چرا ایران با طالبان همکاری می کند

سرویس مانیتورینگ

بی بی سی

منبع تصویر: Getty Images

همزمان با تشدید نظامی نیروهای طالبان در افغانستان، نقش ایران که گذشته شطرنجی با این گروه داشته است، اهمیت بیشتری یافته است.

ایران در حال حاضر خود را مدافع اقلیت شیعه در افغانستان معرفی می کند، اما در گذشته روابط فرهنگی و تاریخی متغیری با این کشور داشته است. همزمان ایران میزبان میلیون ها پناهنده افغان است و تعدادی از هزاره های شیعه این کشور را در قالب ارتش فاطمیون وارد جنگ داخلی سوریه کرده است.

دشمنی تاریخی طالبان با شیعیان و حامی آنها ایران بر روابط دو طرف سایه افکنده است. اما رابطه آنها بر اساس عمل گرایی و واقع گرایی باقی می ماند و ابعاد آن را منافع مادی و امنیتی در مناطق مرزی تعیین می کند.

گذشته ای پرتلاطم

در اوت 1998، صدها جنگجوی طالبان در مزار شریف توسط نیروهای ائتلاف شمالی تحت حمایت ایران کشته شدند. طالبان برای انتقام این شهر را به تصرف خود درآوردند و هزاران شهروند مزارشریف را که بیشتر آن ها هزاره بودند و همچنین 11 شهروند ایرانی را کشتند.

منبع تصویر: Getty Images

ایران که مصمم به جنگ به نظر می رسید، نیرویی متشکل از 70000 سرباز را به مرز اعزام کرد. طالبان سپس دروازه‌های بند کجکی بر روی رودخانه هرمند را بستند و در زمان خشکسالی میزان آب ورودی به ایران را به شدت کاهش دادند. خشکسالی و قطع آب توسط طالبان اکوسیستم دریاچه هامون را از بین برده است.

ایران در جریان حمله آمریکا به افغانستان به نیروهای آمریکایی کمک نظامی و اطلاعاتی کرد و در کنفرانسی که در سال 2002 در شهر بن آلمان برای بازسازی افغانستان برگزار شد، شرکت فعال داشت. در اکتبر 2002، یک سال پس از سقوط حکومت طالبان، دروازه‌های بند کجکی بار دیگر به روی ایران گشوده شد.

اما جوانه همکاری ایران و آمریکا علیه طالبان پس از آنکه آمریکا این کشور را یکی از اعضای محور شرارت معرفی کرد، خشک شد.

همکاری جدید

منبع تصویر: Getty Images

مرز متخلخل ایران با افغانستان تا حدودی رابطه این کشور با طالبان را مشخص کرده است. دهانه های این مرز گذرگاه مهاجران، مواد مخدر، گروه های مسلح و آب است. دو رودخانه مهم هیرمند و هریرود از افغانستان وارد ایران می شوند. خسارت اصلی اختلال جریان آب بر ساکنان پایین دست این رودخانه ها در ایران تأثیر می گذارد.

پس از سقوط طالبان، تلاش های دولت جدید افغانستان برای توسعه زیرساخت های آبی کشور به تهدیدی جدید برای ایران تبدیل شده است. سد کمال خان یکی از این پروژه‌ها است که بر روی رودخانه هیرمند ساخته شد و در ماه مارس در میان نگرانی‌های گسترده فعالان و مقامات ایرانی افتتاح شد.

مقامات افغانستان و آمریکا بارها ایران به ویژه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را به حمایت مالی و تسلیحاتی از طالبان متهم کرده اند. موفقیت ایران با این حمایت ها، اختلال در اجرای پروژه هایی است که کنترل افغانستان بر میزان آب ورودی به ایران را افزایش می دهد.

ببینید: آیا ایران از طالبان در افغانستان حمایت می کند؟

برای خواندن این فایل، لطفا جاوا اسکریپت را فعال کنید یا از مرورگر دیگری استفاده کنید.

همکاری امنیتی ایران و طالبان نیز ناشی از دشمنی مشترک آنها با نیروهای ائتلاف است و ایالات متحده و بریتانیا این کشور را به تسلیح این گروه متهم کرده اند.

افزایش همکاری

پس از ظهور دولت اسلامی در افغانستان در سال 2015، ایران همکاری خود را با طالبان تقویت کرد تا از مرزهای خود محافظت کند. بخش هایی از مناطق مرزی دو کشور در اختیار این گروه است. در عین حال این همکاری پنهانی به گسترش روابط دیپلماتیک انجامید.

محدودیت‌های روابط طالبان با ایران زمانی مشخص شد که ملا اختر منصور، رهبر این گروه، در حمله پهپاد آمریکایی هنگام بازگشت از ایران به پاکستان در ماه می 2016 کشته شد.

ایران اولین بار در اواخر سال 2018 پذیرفت که میزبان نمایندگان طالبان بوده است. به گفته این کشور، دولت افغانستان در این نشست ها شرکت کرده و هدف از این گفت وگوها را «حل مشکلات امنیتی در افغانستان» اعلام کرده است.

پس از توافق سال 2020 میان طالبان و آمریکا برای خروج نیروهای این کشور از افغانستان، ایران از واشنگتن انتقاد کرد که مذاکرات بین دولت افغانستان و طالبان را دوست ندارد. اما محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه کشور در یک سخنرانی عمومی اعلام کرد که «طالبان قطعا بخشی از آینده افغانستان هستند، اما نه همه چیز».

الان رابطه چطوره؟

بیشتر رسانه های ملی ایران نسبت به احیای مجدد ارتش طالبان و شبح بازگشت این گروه به قدرت ابراز نگرانی کرده اند.

موضع علنی دیپلمات های ایرانی به تاکید بر کاهش درگیری و بازگشت به دیپلماسی در افغانستان و البته مقصر دانستن سیاست های آمریکا محدود شده است.

اما برخی رسانه های تندرو وابسته به سپاه برعکس این را می گویند. خبرگزاری تسنیم نه تنها ماهیت میانه رو طالبان را برجسته کرد، بلکه اسنادی از مقامات ارشد طالبان در محکومیت فرقه گرایی در افغانستان منتشر کرد.

به عنوان مثال، ذبیح الله مجاهد سخنگوی طالبان به این خبرگزاری گفت: “ما به برادران شیعه خود قول می دهیم که هیچ تبعیضی علیه آنها اعمال نشود و اجازه نمی دهیم چنین اتفاقی بیفتد. تولید کنید.”

این منابع به عنوان چهره عمومی روابط بلندمدت بین ارگان های امنیتی ایران و طالبان دیده می شوند.

طالبان همچنین لحنی آشتی جویانه نسبت به بیشتر رسانه های ایرانی اتخاذ کرده است. مجاهد در مصاحبه اخیر خود با خبرگزاری ایلنا گفت: جنگ داخلی و نداشتن تجربه باعث شد این گروه نتواند در دوران حکومتش بر افغانستان روابط خوبی با ایران برقرار کند. به گفته وی، طالبان در حال «تغییر رفتار» هستند و اکنون با نادر روابط ایران و طالبان در سال 2000 بسیار متفاوت است.

اگرچه توصیف روابط ایران و طالبان به دلیل تغییر منافع هر دو طرف آسان نیست، اما واضح است که هر دو در حال آماده شدن برای بازگشت طالبان به قدرت در افغانستان هستند که بسیار محتمل است.

ببینید: تیراندازی امید; حملات هدفمند در افغانستان

برای خواندن این فایل، لطفا جاوا اسکریپت را فعال کنید یا از مرورگر دیگری استفاده کنید.

حبیب حسینی فرد روزنامه نگار

منبع تصویر: Getty Images

با گذشت یک سال از به قدرت رسیدن غافلگیرکننده طالبان در افغانستان، نه تنها امیدی که جمهوری اسلامی ایران از رابطه با این نیرو داشت محقق نشد، بلکه مشکلات و پیچیدگی های بیشتری در روابط تهران و طالبان ایجاد شد. .

بی ثباتی، تنش و جنگ داخلی در افغانستان اکنون به 45 سال نزدیک می شود. کودتای نیروهای چپ در بهار 1357 و درگیری و آشتی شدید قدرت های رقیب در دوران جنگ سرد در صحنه افغانستان که پس از این کودتا صورت گرفت، مصادف با عصر جمهوری اسلامی ایران بود.

البته هیچ ارتباط نزدیکی بین آغاز تنش ها در افغانستان و استقرار جمهوری اسلامی وجود نداشت، حتی اگر برخی تحلیل های بحث برانگیز در آن زمان حاکی از استقرار یک نیروی اسلامی در ایران عمداً یا غیرعمدی به نفع تسهیل گری باشد. کار غرب در برخورد با اتحاد جماهیر شوروی، از جمله در آنها افغانستان و تضعیف و مهار این ابرقدرت رقیب را بهترین و سخت‌ترین ممکن می‌دانستند.

مرتبط:  چرا باید سن مرد از زن بیشتر باشد

واقعیت غیرقابل انکار این است که جمهوری اسلامی (دولت ایران) از بدو پیدایش تاکنون روابط تیره‌ای با بخش قابل توجهی از جهان (اروپا و آمریکا) داشته است، اما با همسایه‌اش از شرق نیز روابط دشواری داشته است. همسایه ای که بی ثباتی آن حوزه های مختلف اجتماعی، اقتصادی و امنیتی ایران را در جهات مختلف تحت تاثیر قرار داده است.

رویکرد ایران در 25 سال اول بی‌ثباتی در افغانستان، یعنی تا حمله آمریکا به آن کشور و سرنگونی طالبان در سال 2001، به دلایل مختلف، ابتکار عمل و نقش‌آفرینی مؤثری از خود نشان نداده است. بیشتر ارتجاعی تا فعال

خصومت ایدئولوژیک طالبان و جمهوری اسلامی (تحریرهای متمرکز و رادیکال دو شاخه مختلف در داخل اسلام) و همچنین نفوذ شدید طالبان بر قدرت‌های منطقه‌ای رقیب جمهوری اسلامی ایران، عموماً شرایطی را ایجاد کرد که باید منجر می‌شد. تا سقوط طالبان در سال 2001. در کابل، رضایت عمیق دولت ایران را به ارمغان بیاورید.

با سقوط طالبان و سقوط یکی دیگر از دشمنان ایران، یعنی رژیم صدام حسین در عراق طی دو سال بعد، این «واقعیت تلخ» برای تهران رقم خورد که عملاً آمریکا یا «شیطان بزرگ» را به خاطر آن ساخت. حضور نظامی آن در افغانستان و عراق به همسایه فوری ایران تبدیل شده است. جمهوری اسلامی از این پس سیاست دوگانه ای را در دو کشور مذکور پیش می برد. از یک سو برقراری ارتباط کم و بیش نزدیک با دولت های جدید در قدرت در این کشورها و از سوی دیگر برقراری ارتباط و کمک به شبه نظامیان ضد آمریکایی برای حفظ فشار و تنش خاصی بر نیروهای آمریکایی در به امید وادار کردن آنها به ترک این دو کشور. .

در عراق رابطه و وابستگی تهران به شبه‌نظامیان شیعه بی‌سابقه بود، یعنی در زمان جنگ با رژیم صدام، اما در افغانستان، جمهوری اسلامی اکنون باید با طالبان همکاری و هماهنگی داشته باشد، نیرویی که تا سرنگونی رهبری در سال 2011 دشمن خطرناکی برای تهران محسوب می‌شد، اما اکنون فرصت «مبارزه با دشمن مشترک (آمریکا)» مستلزم هماهنگی و همراهی با او بود.

از دشمنی تا رابطه عجولانه

علاوه بر “راحتی و منافع مشترک” رویارویی با آمریکا، موقعیت نسبتاً شکننده دولت جدید پس از طالبان در افغانستان که دیدگاه مثبتی نسبت به جمهوری اسلامی نداشت و همچنین این واقعیت که طالبان علی رغم سرنگونی آنها بخشی از واقعیت جامد جامعه افغانستان است و می توان به نحوی نقش مهمی در صحنه سیاسی افغانستان به دست آورد و همچنین نیاز به حذف طالبان از نفوذ یکجانبه رقبای منطقه ای ایران (پاکستان، عربستان سعودی) این نیرو برای جمهوری اسلامی و پایگاه عقیدتی و اجتماعی آن «توجیه و ضروری» تلقی می شد، پیوندی که با «اقدام ایجابی» تهران مبنی بر انعطاف مرزها برای فرار برخی از مقامات عالی کشور آغاز می شود. طالبان و متحدان آنها از افغانستان در جریان حمله آمریکا. این امر بعداً منجر به همکاری و گسترش ارتباطات در سایر زمینه ها می شود.

البته در 10 تا 15 سال اول تأسیس حکومت پس از طالبان در افغانستان، ایران بارها هرگونه رابطه با طالبان را تکذیب می کرد، اما از سال 2011 جزئیات اطلاعات مربوط به این رابطه که به بیرون درز کرد، آنقدر قوی بود که به سادگی قابل اثبات نبود. تکذیب کرد. به ویژه پس از اردیبهشت 1395 و ترور ملا اختر منصور، رهبر وقت طالبان در حمله هواپیماهای بدون سرنشین آمریکایی، دیگر این تکذیب کار آسانی نبود. پس از کشته شدن منصور و مصادره پاسپورت وی توسط مقامات آمریکایی، مشخص شد که وی با همان پاسپورت جعلی دو ماه در ایران بوده است. وزارت خارجه ایران بار دیگر تلاش کرد آن را تکذیب کند، اما رسانه‌های اصولگرا نوشتند که «ملا اختر منصور دو ماه، نزدیک به یک هفته، قبل از کشته شدن در ایران بوده و مذاکرات مختلفی با نهادها و سازمان‌های مختلف انجام داده است… ساخته شده در ایران این است که از پیوستن طالبان به داعش جلوگیری کند و سعی کند هویت طالبان را حفظ کند.

بنابراین، جمهوری اسلامی ایران حداقل از سال 2013 که داعش به یک نیروی قدرتمند در مرزهای غربی خود و حتی در افغانستان تبدیل شد، تصمیم گرفت برای مقابله با آن از یک نیروی افراطی دیگر یعنی طالبان یا حداقل همگرایی استفاده کند. این دو نیرو مانع یکدیگر می شوند.

در 6-5 سال قبل از تحویل قدرت در کابل در اوت 1400، با ظهور طالبان در صحنه نظامی افغانستان و موقعیت متزلزل دولت اشرف غنی، که علاوه بر این، در خلال دوم، بیشتر از ایران فاصله گرفته بود. در دوره ریاست جمهوری وی و همچنین با علنی شدن مذاکرات بین ایالات متحده و طالبان، جمهوری اسلامی کمتر ترسی از پنهان نگه داشتن روابط و تعاملات خود با طالبان داشت. تشدید این روابط و مذاکرات اهرمی بود برای طالبان تا مشروعیت و ثبات حکومت اشرف غنی را که هیچ مذاکره ای با او را قبول نداشت، بی ثبات کند و در عین حال در مذاکره با آمریکایی ها بگوید که او. منزوی نیست و اکنون با دشمن واشنگتن در منطقه رابطه دارد.

جمهوری اسلامی و وضعیتی که او انتظارش را نداشت

منبع تصویر: Getty Images

ایران علاوه بر انگیزه های قبلی، امکان تأثیرگذاری بر وضعیت جدید افغانستان را نیز در نظر گرفت، جایی که احتمالاً طالبان بخشی از قدرت در کابل خواهند بود.

قبل از فروپاشی کامل حکومت غنی، برای ایران و برای ایالات متحده آمریکا مطلوب بود که به دلیل معادلات سیاسی و نظامی در افغانستان، طالبان به زودی بخشی از قدرت مستقر در کابل شود و کنار گذاشته شود. که انحصار قدرت مانند دوره اول سلطنتشان به دست او بیفتد. . اما روندهایی که در افغانستان در روزهای منتهی به 15 آگوست 2021 رخ داد، همه آن برداشت ها و ارزیابی ها را نابود کرده است. اگرچه برخی از بنیادگرایان رادیکال در ایران از انحصار طالبان در افغانستان و “شکست تحقیرآمیز آمریکا و استکبار غرب” شادمان شده اند، اما در عمل جمهوری اسلامی دوباره با یکی از سخت ترین شرایط برای تنظیم مواجه شده است. روابطش با همسایه شرقی

اولین مشکل عمده وضعیت جدید هجوم پناهندگان جدید بود که از سرکوب و مانع تراشی می ترسیدند یا از هرگونه چشم انداز اقتصادی و اجتماعی در شرایط حاکمیت انحصاری طالبان در افغانستان ناامید بودند.

شرایط اقتصادی جمهوری اسلامی و انزوای آن که محدودیت های متعددی را برای همکاری کشورهای غربی و حتی سازمان ملل برای مدیریت تشدید بحران پناهجویان در ایران ایجاد می کند، مشکل کمی برای تهران در یک سال گذشته نبوده است. طالبان در کابل به قدرت رسیدند، به ویژه که تصاویری از رفتارها و رویکردهای خاص نسبت به پناهجویان افغان نیز در رسانه ها و شبکه های اجتماعی راه یافته است. این تصاویر و اعتراضات رسمی و غیر رسمی در افغانستان تحت کنترل طالبان نسبت به رویکردهای جمهوری اسلامی در قبال پناهجویان افغانی که از دست طالبان فرار کرده اند، موضوع را بیشتر پیچیده می کند.

مرتبط:  چرا برخی از دعاها فوری برآورده نمی شود

امید جمهوری اسلامی به قطع رابطه طالبان با القاعده و تبدیل شدن به سد محکمی در برابر داعش نیز محقق نشد. کشته شدن ایمن الظواهری، رهبر القاعده در قلب کابل در ماه گذشته توسط هواپیماهای بدون سرنشین آمریکایی، رابطه هنوز برقرار شده بین طالبان و القاعده و همچنین بمباران و حرکت گاه و بیگاه داعش در خراسان را آشکار کرد. در گوشه و کنار افغانستان لزوماً نشان دهنده قدرت و ابتکار طالبان در مقابل این نیرو است. داستانی وجود ندارد.

تلاش برای محافظت از طالبان در برابر نفوذ قدرت های رقیب ایران در منطقه بیشتر یک توهم و رویا باقی مانده است. درست است که در ماه های اخیر اختلالاتی در روابط میان طالبان و حامی و مروج اصلی آنها یعنی پاکستان ایجاد شده است، اما روابط گرم و چند جانبه رهبران جدید کابل با امارات متحده عربی، عربستان سعودی، ترکیه و … قطر را نمی توان با روابط تیره خود با تهران مقایسه کرد.

از اختلاف مرزی و ادعای هیمند تا دولت جهانی

تنش بین طالبان و حکومت ایران هم در درگیری های گاه و بیگاه بین نیروهایش و مرزبانان ایرانی و هم در موضوع حل نشده ادعای هیرمند مبنی بر اینکه طالبان انگیزه و علاقه ای برای حل آن ندارند، آشکار می شود.

در رابطه با اختلافات مرزی، روایت مقامات ایرانی همانطور که سرلشکر عبدالرحیم موسوی، فرمانده کل ارتش ایران اخیراً اعلام کرده است: «در بخشی از مرز با افغانستان یک اختلاف مرزی کوچک وجود دارد. با توجه به اینکه در کشور مقابل بعد از تغییر حکومت هنوز نظم لازم برقرار نشده است، گاهی این سوءتفاهم ها پیش می آید و درگیری های کوچکی به وجود می آید که به سرعت خاتمه می یابد. ما امیدواریم که مقامات سیاسی هر چه زودتر این اختلافات را حل کنند.” امیدی که حرکت طالبان تا کنون مجالی برای تحقق آن باقی نگذاشته است. راه رهایی ایران از این وضعیت ایجاد دیوارهای الکترونیکی یا فیزیکی در خود است. مرزهایی که وضعیت اقتصادی و مالی دولت در حال حاضر جایی برای آن باقی نمی گذارد.

برای اجرای توافق مربوط به ادعای هیرمند، با وجود اینکه سفر اخیر وزیر نیرو ایران به کابل طول کشید و در روزهای اخیر گزارش هایی مبنی بر رسیدن آب هیرمند به ایران منتشر شد، برخی رسانه های ایرانی نوشتند که آب وارد برخی مناطق از سیلاب های اخیر شد و طالبان همچنان از دادن این عنوان به ایران خودداری می کنند.

در ماه های اول روی کار آمدن طالبان، تمرکز و امید تهران این بود که طالبان درهای قدرت را بگشاید و حکومتی فراگیر با حضور همه گروه ها و اقوام از جمله شیعیان هزاره تشکیل دهد. اکنون نه تنها وقایع شیعیان کم و بیش از تقویم افغانستان حذف شده و تلاش ها برای به حاشیه راندن زبان فارسی ادامه دارد، بلکه نشانه ای از تمایل طالبان برای تقسیم قدرت وجود ندارد. هیچ نشانه ای وجود ندارد که طالبان از یک جنبش جهادی مسلحانه به سمت یک حکومت مسئول حرکت کند و خطر جهان بینی افراطی و تفسیر خاص آنها از اصول و احکام اسلام برای منطقه و کشورهای همسایه کاهش یابد.

اگرچه آنها از دشمنی قبلی خود با نمادها و مظاهر فن آوری های جدید مانند تلویزیون و اینترنت چشم پوشی کرده اند، اما در عقاید و عملکرد آنها در مورد حقوق زنان و اقلیت ها تغییری ایجاد نشده است و از نگاه پشتون ها به افغانستان فراتر رفته است. یک کل تعهداتی که در جریان مذاکرات دوحه با ایالات متحده و یا بلافاصله پس از به دست گرفتن قدرت در کابل انجام دادند، اکنون در انبوه اسناد و مدارک گم شده است. نیاز شدید طالبان به کمک های اقتصادی بین المللی و به رسمیت شناختن جهانی، آنها را بر آن نداشته است که در این زمینه انعطاف پذیر باشند و فضا را بیشتر نبندند.

با این حال، حضور و نفوذ قوی شبکه حقانی در قلب قدرت طالبان، هم نشانه قوت این گرایش در نوع حکومت داری در کابل است و هم بر سایر گرایش های دور و نزدیک و دوری و یا جذابیت آنها تأثیر می گذارد. برای تهران بی دلیل نیست که با کمک مستقیم یا غیرمستقیم حاکمان جدید کابل در مناطق سنی نشین ایران، از جمله در بلوچستان، زمینه های رشد گرایش های همسو و دلسوز به طالبان افزایش یابد.

مشکلات فراتر از روابط با طالبان

منبع تصویر: Getty Images

در چنین شرایطی که نیروهای اپوزیسیون افغانستان برای مقابله با طالبان جدی‌تر می‌شوند تا بتوانند سرمایه‌های اجتماعی جدیدی را از ناکارآمدی آن بیرون بکشند، تهران با دشواری مضاعف برقراری روابط متوازن و دوجانبه با دولت مستقر و با دولت مواجه است. مخالفی که آن را سرنگون می کند. این اپوزیسیون تا چه حد، چه در درون «جبهه مقاومت ملی» مسلط، سازمانی منسوب به پسر شاه احمد مسعود، که درگیری ها را با طالبان در پنجشیر و اندراب پراکنده کرد، یا به شکل جدید آن، یعنی «مقاومت عالی». شورای نجات افغانستان» تکیه بر روابط نزدیک با ایران برای اینکه روابط آنها با دیگر بازیگران جهانی و منطقه‌ای مخالف جمهوری اسلامی به خطر نیفتد، موضوعی پیش پا افتاده نیست.

پروژه مشترکی که تهران و دهلی در آستانه تسلط طالبان در توسعه بندر چابهار و استفاده از امکانات در کریدور ایران برای دسترسی بهتر هند به افغانستان و از طریق آن به آسیای مرکزی آغاز کردند، هرچند در آخرین دو سه سال است که تحت تأثیر تحریم ها کم و بیش راکد بوده است، اکنون با روی کار آمدن طالبان چشم انداز آن حتی نامشخص تر است. به نظر نمی رسد که برخی پیشروی های بحث برانگیز اخیر در روابط طالبان و هند، که خشم و حساسیت پاکستان را برانگیخته است، این واقعیت را تغییر دهد. شاید بدون جنگ در اوکراین و گرایش روسیه به استفاده از امکانات ترانزیتی ایران از جمله برای ارتباط با هند، پروژه راکد چابهار اهمیت خود را بیش از پیش از دست می داد.

در مجموع با گذشت یک سال از تصرف ناگهانی و انحصاری قدرت توسط طالبان در کابل، امیدها و محاسباتی که جمهوری اسلامی در مورد روابط خوب با این نیرو انجام داده بود، محقق نشد. اکنون وضعیت روابط تهران و دولت جدید در کابل نه تنها عادی شده، بلکه از برخی جهات مشکلات و پیچیدگی های جدیدی پیدا کرده است. این مشکلات در کنار سایر مشکلاتی که تهران در رابطه با کاهش نفوذ خود در عراق و از دست دادن نفوذ خود بر بحران ها و معادلات این کشور و مناطقی مانند لبنان و یمن با آن مواجه شده است، بیش از پیش نشان از عدم موفقیت این کشور دارد. رویکردهای جمهوری اسلامی در سیاست خارجی، رویکردهایی که از جمله بر این توهم مبتنی است که بدون داشتن روابط سیال و پویا با کل جهان می‌توان بازیگری فعال و تأثیرگذار در سطح منطقه بود و روندها را شکل داد. و معادلات به نفع آن است.

مرتبط:  چرا بازیافت به حفظ منابع طبیعی کمک میکند

نوشته شده توسط مجید ایزدپناه

آمریکا ستیزی که سنگ بنای جمهوری اسلامی و ایدئولوژی اصلی به ویژه بین هسته سخت قدرت و “نیروی میدانی” است، جمهوری اسلامی را به طالبان نزدیکتر کرده است.

نویسنده: مجید ایزدپناهی، پژوهشگر مسائل سیاست خارجی ایران

خروج زودهنگام نیروهای آمریکایی از افغانستان و سقوط کابل به دست طالبان، بار دیگر شرایط آشفته خاورمیانه و معادلات ژئوپلیتیکی آن را تغییر داده است. آنچه دور از انتظار بود، حمایت جمهوری اسلامی ایران از طالبان اسلامگرا بود. سیاستگذاران تهران با استقبال از خروج آمریکا از افغانستان و تغییر رویکرد خود در قبال طالبان علیرغم اختلافات مذهبی و ایدئولوژیک، سعی کرده اند چهره جدیدی به این نیروی تندرو سنی ببخشند.

طالبان و ایران؛ از دشمنی تا دوستی

در دوره اولیه حکومت طالبان بر افغانستان در دهه 1990، تهران به همراه هند و برخی دولت های دیگر از اتحاد شمال به رهبری احمد شاه مسعود حمایت می کردند. کشتار شیعیان در افغانستان و رفتار طالبان با هزاره ها در آنجا دلیل اصلی اختلاف جمهوری اسلامی و طالبان بوده است. اختلاف با طالبان تا آنجا پیش رفت که پس از ترور ۱۱ دیپلمات این گروه در مزارشریف توسط طالبان در سال ۱۹۹۸، ایران در آستانه یک حمله بزرگ به افغانستان قرار گرفت و با این گروه تندرو مقابله کرد.

پس از حادثه 11 سپتامبر و حمله آمریکا به افغانستان، دولت خاتمی از اقدام واشنگتن و تشکیل دولت موقت حمایت کرد، اما آنچه جمهوری اسلامی ایران انتظارش را نداشت و تهران را شوکه کرد این بود که رئیس جمهور نام ایران را در کنار عراق قرار داد و کره شمالی. پرزیدنت بوش در سال 2002 بخشی از “محور شرارت” بود. ایران انتظار حضور ناگهانی آمریکا در مرزهای شرقی و غربی خود را نداشت و با افزایش تنش ها بر سر برنامه هسته ای و موشکی ایران، رویکرد جمهوری اسلامی به اسرائیل، تنش در خلیج فارس و رفتار منطقه ای ایران، مقامات جمهوری اسلامی ایران با رد حضور آمریکا در منطقه، آن را تهدیدی بزرگ تلقی کردند و تهران با حمایت از گروه های ضد آمریکایی راهی برای مقابله با دشمن قدیمی خود یافت.

حقایق، گزارش ها و رویدادهای سال های اخیر نشانه هایی از تغییر در روابط جمهوری اسلامی ایران و طالبان را آشکار می کند. در سال های اخیر، آیت الله خامنه ای از طالبان انتقاد نکرده است. دستیار وزارت امور خارجه از گروه طالبان به عنوان نیروهای امارات اسلامی و برخی در تهران از طالبان به عنوان جنبش اصلی متولد شده در منطقه یاد کردند. در مورد آموزش و تجهیز طالبان توسط سپاه نیز اطلاعاتی وجود دارد که تهران همواره آن را تکذیب کرده است.

اختر منصور که در سال 2016 در پاکستان در نزدیکی مرز با ایران کشته شد، گمان می‌رود که از ایران وارد پاکستان شده باشد. در سال 2018، تهران با اطلاعات دولت وقت افغانستان از طالبان استقبال کرد. در ژانویه 2021، هیئتی از طالبان به تهران سفر کرد و محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی، از تشکیل حکومت جامع اسلامی در افغانستان حمایت کرد. روزنامه کیهان که بارها در مقالات خود از طالبان حمایت کرده است، در آخرین مقاله خود مدعی شده است که طالبان از رهبر جمهوری اسلامی پیروی می کنند.

آمریکاستیزی طالبان و تهران در جستجوی مشروعیت

آمریکا ستیزی که سنگ بنای جمهوری اسلامی و ایدئولوژی اصلی به ویژه بین هسته سخت قدرت و “نیروی میدانی” است، جمهوری اسلامی را به طالبان نزدیکتر کرده است. در دست گرفتن سکان وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی توسط امیر عبداللهیان که از سپاه قدس محسوب می شود و خود را ادامه دهنده راه سردار سلیمانی می داند در واقع تسلط کامل بر عرصه دیپلماسی است که در نهایت هدفش تقویت محور مقاومت در برابر غرب و بویژه آمریکاست. در همین راستا، جمهوری اسلامی با اشاره به اینکه طالبان تغییر کرده و دیگر مانند گذشته عمل نمی‌کند و با تحریف یا انکار واقعیت، ظاهراً تلاش می‌کند طالبان را بخشی از محور مقاومت بداند.

با توجه به نیروی انسانی مورد نیاز طالبان برای استفاده از تجهیزات آمریکایی و در صورت ادامه همکاری جمهوری اسلامی ایران و طالبان، این امکان وجود دارد که تهران در ازای کمک به طالبان، بخشی از این تجهیزات را برای مهندسی معکوس به ایران منتقل کند. این می تواند به تبلیغات ضد آمریکایی دولت تهران کمک کند.

افغانستان برای امنیت جمهوری اسلامی ایران مهم است و تهران به دلیل امنیت خود به ثبات در افغانستان تحت سلطه طالبان نیاز دارد. اولین دلیل امنیت این است که طالبان و تهران داعش را دشمن خود می دانند. بنابراین، این احتمال وجود دارد که این دو برای رویارویی با دشمن مشترک بیشتر همکاری کنند. علاوه بر این، هجوم مهاجران و پناهجویان افغان یکی دیگر از مشکلات جمهوری اسلامی است که طالبان می توانند از آن جلوگیری کنند.

منافع اقتصادی یکی دیگر از زمینه های همکاری ایران و طالبان است. ایران بزرگترین صادرکننده به افغانستان است و به دلیل تحریم های بین المللی نیاز به گسترش بازارهای منطقه ای خود دارد. طالبان برای تثبیت قدرت خود و جلوگیری از هرج و مرج ناشی از فروپاشی اقتصادی به همکاری سایر کشورها وابسته است. تهران نیز به پروژه راه آهن چابهار نیاز دارد. در سال 2021، تهران و کابل توافقنامه انتقال آب از افغانستان به ایران را امضا کردند که در صورت بی ثباتی سیاسی در افغانستان، ایران متحمل خسارات زیادی خواهد شد.

چالش های پیش روی ایران

البته جمهوری اسلامی با دو چالش بزرگ روبروست. اول، کنترل طالبان بر افغانستان و نزدیکی آن گروه به پاکستان به معنای کوتاه شدن دست هند از افغانستان است. بنابراین، همکاری جمهوری اسلامی ایران با امارت اسلامی طالبان ممکن است باعث نگرانی دهلی نو شود. دوم اینکه جمهوری اسلامی خود را رهبر شیعیان جهان می داند. رفتار خشن طالبان با شیعیان و هزاره های افغانستان و نقض حقوق آنها ممکن است باعث شود که جمهوری اسلامی ایران مشکل توجیه روابط خود با طالبان به ویژه برای نیروهای وفادار خود را از خود بپرسد.

علیرغم اختلافات تاریخی و مذهبی، جمهوری اسلامی به دلیل خطر حضور آمریکا در مجاورت طالبان، تصمیم به همکاری با طالبان گرفت. اینکه ریاست جمهوری و وزیر امور خارجه به یکی از نیروهای اصلی سپاه قدس تبدیل می شوند به گسترش این روابط کمک می کند. توجیه وسیله با هدف ممکن است به این معنا باشد که جمهوری اسلامی منافع ارتباط با هند و پیوند تاریخی-فرهنگی ملت ایران با افغانستان را فدای آمریکا ستیزی خود می کند و حملات احتمالی آتی طالبان به هزاره ها را نادیده می گیرد و می خواهد تضعیف کند. حضور آمریکا در منطقه، دفاع از حیثیت منطقه ای خود است که از منظر تبلیغاتی به نفع هسته سخت قدرت در تهران است، سناریویی که می تواند در عراق نیز تکرار شود.

نوشته های مشابه

یک دیدگاه

  1. با توجه به وجود تمدن‌های دیگه در منطقه، همکاری با طالبان به نظرم انتخاب درستیه. البته باید دقت کنیم که این همکاری ها به نفع مردم افغانستان باشه و برای حفظ حقوق بشر و ایجاد صلح و ثبات در این کشور انجام بشه.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا