشکار می شود. ظواهر او آشکار است و پیروانش مورد غبطه دنیاست و اطاعت از او موجب خشنودی خداوند و شنیدن او راه نجات است. به وسيله آن مي توان به دلائل نوراني الهي و واجبات بيان شده و محرماتي كه از ارتكاب آن نهي شده است و ادله ظهور و دلايل كافي و فضائل پسنديده آن و مجوز و قوانین اجباری آن

پس خداوند بزرگ ایمان داد تا شما را از شرک پاک کند، و نماز را برای پاکی شما از تکبر، و زکات را برای پاکی نفس و افزایش رزق و روزی، و روزه را برای اقامه اخلاص، و حج را برای تقویت دین و عدالت قرار داد. از دلهایمان و اطاعت ما از خانواده برای نظم امتها و امامتمان برای زدودن تفرقه و جهاد در راه عزت اسلام و صبر برای کسب اجر و انجام کارهای خیر و مصلحت جامعه. و احسان به پدر و مادر برای رهایی از غضب الهی و صله رحم برای طولانی شدن عمر و افزایش نفوس و انتقام وسیله حفظ خون و اقامه نذر برای متعرض شدن به مغفرت الهی و صحت وزن و وزن برای اصلاح عدم فروش.

و نهی از شرب خمر را پاک از زشتی و حرمت روابط زناشویی برای دور نشدن از رحمت خدا و ترک دزدی محض و شرک را نهی کرد تا در توحید پاک شوند. . پس از خدا همان گونه که از آن شماست بترسید و از دنیا خارج نشوید مگر اینکه مسلمان باشید و در امر و نهی خدا اطاعت کنید زیرا از زمین فقط دانشوران می ترسند. سپس فرمود: ای مردم! بدانید که من فاطمه هستم و پدرم محمد است، آنچه در ابتدا می گویم در آخر نیز می گویم، گفتار من نادرست نبوده و هیچ ظلمی در آن نیست، پیامبری در میان شما برانگیخته شده است که رنج های شما به او می رسد. برای شما عزیز و مهربانند، و برای مؤمنان مهربان و مهربان عطوف است، پس اگر او را بشناسید، خواهید دانست که او پدر من در میان همسران شما و برادر عموی من در میان مردان شماست. او با انذار رسالت خود را به انجام رساند و از ورطه مشرکان خارج شد و بر آنان شمشیر زد و آنان را ذبح کرد و با حکمت و اندرز نیکو به سوی پروردگارشان دعوت کرد و بتها را هلاک کرد و سرهای ستمکاران را شکست. جمع شدند، نابود شدند و از مزارع فرار کردند.

تا صبح روشن از حجاب شب بیرون آید و حق حجاب را از چهره بردارد، پیشوای دین سخن گوید و فریاد شیاطین خاموش شود، خار نفاق از سر راه برداشته شود. و گره های کفر و تفرقه گشوده شد و دهانت را با کلمه اخلاص گشود، در میان گروهی که به پشت چسبیده بودند. و بر لبه پرتگاه آتش بودی و چون جرعه آب بودی و در معرض حرص طمع بودی، همچون آتش زنی بودی که بی درنگ خاموش شد، پایمال ولگردان بودی، آب آلوده نوشیدی. به وسیله شتر و پوست از درختان برای غذا استفاده کردی، طرد شدی و طرد شدی، ترسیدی اطرافیان تو را غارت کنند، تا اینکه پس از چنین مواقعی، خداوند متعال تو را به دست این پیامبر نجات داد، پس از نجات از شر گرگ های توانای عرب و قوم سرکش اهلل، کتاب دردها را کشیدید. هرگاه آتش جنگ را افروختند، خداوند آن را خاموش می کرد، یا هرگاه شیطان سرش را بلند می کرد یا اژدهای مشرکان دهانش را باز می کرد، پیامبر برادرش را در آن می انداخت و آتش آنها را خاموش نمی کرد مگر با کوبیدن سرشان. زمین و آتش آنها را با آب شمشیر خود خاموش کرد. به پشت سر نمی نگریست، خسته از مجاهدت در راه خدا، مجاهدت در راه او، مقرب به پیامبر خدا، سرور اولیاء الهی، نصیحت کننده و تلاش و کوشش و در راه بود. خدایا ترسی از سرزنش نداشت. . و آن وقت بود که راحت زندگی می کردی، در گهواره ای امن آرام می گرفتی، و انتظار داشتی مشکلی از ما پیشی گیرد، و به زنگ اخبار گوش می دادی، و در لشکرکشی ها برمی گشتی، و در جنگ ها فرار می کردی. .

مرتبط:  چرا وقتی برنامه دانلود میکنم میگه مشکلی در تجزیه وجود دارد

و چون خداوند خانه انبیا و قبر پاکان را برای پیامبرش برگزید، نشانه های نفاق در تو ظاهر شد و لباس دین کهنه شد و سکوت گمراهان شکست و فرومایه ها شایسته شدند. و شايسته و شتر متنعم اهل دروغ به صدا درآمد و به خانه هاي شما آمد و شيطان سرش را از مخفيگاه بيرون آورد و تو را صدا زد و ديد كه دعوت او را اجابت كردي و شدي. آماده فریب خوردن بود، پس از تو خواست که بایستی و دید که این کار آسان است. و تو روی آبی راه رفتی که سهم تو نبود. در آن هنگام بود که دیگر زمان نگذشته بود و جای زخم هنوز وسعت داشت و زخم خوب نشده بود و پیامبر دفن نشده بود. بر تو محال بود که این کار را بکنی و چگونه این کار را کردی، به کجا روی آوردی، در حالی که کتاب خدا پیش روی توست، تعلیم روشن و اوامر او می درخشد، و نشانه های هدایت او نمایان است. نواهی او نمایان است و اوامر او آشکار است، اما اینکه او را رها کرده ای، آیا می خواهی از او بیزاری؟ یا غیر از قرآن قضاوت می کنید؟ برای ظالمان بد است و هر که به دنبال دینی غیر از اسلام باشد مورد قبول او نیست و در آخرت از زیانکاران خواهد بود.

آن وقت آنقدر صبر نکردی تا آن دل شکسته آرام شود و ربودن آن آسانتر شود، پس اجاقها را داغتر کردی و آتش را شعله ور ساختی تا شعله ور شود و به آتش پاسخ دهد. ندای شیطان. ، و چراغ های دین درخشان خدا را خاموش کند. و حاضر بودی سنت های پیامبر منتخب را از بین ببری، به بهانه خوردن، کف شیر را زیر لب پنهان می کردی و برای خانواده و فرزندانش پشت تپه ها و درختان پنهان می شدی و راه می رفتی، و ما باید روی آن ها تمرکز کنیم. چیزهایی که مانند خنجر هستند و فرو رفتن نیزه در وسط شکم است، صبر کنیم. و شما اکنون فکر می کنید که برای ما ارثی نیست; آیا حکم جاهلیت را می خواهی و چه حکمی برای اهل یقین بالاتر از قضای خداست، آیا نمی دانی؟ وقتی مثل آفتاب روشن برایت روشن است که من دختر او هستم. ای مسلمانان! ای پسر ابی قحفه آیا حق است که ارث پدرم را از من بگیرند، آیا در کتاب خداست که تو از پدرت ارث ببری و من از ارث پدرم محروم شوم؟ چیز جدید و زشتی آوردی، آیا آگاهانه کتاب خدا را ترک کردی و آن را پشت سر گذاشتی؟ آیا قرآن نمی فرماید: «سلیمان از داوود ارث برد» و درباره داستان زکریا که گفت: پروردگارا برای من و آل یعقوب پسری عطا کن و فرمود: «و پدر و مادر هر یک را سزاوارند». غیر از دیگران بیشتر است» و فرمود: «خداوند متعال در مورد فرزندان به شما دستور می دهد که نفع پسر دو برابر دختر است» و می فرماید: «هنگامی که مرگ یکی از شما فرا رسد، نوشته شده است. که برای پدران و مادران و خویشاوندان وصیت کنید» و این تصمیمی عادلانه برای متقین است.

و تو گمان می کنی که من از ارث پدرم قسمتی ندارم، آیا خداوند آیه ای را بر تو نازل کرده است که پدرم را از آن مستثنی می کند؟ یا می گویید: اهل دو دین از یکدیگر ارث نمی برند؟ آیا من و پدرم را از یک مذهب نمی دانید؟ یا قرآن را به طور عام و خاص بهتر از پدر و پسر عمویم می دانید؟ اینک این تو و این شتر، شتری که مهار شده و رها شده است، بردار و بردار، قیامت را ملاقات می کنی. چه نیکو است قضای خدا و چه نیکو است دعوت پیامبر و چه نیکو است وعده قیامت و در آن ساعت و آن روز اهل دروغ رنج می برند و پشیمانی نخواهد داشت. سودی ندارد و در برابر هر خبری که لشکرگاهی وجود دارد، می دانی که عذاب خوار کننده ای است که بر سر او نازل می شود و عذاب ابدی که در پی دارد.

سپس رو به انصار کرد و گفت: ای گروه نقبه و ای بازوی امت، ای مدافعان اسلام، چرا این ضعف و این غفلت در حق من و این غفلت از عدالت من است؟ مگر پدرم پیامبر صلی الله علیه و آله نگفت: «کرامت هرکس در فرزندانش محفوظ است»، چه سریع این کارها را کردی، چه با عجله این بز لاغر، آب او را از دهان و بینی افتاد. اگر قدرت و قدرتی برای رویارویی با آنچه در انتظار شماست دارید، این همان چیزی است که ما به دنبال آن هستیم و نیرویی وجود دارد که از من در این نیاز و قصد من حمایت کند. آیا می گویید محمد صلی الله علیه و آله و سلم از دنیا رفت، این مصیبت بزرگی است و در نهایت عرض و شکافش زیاد و درزهای دوخته شده اش شکافته و زمین کاملاً تبدیل شده است. در غیاب او تاریک است و ستاره ها نمی درخشند و آرزوها ناامید هستند. کوه ها فرو ریخت، مقدسات پایمال شد و بعد از مرگش برای کسی احترام قائل نشد. به خدا سوگند این مصیبت بزرگتر و مصیبت بزرگتر است، کسی که چنین مصیبتی نبوده و مصیبت رزمنده اش در دنیا تمام نمی شود، کتاب خدا نازل شده است، کتاب خدا که در خانه های شماست. و در مجالس شبانه و روزانه، آرام و بلند، و آن را با تلاوت و آواز می خوانی، مصیبتی است که بر انبیا و رسولان وارد شده است، تصمیم نهایی است، و حکم نهایی است، خداوند می فرماید: محمد پیامبری که پیش از او پیامبران دیگری از دنیا رفته‌اند، پس اگر بمیرد یا کشته شود، شما برمی‌گردید و هر که بازگردد به خدا ضرری نمی‌رساند و خداوند سپاسگزاران را پاداش می‌دهد.

ای پسر قیلا – گروه انصار – آیا بر میراث پدرم ستم می شود که مرا می بینی و گفتارم را می شنوی و انجمن و جماعتی داری، صدای ندای من را همه شنیدی و آگاه هستی. وضعیت من و تو مردم و آذوقه داری و ابزار و قدرت داری و اسلحه و زره و سپر داری صدای ندای من به سوی تو می آید اما اجابت نمی کنی و فریاد فریاد ما را شنیدی اما فریاد مرا اجابت نکردی، آن گاه که به دلاوری مشهور و نیکوکار و نیکوکار وصف می شوی، و برگزیدگانی بودی که برگزیده شدی، و برگزیدگانی که برای ما اهل بیت برگزیده شدی! با اعراب جنگیدی و رنجها و سختیها را متحمل شدی و با ملتها جنگیدی و با رزمندگان به جنگ قیام کردی، همیشه فرمانده بودی و فرمانبردار بودی، اسلام تا آسیا گسترش یافت و سینه روزگار پر شد. شیر، و فریاد شرک خاموش شد. ، و دیگ حرص و تهمت به جوش آمد و آتش کفر خاموش شد و ندای هرج و مرج فروکش کرد و نظام دین کاملاً همسو شد. بعد از ابتکار می نشینی و به شرک ایمان می آوری؟

وای بر گروهی که پس از بستن پیمان شکستند، و خواستند پیامبر را بیرون کنند، با اینکه جنگ را آغاز کردند، آیا از آنها می ترسند که خداوند سزاوار ترس از او باشد، اگر مؤمن هستی؟ آگاه باش، می بینم که دل بر آسایش ابدی نهاده ای و مستحق سلطنت را طرد کرده ای و آسایش طلبیده ای و از تنگنای زندگی به آزادی او رسیده ای. که بلعیده بودی، بدان که اگر تو و همه روی زمین کافر شدی، خدای بزرگ از همه نیازمندتر و ستوده ترین است. بدانید آنچه گفتم از روی سستی و سستی که در اخلاق شما رخ داده است و بی وفایی و حیله گری که در دلهای شما نمایان شده است، آگاهی کامل دارد، اما اینها جوشش دل غمگین و فرو ریختن خشم و غضب است. و آنچه را که طاقت ندارم و ورم سینه و دلیل و برهان، پس خلافت را بگیر، اما بدان که پشت این شتر خلافت زخمی است و پایش سوراخ و تاول است. ، شرم و حیا او باقی است و نشانه غضب خدا و شرم ابدی و آتش سوزان خداست که بر دلها احاطه دارد و متصل است. آنچه انجام می دهید در برابر دیدگان خداوند است و ستمکاران به زودی خواهند دانست که به کجا باز می گردند و من دختر کسی هستم که تو را از عذاب دردناک خدا که در انتظار توست آگاه ساختم، پس هر چه می خواهی بکن و ما هم ما کارمان را انجام می دهیم، و شما صبر کنید و ما صبر کنید.

سپس ابوبکر پاسخ داد: ای دختر رسول خدا! پدرت نسبت به مؤمنان مهربان و بزرگوار و مهربان و رحیم بود و برای کافران عذابی دردناک و عقاب بزرگی بود. داد و پیامبر را نیز در هر کار بزرگی یاری کرد، مبارکت را دوست دارند و تنها بدکاران شما را دشمن می شمارند. جهان بود، و ما را به خیر راهنما، و به‌سوی بهشت ​​رهنمون بود، و تو برترین زنان و دختر برترین پُمبران، در گفتار صادق صادق، در عقل فراوان پیش‌قدم هستی، و هرگز از حقت نخواهند شد و از گفتار. صادقت مانعى ايجاد شد. و به خدا سوگند از رأى پيامبرى فراتر نگذارده، و جز با اجازه او قدام نكردم، و پيشرو قوم به آنها دروغگويد، و خدا را گواه مى‏گيرم كه بهترين گواه است، از پيامبر كه مى‏فرمايد: «ما گروه پيامبران دينار و مى‏فرمايند. درهم و خانه و مزرعه به ارث آمدنم، و تنها کتاب و حکمت و علم و نبوت را به ارث می‌نهیم، و آنچه را که از ما باقی می‌ماند در اختیار ولىّ امر بعد از من است، که هر حکمى که بخواهد در آن بنماید.

در راه خرید اسب و اسلحه قرار دادیم، تا مسئله منان با آن کارزار کرده و با کفّار جهاد کرده و با سرکشان کار جدا کنند، و این تصمیم به همه مردم باشد، و تنها دست به این کار بزنم، ننمودم، و این حال من و این اموال من است خیره نشده، توئى سرور بانوان امّت پدرت، و درخت بارور و پاکى براى فرزندانت، فضائل انکار نشده، و از شاخه ها و ساقه ها فرونهاده است، حُکمت در آنچه من مالک آن هستم نافذ است آیا مى‏پسندى. که در این زمین نه مخالف سخن پدرت عمل کنم؟!!

حضرت فاطمه علیهاالسلام فرمود: پاک و منزه است خداوند، پدرم پیامبر، از کتاب خدا روى گردان و با احکامش مخالف نبود، بلکه آن بود و به آیه ات آن عمل مى‏نمود، آیا مى‏خواهى بر نیرنگ و مکر به زور او را من تهم نمائید. و این کار بعد از رحلت او شبیه دام‌هائی است که در زمان حیاتش برای ناطقی است که بین حق و باطل جدائی می‌اندازد، و می‌فرماید: – زکریا گفت: خدایا فرزندی به من ب ده که- «از من و خاندان یعقوب ارث ببرد. »، و می‌فرماید: «سلیمان از داود ارث برد».

باید کرد، و مقرر کرد که در ارث تعیین، داد، توضیحات کافى و زنان قرار داد، توضیحات کافى داده، که به و گمانها و شبهات را تا روز قیامت زائل فرموده است، نه چنین است، بلکه هواهاى نفسانى شما راهى را پیش پایتان مى گذارد. قرار داده، و جز صبر زیبا چاره‌ای ندارم، و خداوند در آنچه می‌کنید یاور ماست.

ابوبکر گفت: خدا و پیامبرش راست گفته، و دختر او نیز، که معدن حکمت و جایگاه هدایت و رحمت، و رکن دین و سرچشمه حجت و دلیل می‌باشد، راست می‌گوید، سخن حقّت را دور نیفکنده می‌گوید و می‌گوید را انکار می‌کنم. لمانان من و تو حاکم هستند، و بین این حکومت را به‌من سپردند، و به تصمیم آن‌ها این منصب را پذیرفتم، نه متکبّر بود و نه مستبدّ به رأى هستم، و نه چیزى را براى خود برداشته‌ام، و اینان همگى گواه و شاهدند. .

آنگاه حضرت فاطمه علیهاالسلام رو به مردم کرده و فرمود: ای مردم! که شنیدن حرفهای بیهوده شتابان بوده، و کردار زشت را نادیده می‌گیرند، آیا در قرآن فکر می‌کنند، یا بر دل‌هایتان مهر زده می‌شوند، نه چنین اعمال زشتتان بر دل‌های تیرگی آورده، و گوش‌ها و چشمانتان را فراگرفته‌اند، و بسیار بد هستند. قرآن را تأویل کرده، و بد راه را به او نشان می دهد، و با بدچیز معاوضه می کند این بار برایتان سنگین، و عاقبتش پر از و زر و وبال است، آنگاه که پرده ها در کنار رود و زیان های آن روشن است، و آن چه را که حساب کنید. برای شما تبدیل شده است، آنجا که اهل باطل زیا نکار گردند.

قبر پیامبر کرد و فرمود:
بعد از تو خبرها و مسائل پیش آمد، که اگر بودی آنچنان بزرگ جلوه کرد. ما تو را از دست دادیم مانند سرزمینی که از باران محروم شود، و قوم gent 575759998888 هر خاندانی که نزد خدا منزلت داشت و مقامی داشت نزد بیگانگان حائل شد، سینه‌هایشان را کردند. بعد از تو مردانی دیگر از ما روی برگردانده و خفیفمان کردند و میراثما دزدیده شد. تو ماه شب چهارده و چراغ نوربخشی بود، که از جانب خداوند بر تو کتاب‌ با آیات الهى مونس ما بود، و بعد از تو تمام خیره پوشیده شد. ای کاش پیش از تو مرده بودیم، آنگاه که رفتی و خاک تو را در زیر خود پنه آن کرد.

نکاتی مهم از خطبه حضرت زهرا (س).

در نگاه اول شاید به نظر برسد که حضرت فاطمه (س) فقط برای بازپس گیری ار ث پدرش و دادخواهی به موضوع فدک اعتراض کرده است. اما این نگاه بسیار سطحی نگرانه است، چرا که صدیقه طاهره (س) واقع شده است، تقوا و معصیت است و مال دنیا برایش بدون ارزش بوده است. در حقیقت سخنان حضرت و از مطالب مهم برای انسانیت و مطالبی در مورد فکری است که نشان از آگاهی و معرفت حضرت به موضوعات علمی دارد. حضرت زهرا (س) در جهت اعتراض به وضعیت موجود و اثبات حقانیت خود و همچنی ن اثبات این سخنان گران بها را به جای گذاشته است. از جمله نکات و مطالب کلیدی این خطبه می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

حمد و ثنای الهی و تبیین توحید ناب

 اشاره به نبوت و مقام قدسی حضرت خاتم الانبیاء (ص)

بیان حکمت واجبات الهی

 یادآوری دوران جاهلیت و مجاهدت‌های پیامبر اسلام (ص) برای هدایت امت

بیان نقش حضرت علی (ع) در حوادث زمان رسول خدا (ص)

 اشاره به رحلت پیامبر اکرم (ص) و پشت کردن مردم به حق و پیروی از شیطان

بازخواست حق از خلیفه وقت با دلیل و برهان

شکوه از انصار و سرزنش آنان

 توجیه خلیفه برای غصب فدک و پاسخ محکم و با استدلال حضرت فاطمه (س)

اعتراف خلیفه به حقانیت سخنان حضرت صدیقه (س)

 اتمام حجت با مردم وبیم دادن از عاقبت این ستم‌گری

اسناد و منابع معتبر خطبه فدکیه

بررسی صحت یک حدیث یا خطبه به اعتبار اسناد تاریخی است که آن را نقل کرده‌اند. منابع مکتوبی که هم‌اکنون در دسترس هستند و خطبه فدکیه حضرت زهرا (س) در آن وجود دارد، عبارت هستند از:

بلاغات النسأ، تألیف أحمد بن طیفور

مختصر بصائر الدرجات، تألیف حسن بن سلیمان حلّی

السقیفه و فدک، تألیف احمد بن عبدالعزیز جوهری

مقاتل الطلبین، تألیف ابوالفرج اصفهانی

شرح الاخبار فی فدائل الامام الاثار، تألیف نعمان بن محمد.

من لا یحضره الفقیه، تألیف شیخ صدوق (ره)

قوانین الاحکام، تألیف مرحوم صدوق (رضی الله عنه)

المناقب تألیف احمد بن موسی بن مردویه اصفهانی متوفای 410 هجری قمری.

نثر الدرّ، تألیف منصور بن حسین رضی

الشافی فی الامامة، تألیف مرحوم سید مرتضی

دالایی الامامه، تألیف محمد بن جریر طبری

وفات الحسین علیه السلام، تألیف موفق بن احمد مکی

المنال الطالب فی شرح طوال الغرایب، تألیف مبارک بن محمد جزاری.

هجج، تألیف ابومنصور طبرسی

تذکرة الخواص من امة فی ذکر مناقب الامامة، تألیف ساباط بن الجوزی.

شرح نهج البلاغه تألیف ابن ابی الحدید معتزلی.

شرح نهج البلاغه علی بن میثم بحرانی

کشف الغمة فی علم الائمه، تألیف علی بن عیسی اربلی.

معادن الحکمه فی مکاتب الائمه، تألیف علم الهادی بن فیض کاشانی.

آخرین کلمه

نقش موثر و بی نظیر صدیقه طاهره در زمینه سازی برای ولایت انکارناپذیر است. خطبه فدکیه به نوعی حساس کردن افکار عمومی و بیدار کردن وجدان های خفته یاران پیامبر بود. این کلمات مهم تا به امروز منبع حقایق غنی بوده و هستند.

همچنین “علت شهادت حضرت زهرا(س) از دیدگاه اهل سنت و شیعه” را در موتیف بخوانید. نظرات و پیشنهادات خود را با ما در میان بگذارید.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا