چرا هیچ چیز سر جای خودش نیست

سرویس سبک زندگی آنلاین جوانان: بیشتر وجود انسان با کار و شغل تعریف می شود و کار و اشتغال بزرگترین دغدغه بشریت بوده و هست. از زمانی که اولین انسان ها شروع به زندگی کردند، می دانستند که برای زنده ماندن باید کار کنند و فعال باشند. مدل کاری آنها با مشاغل امروزی متفاوت بود، اما مهم این است که آنها باید برای بقای خود، خانواده و تمدنی که در آن زندگی می کنند، تلاش می کردند. آیا مانند مردم امروز، رضایت شغلی یا عدم رضایت شغلی نیز برای آنها مشکل بود؟

در زمان های قدیم، کار به مردان مربوط می شد، اگرچه در دوره های خاصی زنان نیز در این زمینه نقش اول را داشتند. در دوره های مختلف مردم به کشاورزی می پرداختند. ماهی می گرفتند و حتی خانه می ساختند. برای پخت و پز آتش روشن می کردند و ساعت ها برای همین کار هیزم جمع آوری می کردند. یا برای تهیه غذا باید دسته جمعی به شکار می رفتند و نتیجه شکار را می پختند و شکمشان سیر می شد.

حتی مهمترین مشاغل در تمدن مایا افسران نظامی، بازرگانی، سوابق و مشاغل مذهبی مانند کشیشی بود و برخلاف این مشاغل بالاتر، مشاغلی مانند کارگر در ساختمان یا صنعتگر برای پایین ترین طبقه وجود داشت. حتی کشاورزی و خدمات از مشاغل رایج آنها بود.

یعنی نیاز به کار در همه تمدن ها و در همه زمان ها اجتناب ناپذیر است و برای دریافت بخشی از خدمات طبیعی باید هزینه ای پرداخت شود.

واقعیت این است که نظام اجتماعی همواره با اشتغال پایدارتر بوده و ملاک برتری کشورها نوع و کیفیت اشتغال آنهاست. به عنوان مثال در ژاپن سبک کار با کشور ما متفاوت است و به سخت کوشی، جدیت در کار و عدم اتلاف وقت شهرت دارند. چنین کشوری وقتی همه به قانون پایبند باشند و با جان و دل کار کنند، می توان آن را یکی از بهترین کشورهای علمی جهان فرض کرد و هر روز دنیا را با اختراع جدیدی به وجد می آورد. سوال اینجاست که چرا اشتغال در ایران کارایی لازم را ندارد و بیشتر از جامعه در خدمت فرد است و ملاک فقط معیشت است نه پیشرفت در مسیر توسعه و آگاهی.

فرض کنید همه شغل دارند و هیچکس درد بیکاری را نمی کشد. پس مشکل کجاست که همه چیز خوب نیست و در مدار درست اجرا نمی شود؟

آیا همه این کارمندان از کار خود راضی هستند؟ آیا همه آنها نسبت به سازمان یا کارفرمای خصوصی خود احساس تعهد دارند یا فقط برای کسب درآمد کار می کنند؟

چرا راضی نیستند؟ زیرا بسیاری از آنها فاقد امنیت شغلی هستند و نمی توانند آینده مطمئنی را برای خود متصور شوند. وضعیت استخدامی کارگر قراردادی مدت معین است و باید هر ساله با شرکت کارفرما قرارداد ببندد. هیچ تضمینی وجود ندارد که او سال آینده منگر یا در میان تعدیل شده باشد.

آیا چنین فردی با این سطح از ناآگاهی و ترس از آینده حرفه ای خود می تواند به اندازه کافی بهره وری داشته باشد یا به کاری که نمی داند تا کی برای او باقی خواهد ماند، عمیقاً دل کند؟ حتی نیروهای سازمانی دپارتمان تمایل دارند که درگیر شوند و پیمانکاران آرزوی امضای قرارداد رسمی را دارند. این خیلی بی انصافی است که آنها در کار یکسان هستند، اما تفاوت زیادی در حقوق و دیدگاه اجتماعی دارند. یک کارمند رسمی تمام مزایای یک کارمند را به طور کامل دریافت می کند، اما یک کارمند شرکتی محکوم به حذف از همه مزایای تنها به دلیل نوع قرارداد است. دردناک است که همه راحتی ها متعلق به کارآفرینان است و با حسرت به همکاران خود نگاه می کنند. این نگاه ناعادلانه و ناامنی روحی به آینده ای نامعلوم، انسان را در انجام وظایفش ضعیف می کند.

کارمندان و شرکت های غیررسمی ترفیع ندارند. چرا باید خلاق باشند و ایده های جدیدی به سازمان یا کارفرما بدهند در حالی که اوج کار وجود ندارد و محکوم به تکرار روال روزمره هستند؟ چرا باید با گروه کاری همدردی کنند در حالی که هیچکس با آنها همدردی نمی کند و آنها را با شماره حساب نمی کند؟

نارضایتی از کار ممکن است به دلیل ناهماهنگی رشته تحصیلی با نوع کار باشد. متأسفانه بسیاری از افراد در حال حاضر در پست ها و مشاغلی هستند که هیچ ربطی به دانش، سلیقه و علایق شخصی آنها ندارد و طبیعی است که در چنین شرایطی نمی توان انتظار معجزه و راندمان کاری بالا را داشت.

کارمندان غیررسمی اغلب نه تشویق می شوند و نه قدردانی می شوند. با این حال، به ندرت پیش می آید که یک شرکت تولیدی کارگران مجموعه خود را برای کمک به موفقیت و قدردانی از آنها در نظر بگیرد. در چنین جوامعی، نیروی انسانی خود را ابزاری بی ارزش می بیند که هدف آن از اشتغال، پرکردن جیب کارفرماست. احساس خدمتگزار بودن در این افراد آنها را از کار منصرف می کند و نمی خواهند تمام انرژی خود را صرف کنند. در چنین شرایطی دزدی و خیانت نیز به اوج خود می رسد.

وقتی هیچکس سر جای خود نیست و تبعیض با عناوین مختلف وجود دارد و این مانع پیشرفت افراد می شود، وقتی گواهینامه به تخصص و شایستگی ترجیح داده می شود، نمی توان انتظار داشت که همه پست های کلیدی در دست نخبگان باشد. وقتی کار به رقابتی نابرابر تبدیل می‌شود و عواملی غیر از دانش و مهارت‌های فردی در آن دخالت دارند، دیگر نمی‌توانید به اثربخشی آن شغل اعتماد کنید. می آیند تا کار پیدا کنند و زندگی کنند. آنها نمی آیند تا وفادار باشند و یک برنامه جدید بسازند.

تا زمانی که تعریف شاغلین و عنوان شغلی آنها بر اساس نوع بیمه مشخص نشود و تمامی افراد باسواد که زیر مجموعه تامین اجتماعی قرار می گیرند کارگر محسوب شوند، نمی توان انتظار داشت که وضعیت کاری شاد و رضایت بخش باشد. تا زمانی که مردم حق انتخاب شغل خود را بر اساس دانش و تخصص خود نداشته باشند، کشور مملو از مدیران نابجایی می شود که هر روز بار تصمیمات بد خود را بر دوش دولت و مردم می گذارند. تا زمانی که فرهنگ حزبی در جامعه موج می زند و در یک مصاحبه شغلی مشترک، فردی که قوی ترین رابطه را دارد انتخاب می شود، نمی توان انتظار داشت که سیستم مدیریتی و سازمانی تغییر قابل توجهی را تجربه کند. برای تغییر فرهنگ کار و اشتغال باید نگاهی تازه به این حوزه داشته باشیم و حرف های جدیدی برای بهبود وضعیت داشته باشیم.

مرتبط:  چطور با گوشی از ماه عکس بگیریم

نمونه هایی از پیام های درج شده بر روی تابلوهای کمیته فرهنگ شهروندی شهرداری اصفهان که اخیرا در سطح شهر نصب شده و واکنش ها و انتقادات زیادی را به دنبال داشته است را مشاهده می کنید.

بسیاری از شهروندان بویژه در فضای مجازی از مفاد تابلوهای جدید کمیته فرهنگ شهروندی شهرداری اصفهان انتقاد کرده و معتقدند که مفاد این تابلوها نه تنها فرهنگ سازی نمی کند، بلکه حتی نوعی بی احترامی به آنهاست. شهروندان .

علیرضا یکی از شهروندان اصفهانی است که می گوید: به دلیل حرفه اش که طراحی گرافیک است، همیشه به بیلبوردهای سطح شهر توجه دارد اما هر وقت در مورد آن بیلبوردها با افراد دیگر صحبت می کرد، اصلا تابلوها را نمی دیدند. یا معنی آنها را نفهمیده اند.

وی ادامه می دهد: عده ای بودجه، امکانات و فضا دارند و می خواهند فرهنگ سازی کنند اما پیام های تابلوهای شهری بدتر از هم است و نه تنها فرهنگ سازی نمی کند بلکه حتی به شعور مردم توهین می کند. مخاطبی که می گوید من می دانم جایی برای جوراب من در یخچال نیست!

علی اکبر یکی دیگر از شهروندان اصفهانی است که می گوید: برای برخورد با سگ گردانان بنرهای متعددی در سطح شهر نصب شده در حالی که خود شهرداری اصفهان نیز در کنترل و جمع آوری سگ های سرگردان کوتاهی نکرده است!

مهسا همچنین می گوید: برداشت من از این بنرها با توجه به اینکه روی مقوا نوشته شده است، فرهنگ سازی تفکیک زباله است و احتمالاً علائم بعد از آن با عباراتی مانند مقوا در سطل زباله نیست.

اما هانیه فکر می کند این نقاشی ها جالب هستند زیرا برای مردم عادی قابل درک هستند و می توانند معنای آنها را به خوبی درک کنند.

حامد گرچه گرافیک این تابلوها را از نظر گرافیکی ضعیف می داند اما احساس می کند که قدم خوبی برای فرهنگ سازی است چرا که اگر مفهوم یک بار منتقل می شد اصلا تاثیرگذار نبود اما این تابلوها موفق به جذب شدند. نظر شهروندان

عادل همچنین پیشنهاد می کند از سبک این تابلوها برای یادآوری شهرداری اصفهان استفاده شود، مثلاً «در خیابان های شهر جای اتوبوس فرسوده نیست» یا «در شهرداری جایی برای انتظار نیست». اصفهان». سایر شهروندان مانند عادل پیام هایی را در مورد قالب این تابلوها جایگزین کرده و در فضای مجازی قرار داده اند که از جمله پیام های پرتکرار این است که «جای افراد خاصی در جامعه نیست»! و پست های مشابه دیگر که بیشتر انتقاد از عملکرد مدیران شهری است.

سعید امامی، معاون اجتماعی و مشارکت های مردمی سازمان فرهنگی، اجتماعی و ورزشی شهرداری اصفهان در گفت وگو با خبرنگار ایسنا، با اشاره به تابلوهای جدید فرهنگ شهروندی که در شهر اصفهان نصب شده است، گفت: : « استقبال از این گالری شهری در شهر اصفهان بسیار بالاست.» و نظرات و نظرات مختلفی از سوی شهروندان بیان شد.

وی با بیان اینکه معمولاً گالری های شهری به صورت دوره ای طراحی و در سطح شهر نصب می شود، گفت: طراحی این گالری ها مورد انتظار است; یعنی در دور اول پنل ها طراحی و نصب می شوند و در دور بعدی پاسخ می گیرند. در واقع در ابتدای دوره سوالات مورد انتظار شهروندان را مطرح می کنیم سپس در دوره بعدی به فاصله دو هفته به آنها پاسخ می دهیم.

معاون مشارکت های اجتماعی و مردمی سازمان فرهنگی، اجتماعی و ورزشی شهرداری اصفهان چرخه قبلی تبلیغات شهری را برجسته کرد و تصریح کرد: در چرخه گذشته به منظور اطلاع رسانی به مردم از تغییر روزهای جمع آوری زباله، علائم زوج و فرد. در سراسر شهر نصب شده بود که روحیه شهروندان را نشان می داد. معنای آن را به طور ضمنی نشان می داد و حتی در فضای مجازی هم مطرح شد. پس از آن در هر محله تابلویی نصب شد که نشان می داد جمع آوری زباله در آن محله روزهای زوج یا فرد است و جمعه ها نیز تعطیل است.

وی با بیان اینکه علامت زوج و فرد باعث شده 90 درصد شهروندان زمان جمع آوری زباله را در روزهای زوج و فرد به یاد بیاورند، افزود: برخی از شهروندان تبلیغات به این شکل را غیرضروری می دانند، اما اینها ترفندهای تبلیغاتی و رسانه ای است که اثربخشی آنها ثابت شده است. .

امامی همچنین درباره چرخه جدید نگارخانه شهرداری توضیح داد: پس از گذشت 20 سال زمان جمع آوری زباله تغییر کرده و باید شهروندان را به نحوی موثر ترغیب و اطلاع رسانی کرد. این موضوع در اتاق فکر مطرح شده تا اذهان متوجه این موضوع شوند.

وی شیوه کنونی تبلیغات در بیلبوردهای شهر اصفهان را یک ترفند رسانه ای و حرفه ای دانست و گفت: با وجود اینکه عده ای موضع مخالفی دارند و فکر می کنند پول شهر نباید خرج این تبلیغات شود، اما دریافت کرده ایم. نظرات بسیاری که نشان می دهد توجه شهروندان به این موضوع جلب شده است.

معاون اجتماعی و مشارکت های مردمی سازمان فرهنگی، اجتماعی و ورزشی شهرداری اصفهان با تشریح نقد مطالب و جملات نوشته شده بر روی پنل های فرهنگ شهروندی در سطح شهر خاطرنشان کرد: در چرخه جدید، تکنیکی متفاوت است. استفاده شد، یعنی انتظار داریم یک سری جملات که برخی از این جملات بدیهی اما قابل بحث است. مثلاً «جای جوراب در یخچال نیست»، آدم تعجب می کند که چرا شهرداری این پیام را در شهر نصب کرده است؟!

وی با بیان اینکه سعی کردیم یک مفهوم کلی را به شهروندان منتقل کنیم، تصریح کرد: مفهوم اصلی این بود که هر چیزی باید در جای خود باشد و اگر چیزی در جای اشتباه قرار گیرد زیبا نیست. این تابلوها را در تقاطع ها نصب می کنیم و در کنار آن ها یک پاسخ می گذاریم.

مرتبط:  چرا در بچه مهندس ۴ روزبه حصاری نیست

امامی یادآور شد: ابتدا قرار بود این تابلوها به موضوع راه رفتن سگ ها و حیوانات خانگی بپردازد که بسیاری از شهروندان با آن مخالف هستند. در واقع در این تابلوها اشاره کردیم که جای سگ در کوچه و پارک و بازار وجود ندارد که بی احترامی و بی اطلاعی از حقوق دیگر شهروندان است. به عنوان مثال، فرض کنید شخصی سگ خود را با خود به رستوران می آورد که اکثر شهروندان آن را دوست ندارند.

وی با اشاره به اینکه خیلی ها فکر می کردند هدف از مقایسه این مشکلات بوده است، تصریح کرد: اصلاً بحث مقایسه مشکلات نبود، بلکه در این بنرها با این مفهوم مواجه هستیم که اگر هر چیزی سر جای خودش نباشد بد سلیقه است. از سوی دیگر شهرداری در دوره تبلیغاتی بعدی به این مشکل پاسخ خواهد داد.

معاون اجتماعی و مشارکت های مردمی سازمان فرهنگی، اجتماعی و ورزشی شهرداری اصفهان با توجه به اینکه تبلیغات این دوره خوب بود و بازتاب شدیدی داشت، گفت: این بد نیست که شهروندان داشته باشند. نسبت به تابلوها واکنش نشان داده و به صورت گسترده در فضای مجازی منتشر شده است، چرا که تعامل و مشارکت مردم افزایش یافته است، مردم باید از این خوراک استفاده کنند و آنچه را که احساس می کنند در مدیریت شهری در جای خود نیست با این جملات جایگزین کرده و ارسال کنند. به مدیران شهرداری تا ارتباط دو سویه و رسانه ای شکل بگیرد.

وی گالری شهر اصفهان را یکی از معدود گالری ها و از خاص ترین رسانه هایی دانست که اتاق فکر خود را دارد و توضیح داد: برای یک مشکل جلسات متعددی در اتاق فکر برگزار می شود تا به نتیجه برسیم که چگونه موضوع باید به گوش شهروندان برسد تا بیشترین تأثیر را داشته باشد. حتی پس از برگزاری جلسات کارشناسی با حضور افراد مختلف تا در نهایت جملات اصلاح و طراحی و منتشر شود.

امامی با اشاره به اینکه نقاشی های اخیر می تواند به یک کمپین مردمی تبدیل شود، گفت: بیشتر انتقادات به این دلیل است که مردم فکر می کنند قیاس وجود دارد در حالی که وجود ندارد و نقاشی ها همان مفهوم را می گویند. در عین حال، بسیاری از شهروندان نظر مثبتی داشتند و با سگ‌بازی موافق نبودند.

وی با تاکید بر اینکه نظر و سلیقه شهروندان متفاوت است، گفت: ممکن است نظرات متفاوتی وجود داشته باشد زیرا بسیاری از شهروندانی که می توانند در این مورد صحبت کنند، حتی کارشناسان و افراد اتاق فکر نظرات متفاوتی دارند، بنابراین این نکات اصلاح نمی شود. .

معاون اجتماعی و مشارکت های مردمی سازمان فرهنگی، اجتماعی و ورزشی شهرداری اصفهان درباره نظراتی که شهرداری در خصوص این توصیه از شهروندان دریافت کرده است، گفت: نظرات مشخصی را برای دستگاه های ذیربط ارسال می کنیم تا در جریان باشند. از نظرات و مشکلات شهروندان و اگر مشکلی وجود دارد که قابل حل است، آن را حل کنید، زیرا معتقدیم شهر باید با نظر شهروندان اداره شود نه اینکه شهروندان منفعل باشند و شهرداری فعال باشد. یا برعکس.

امامی در مجموع تبلیغات این دوره از مدیریت شهری را خوب ارزیابی کرد و گفت: تا چند روز دیگر بیلبوردهای فعلی جمع آوری می شود و مجموعه تبلیغات بعدی نیز با همین موضوع و با موضوع اخلاق شهروندی خواهد بود.

به گزارش ایسنا، اگرچه هنوز مشخص نیست که این آگهی از ابتدا برای فرهنگ سازی تغییر در برنامه جمع آوری زباله یا محکومیت سگ گردانی بوده است، اما به نظر می رسد با واکنش های متفاوتی که از سوی شهروندان دریافت کرده است، بیشتر از تبلیغات دوره های قبل دیده شد و این انتشار باعث رضایت متولیان شهرداری شد.

حال شهروندان اصفهانی باید منتظر بمانند تا ببینند در اتاق فکر کمیته فرهنگ شهروندی شهرداری برای دور بعدی این تبلیغات چه تصمیمی گرفته می شود و چه نتایجی از این تابلوهای شهری گرفته می شود.

انتهای پیام

یکشنبه 21 اسفند 1396 – 22:40

تهران (پانا) – رد پای سلبریتی ها همه جا نمایان است. فضای واقعی؛ اما امروزه بیشتر جای خود را به فضای مجازی و شبکه های اجتماعی داده است.

روزنامه ایران نوشت: سلبریتی ها در دنیای واقعی ما حضور بیشتری دارند، رفتار، کنش و واکنش آنها هر لحظه در دنیای مجازی ما را احاطه می کند. این روزها اخبار خصوصی و بعضاً عمومی یک فرد مشهور، حتی اگر پربیننده نباشد، خواه ناخواه بر زندگی ما سایه افکنده است. خیلی از ما بیشتر از اینکه فلان خانواده در اطرافمان زندگی می کنند، می دانیم، خوب می دانیم که فلان هنرپیشه وقتی چه غذایی خورده، چه سفری رفته و چه آرایشگاهی رفته است! این خاصیت دنیای مجازی است که هر یک از ما با بها دادن به بخشی از آن که احتمالاً مورد علاقه ماست، در ارزش گذاری نقش یک سلبریتی سهیم بوده ایم.

حال برخی از این سلبریتی ها با قدرت این اشتراک گذاری که ما به آن «هواداران» می گوییم، جریان فرهنگی و اجتماعی ما را به سمتی که می خواهند می برند! برخی از آنها از این قدرت به نفع طرفداران خود که مردم هستند استفاده می کنند و البته گروهی دیگر سوء ظنی که به هواداران دارند به «توانایی های خودشان» تعبیر می کنند! اکثر مردم این روند را دنبال می کنند. بدون اینکه بدانیم پشت ماجرای افشاگری این بازیگر زن چیست و چرا یک شخصیت ورزشی در جدیدترین اتفاق منتشر شده توسط یکی از بازیکنان مطرح باشگاه ورزشی در حال ساخت، هواداران خود را ابزاری برای دور زدن قانون قرار داده است. اما کارشناسان اجتماعی مشکل اصلی را می دانند، به گفته آنها هیچ سلبریتی نمی تواند الگوی کاملی برای مردم باشد، حتی اگر کارهای خیریه و بشردوستانه انجام دهد. البته برخی دیگر به تأثیر مثبت سلبریتی ها اشاره می کنند، مخصوصاً در هنگام وقوع تصادف. آنها معتقدند چهره شدن مزایای مثبتی دارد. آنها می توانند مردم را تشویق به کمک به یکدیگر کنند تا چهره آنها توسط نهادهای دیگر خدشه دار نشود

مرتبط:  چطوری تو لپ تاپ اینستا نصب کنیم

ریشه مشکل کجاست؟

محمد زینالی، کارشناس علوم اجتماعی به «ایران» می گوید که در همه جای دنیا وقتی فردی به مقام سلبریتی می رسد بیشتر از شخصیت خود آگاه می شود. این بدان معنی است که او می داند که باید عمیق تر به عضویت خود در جامعه فکر کند. نوعی مالیات است که یک فرد مشهور و محبوب باید به جامعه بپردازد. نامش مالیات فرهنگی است. یعنی چقدر این فرد در امور فرهنگی و اجتماعی جامعه خود مشارکت مثبت دارد. متأسفانه برخی از قهرمانان ورزشی و ستارگان هنر امروز ما اغلب یکسان هستند. زیرا تازه واردها کمتر در فرهنگ جدید شرکت می کنند. مثلاً فردی در عرصه ورزش به یک چهره اساسی تبدیل شده است، اما رفتار او نشان می دهد که کاملاً از شخصیت و تصویری که با مردم دارد بی اطلاع است، بنابراین این همذات پنداری در بعد فرهنگی و اجتماعی واقعی است. یعنی فکر می کند چون خواننده است پس همه جا آدم مهمی است برای همین مغرور می شود. زینالی در پاسخ به این سوال می گوید: «ما در حوزه های دیگر از نظر رسانه ای و هویت اجتماعی ضعیف عمل کرده ایم، زیرا سرمایه گذاری ما در ورزش و هنر کمتر از مثلاً در عرصه های علمی و فرهنگی بوده است، در حالی که نیاز به الگو داریم. از فردیت. اما ما بیشتر از فردیت ارگانیک، یعنی جذابیت فیزیکی و زیبایی شناختی الگوبرداری کرده ایم. به همین دلیل است که وقتی درباره «فیزیکی بودن فردیت» برای جوانان افسانه ای ساختیم، وقتی یک جوان می خواهد عمیق تر فکر کند، به سراغ حافظ و سعدی می رویم، حالا کی از جوانان ما «شیرین بیانی» بانوی برجسته تاریخ و عرفان را می شناسد، گروه مرجع ما قطعاً در فوتبال و هنر بهتر عمل کردند، اما در دانشگاه منزوی شدند، تلویزیون به دنیای عینیت وظیفه نهاد فرهنگی است که خود را مطرح کند. تلویزیون و رسانه ها تنها بخش کوچکی از این فرهنگ هستند.

جامعه عاطفی و میل به افراد مشهور

احمد بخارایی جامعه شناس نیز به «ایران» گفت: بین عقلانیت و استقبال از سلبریتی رابطه معنادار و قوی وجود دارد. یعنی هر چه کنش های جامعه و فرد مستعد احساسات و هیجان باشد، عقلانیت در جامعه کاهش می یابد و گرایش افراد به سلبریتی ها بیشتر می شود. وی ادامه می دهد: متاسفانه در جامعه ما آنچنان که باید به مسائل فرهنگی توجه نشده و بیشتر به سمت فردگرایی گرایش پیدا کرده است. این معضل باعث دست کم گرفتن عقلانیت در جامعه شده و در برخی سلبریتی ها شاهد چنین رفتارهایی هستیم. متأسفانه این روزها آنقدر این رفتارها تکرار می شود که کمتر کسی می پرسد چرا در جامعه رخ می دهد. این جامعه شناس با اشاره به اینکه رفتارهای عاطفی و عاطفی سلبریتی ها اغلب مورد پسند عموم قرار می گیرد، می گوید: تا زمانی که سلبریتی در زمینه های فرهنگی، پزشکی، سیاسی و … اظهار نظر کند. و مورد پسند جامعه قرار می گیرد و به عبارتی می پسندد طبیعی است که دوباره دست به چنین رفتاری بزنند و شاهد آن باشند. حوزه گروه های مرجع در جامعه گروه مرجع یک دانش آموز باید معلمان و گروه مرجع دانش آموز باید معلمان آنها باشند، اما آیا واقعاً چنین است؟ وی ادامه می دهد: پاسخ منفی است. وقتی هیچ چیز در جامعه سر جای خود نیست و سلبریتی ها تبدیل به گروه هایی برای جوانان و نوجوانان شده اند، چگونه می توان انتظار داشت که سلبریتی ها در مورد هر موضوعی حرفی نزنند و به خود حق هیچ کاری ندهند؟ بوخرایی بر بی معنا بودن نقش ها در جامعه تاکید می کند و بیان می کند: یکی دیگر از مشکلاتی که در جامعه با آن مواجه هستیم بی معنا بودن نقش هاست. به نظر می رسد دیگر تمایز نقش ها در جامعه معنا ندارد و هر گروهی به خود حق دخالت و اظهار نظر در حوزه های مختلف را می دهد.

احترام باید متقابل باشد

سعید ماندری، جامعه شناس در این باره به «ایران» می گوید: با دیدن کلیپ های مختلف درباره رفتار سلبریتی ها در جامعه نمی توان در نگاه اول قضاوت کرد، سلبریتی ها و شخصیت های معروف در عرصه های مختلف از جامعه انتظار دارند که وقتی وارد می شوند به آنها احترام بگذارد. البته این انتظار منصفانه باشد یا خیر، باید به جنبه دیگری هم نگاه کرد و آن اینکه مردم احساس می‌کنند مسئولان خاصی با آنها برخورد درستی ندارند. همچنین فیلم‌هایی در فضای مجازی منتشر شده که نشان می‌دهد متأسفانه برخی از مأموران رشوه می‌گیرند و پلیس در پی انتشار این فیلم‌ها با افسران خاطی برخورد تندی داشته است. نمی توان انکار کرد که افراد مشهور باید مراقب رفتار خود باشند. فرقی نمی کند که سلبریتی یک فرد محبوب باشد یا یک استاد دانشگاه، در هر صورت طبیعی است که این افراد بسیار مراقب رفتار خود باشند. فراموش کنیم که سلبریتی ها هم انسان هستند و در موقعیت های مختلف می توانند چیزهای متفاوتی را نشان دهند. تنها مشکل این است که عصبانیت مردم عادی زیاد دیده نمی شود، در حالی که کوچکترین واکنش منفی سلبریتی ها به سرعت و به همان نسبت و با همان سرعت منتشر می شود و می تواند روی رفتار دیگران نیز تاثیر بگذارد. این جامعه شناس نقش سلبریتی ها پس از زلزله کرمانشاه را برجسته کرد و یادآور شد: بعد از زلزله کرمانشاه سلبریتی ها در حوزه های مختلف برای کمک به مردم فعالیت می کردند اما پس از گذشت مدتی از این حادثه به تدریج نظرات منفی و در برخی موقعیت های مختلف شد. من معتقدم چنین روابط قهری با چهره های مشهور جامعه نباید انجام شود، زیرا چنین روابطی به نوبه خود می تواند تأثیر مخربی بر رفتار کل جامعه داشته باشد.

نوشته های مشابه

یک دیدگاه

  1. خیلی خوبه که به این موضوعات توجه می‌شه. واقعا باید به تغییرات جهان توجه کنیم و سعی کنیم با آنها همراه بشیم. اما فکر می‌کنم نویسنده باید بیشتر راه حل‌هایی رو برای پذیرفتن این تغییرات مطرح کنه، تا خواننده‌ها به انجام این کارها راحت‌تر برسند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا