چرا در هر حالی باید تسلیم دستورات الهی باشیم هفتم
خدا را شکر.
اول از همه:
توجه پرسشگر عزیز را به اهمیت استفاده از کلمات خوب جلب می کنم، زیرا کلمات الگویی برای معانی هستند.
بهتر بود به جای کلمه امانت کور که دارای معانی و فضای خاص خود است و با مقام تسلیم سازگاری دارد، از کلمه توکل یا خضوع یا حسن ظن به خدا و به عنوان این الفاظ شرعی که دارای معانی صحیح است استفاده می شد. ایمان و اعتماد ندارد.
در غیر این صورت، بله، مسلم است، امام نابینا نیست، اما یقین دارد که همه خوبی ها در دست خداست و بدی ها از او سرچشمه نمی گیرد و کلید همه خوبی ها، رعایت آن است. شریعت او و پیروی از دستورات او و دوری از آنچه نهی کرده است.
ثانیا:
امام طحاوی – رحمه الله – می فرماید: مراحل اسلام [شخص] جز بر پشت خضوع و خضوع برقرار می شود (شرح الطحاویه: 1/231).
شيخ برك در تفسير تهويه (128) مي گويد: «اسلام عبد مستقر نمي شود و به آرامش نمي رسد مگر اينكه اين مرحله بر اساس تسليم باشد». حس تسلیم و تسلیم به هم نزدیک هستند. خداوند متعال می فرماید:
و هر کس روی خود را به سوی خدا بازگرداند و او بخشنده است، بر ستون امانت گم شده است (لقمان/22).
(و هر کس در حال انجام کار نیک تسلیم خدا شود، قطعاً به ریسمان محکمتری چنگ زده است).
اسلام به معنای تسلیم و تسلیم است و لازمه آن عدم استدلال است، زیرا مجادله تسلیم نشده است…
تسلیم یک اصل مهم است و اگر آن را دین اصلی قرار دهید ایمان به خدا و پیامبرش و کتابش است.
ايمان به خدا دلالت بر اين دارد كه او پروردگار حق است و هيچ كس جز او سزاوار پرستش نيست و او مولاي همه و مالك همه است و او را كامل و مبرا از هر قصور توصيف كرده اند. پس در خلقت و شرع و سرنوشت او ظلم و بیهودگی نیست، بلکه در همه اینها حکیم است.
اگر شما این را به واقعیت تبدیل کنید، پس همه چیز در مورد خداوند متعال و پیامبرش – صلی الله علیه و آله – باید بر اساس تسلیم باشد. زیرا ایرادات و استدلال ها تنها به دلیل ضعف ایمان به عدالت و حکمت خداوند مطرح می شود.
هر چیزی که خلاف حقیقت باشد باطل است; گاهی این ایراد آشکار و خام است، مانند کافران یا کسانی که ایمانشان رو به زوال است. به اعتراض می ایستند و با قانون و تقدیر خدا مخالفت می کنند و گاهی علناً نمی گویند اما آن اعتراض را در دل دارند.
اما بر مسلمان واجب است ایراداتی را که به دلش می آید یا از زبان شیاطین یا جاهلان می شنود با این اعتقاد که خداوند داور عدل و حکیم و عالم است برطرف کند.
مقصود از این نیست که شرع مخالف عقل است; در مقابل عقل مستقیماً مخالف انتقال صحیح نیست، بلکه عقل در برابر انتقال قدرت و حدود خود را دارد، پس عقل بشری ممکن نیست همه چیز را بفهمد و بدان احاطه پیدا کند، بلکه حدودی دارد که در همین جا متوقف می شود; زیرا انسان کامل نیست و نمی توان به همه سؤالات پاسخ داد و ناگزیر باید بگوید: الله اعلم و خود خدا حکیم و عالم است.
وقتی انسان به مقام تسلیم رسید خیلی راحت می شود.
و اگر ایرادی بشنود باید با دلیل و برهان پاسخ دهد و پس بگیرد. و اگر به خاطر عدم علم نتوانست آن را با این اصل [یعنی ترک] از خود دور کند و بگوید: من به خدا و پیامبرش ایمان دارم که شیطان دلها را وسوسه می کند.
ثالثا:
اما معنایی که شما از این آیه فهمیدید صحیح است و تعدادی از مفسران اشاره کرده اند که موسی (علیه السلام) معتقد است که خداوند به او دستور داده که عصا را ترک کند. از وهاب منقول است که «خداوند به او فرمود: ای موسی او را دور بریز، پس موسی گمان کرد که او را رها کن. پس افکند چون ترکش کرد» (التفسیر الباسط: 382/14) و (تفسیر بغوی: 269/5).
و هر کس در راه خدا چیزی را ترک کند، خلأ آن را احساس نخواهد کرد.» (تفسیر قرطبی: 26/18).
شیخ سعدی – رحمه الله – می فرماید: «شکر و شکور از اسماء الله تعالی است که اعمال کوچک بندگانش را می پذیرد و به آنها اجر بزرگ می دهد». کسى که اگر بنده اى اوامر او را به جا آورد و او را اطاعت کرد، او را در راه یاری رساند و او را ستایش کرد و به عنوان پاداش در قلبش نور و ایمان و در بدنش نیرو و نشاط و در همه چیز برکت و رشد قرار داد. شرایط موفقیت بیشتر در اقدامات او.
پس از آن، پاداش کاملی را که برای آخرتش آماده کرده است، از پروردگارش می گیرد.
یکی از مظاهر شکرگزاری خداوند از بنده اش این است که اگر بنده ای برای خدا چیزی را رها کند، خداوند به او بهتر می دهد و هر کس از وجب به او نزدیک شود، خداوند یک قدم به او نزدیک می شود و هر قدم به یک دست به او نزدیک می شود، خداوند به اندازه دو دست به او نزدیک می شود و هر کس آرام به او نزدیک شود، خداوند دوان دوان به سوی او می آید و هر که با خدا معامله کند، چند برابر پیروز می شود.
اگر چه پروردگار ما سپاسگزار است، اما از کسانی که به نیت و ایمان و تقوایشان سزاوار پاداش کامل هستند آگاه است و آنها را از نالایقان متمایز می کند. او از اعمال بندگان خود آگاه است، پس آنها را ضایع نمی کند، اما آنها نیکی های خود را نزد او بهتر از آنچه بوده اند، می یابند، که همه به نیت آنهاست، که عالم حکیم از آن آگاه است.» -سعدی: 76).
چهارم:
این آیه یک مفهوم کاربردی نیز دارد که در مورد دستورات خدا و پیامبر اکرم (ص) برای مؤمن بسیار مفید است و آن عبارت است از: سرعت در اجابت امر و عدم تنبلی یا سستی و نادیده گرفتن. دستورات آنها
مانند زمانی که خداوند متعال فرمود: «فلقهها» (پس آن را دور انداخت) و «ف» در «فلقهها» نشانه تعقیب است، یعنی بلافاصله بعد از دستور آن را انجام دهید، یعنی موسی فوراً آن را انجام داد و قرار داد. دستور پروردگار بر گردن او و عصایی که به او سود می رساند، آنجا بود و به آن نیاز داشت، بلافاصله پس از شنیدن سخنان پروردگار جهانیان آن را دور انداخت.
کار مسلمان نیز باید پیش از دستور پروردگارش چنین باشد. خداوند متعال می فرماید:
وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَمَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا مُبِينًا [احزاب: ۳۶]
(و هیچ مرد و زن مؤمنی نباید احساس کند که هر گاه خدا و پیامبرش به امری فرمان دهند، در کارشان اختیاری است و هر کس خدا و پیامبرش را نافرمانی کند، برای همیشه گمراه شده است).
توصیه ما به شما این است که افکاری را که در مورد آیات قرآن به ذهن متبادر می شود با سخنان علما در تفسیر این آیه و تفاسیر در دسترس مانند خلاصه التفسیر منتشر شده توسط مرکز تفسیر و یا التفسیر المسیر چاپ وزارت وقت و یکی از مهمترین آنها تفسیر شیخ سعدی است. رحمه الله را بخوانید (در ایران با عنوان تفسیر راستین ترجمه و چاپ شده است). این امر کمک شایانی به تفکر در معنای آیات و نکاتی که از آیات می توان استنباط کرد، خواهد بود.
فقط خدا میدونه
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تسلیم به معنای سلام کردن، اعطای چیزی به کسی، گردن نهادن، راضی شدن به چیزی، اطاعت و انقیاد و فرمانبرداری و سرسپردگی است.
1- تعریف تسلیم
[ویرایش]
منظور از تسلیم این که فرد مسلمان به همه اوامر، نهیها و تقدیرات خدای حکیم، در اعتقاد و هم در عمل ایمان داشته و در حد توانش به آن عمل کند؛ و ثمره آن دارا شدن قلب سلیم خواهد بود که حتی در همه اعضاء بدن تاثیرگذار است و سبب سلامت جسمی و داشتن آرامش روحی خواهد شد.
2- آثار تسلیم
[ویرایش]
2.1 – صلح
آرامش، از آثار تسلیم در برابر خداوند، به همراه نیکوکاری است:
بلی من اسلم وجهه لله وهو محسن فله اجره عند ربه ولا خوف علیهم ولا هم یحزنون.
آری، کسی که روی خود را تسلیم خدا کند و نیکوکار باشد، پاداش او نزد پروردگارش ثابت است نه ترسی بر آنهاست و نه غمگین میشوند. (بنابراین، بهشت خدا در انحصار هیچ گروهی نیست.)
خلاصه اینکه بهشت و پاداش خداوند و نیل به سعادت جاودان در انحصار هیچ طایفه نیست، بلکه از آن کسانی است که واجد دو شرط باشند:
در مرحله اول تسلیم محض در مقابل فرمان حق و ترک تبعیض در احکام الهی، چنان نباشد که هر دستوری موافق منافعشان است بپذیرند و هر چه مخالف آن باشد پشت سر اندازند، آنها به طور کامل تسلیم حقند.
و در مرحله بعد آثار این ایمان در عمل آنها به صورت انجام کار نیک منعکس گردد، آنها نیکوکارند، نسبت به همگان و در تمام برنامهها. در حقیقت قرآن با این بیان مساله نژاد پرستی و تعصبهای نابجا را بطور کلی نفی میکند و سعادت و خوشبختی را از انحصار طایفه خاصی بیرون میآورد ضمنا معیار رستگاری را که ایمان و عمل صالح است، مشخص میسازد.
2.2 – در میان صالحان
قرار گرفتن در شمار صالحان، از آثار تسلیم در برابر خداوند میباشد:
… وانه فی الاخرة لمن الصــلحین• اذ قال له ربه اسلم قال اسلمت لرب العــلمین.
… و او در جهان دیگر، از صالحان است. در آن هنگام که پروردگارش به او گفت: اسلام بیاور! (و در برابر حق، تسلیم باش! او فرمان پروردگار را، از جان و دل پذیرفت و) گفت: «در برابر پروردگار جهانیان، تسلیم شدم.»
رب قد ءاتیتنی من الملک… توفنی مسلمـا والحقنی بالصــلحین.
پروردگارا! بخشی (عظیم) از حکومت به من بخشیدی، … مرا مسلمان بمیران و به صالحان ملحق فرما!»
ان ابرهیم کان امة قانتـا لله حنیفـا ولم یک من المشرکین• وءاتینـه فی الدنیا حسنة وانه فی الاخرة لمن الصــلحین.
ابراهیم (به تنهايى) امّتى بود مطيع فرمان خدا خالى از هر گونه انحراف و از مشرکان نبود. ما در دنیا به او (همّت) نيكويى داديم و در آخرت از نيكان است!
کلمه (اصطفاء) به معنای گرفتن چکیده و خالص هر چیز است، بطوری که بعد از اختلاط آن با چیزهای دیگر از آنها جدا شود، و این کلمه وقتی با مقامات ولایت ملاحظه شود، منطبق بر خلوص عبودیت میشود، و خلاصه اصطفاء در این مقام این است که، بنده در تمامی شئونش به مقتضای مملوکیتش و عبودیتش رفتار کند، یعنی برای پروردگارش تسلیم صرف باشد، و این معنا با همان عمل به دین در جمیع شئون تحقق مییابد، برای اینکه دین چیز دیگری نیست، همان مواد عبودیت در امور دنیا و آخرت است، دین نیز میگوید: بنده باید در تمامی امورش تسلیم رضای خدا باشد، هم چنان که در آیه: (ان الدین عند الله الاسلام) نیز دین را همان تسلیم خدا شدن معرفی کرده است.
پس معلوم شد که مقام اصطفاء عینا همان مقام اسلام است، و شاهد بر آن آیه: (اذ قال له ربه: اسلم قال: اسلمت لرب العالمین) است، که از ظاهرش بر میآید ظرف (اذ- زمانی که) متعلق است به جمله (اصطفیناه) در نتیجه معنا چنین میشود اصطفاء ابراهیم در زمانی بود که پروردگارش به او گفت: اسلام آور، و او هم برای خدای رب العالمین اسلام آورد پس جمله: (اذ قال له ربه: اسلم قال: اسلمت لرب العالمین)، به منزله تفسیری است برای جمله: (اصطفیناه).
2.3 – مروری بر دین
بصیرت در دین، یکی دیگر از آثار تسلیم در برابر خدا است:
ولو انا کتبنا علیهم ان اقتلوا انفسکم او اخرجوا من دیـرکم ما فعلوه الا قلیل منهم ولو انهم فعلوا ما یوعظون به لکان خیرا لهم واشد تثبیتـا.
اگر (همانند بعضی از امتهای پیشین،) به آنان دستور میدادیم: «یکدیگر را به قتل برسانید»، و یا: «از وطن و خانه خود، بیرون روید»، تنها عده کمی از آنها عمل میکردند! و اگر اندرزهایی را که به آنان داده میشد انجام میدادند، برای آنها بهتر بود و موجب تقویت ایمان آنها میشد.
«اشد تثبیتا» در احتمالی به معنای بصیرت در دین است.
می فرماید: اگر آنها اندرزهای خدا و پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم را بپذیرند هم به سودشان است، و هم باعث تقویت ایمان آنها است، (و لو انهم فعلوا ما یوعظون به لکان خیرا لهم و اشد تثبیتا).
جالب توجه اینکه در این آیه، از فرمانها و احکام الهی تعبیر به موعظه و اندرز شده است، اشاره به اینکه احکام مزبور چیزی نیست که به سود فرمان دهنده (خداوند) بوده باشد، بلکه در حقیقت اندرزهایی است که به سود خود شما است، و لذا بلافاصله میفرماید اطاعت اینها هم به سود شما است و هم موجب تقویت ایمان شما میگردد.
به این نکته نیز باید توجه داشت که آخر آیه میگوید: هر قدر انسان در مسیر اطاعت فرمان خدا گام بردارد ثبات و استقامت او بیشتر میشود، در واقع اطاعت فرمان یک نوع ورزش روحی برای انسان است که ادامه و تکرار آن همانند ورزشهای جسمانی روز بروز قوت و قدرت و ثبات و استحکام بیشتری میآفریند، و تدریجا انسان به جایی میرسد که هیچ قدرتی نمیتواند بر نیروی ایمان او غلبه کند و او را بفریبد.
2.4 – از بشارت های قرآن بهره مند شوید
بهره مندی از بشارت قرآن، از آثار تسلیم در برابر حکم خداوند میباشد:
… ونزلنا علیک الکتـب تبیـنـا لکل شیء وهدی ورحمة وبشری للمسلمین.
… و ما این کتاب را بر تو نازل کردیم که بیانگر همه چیز، و مایه هدایت و رحمت و بشارت برای مسلمانان است!
قل نزله روح القدس من ربک بالحق لیثبت الذین ءامنوا وهدی وبشری للمسلمین.
بگو، روح القدس آن را از جانب پروردگارت به حق نازل کرده، تا افراد باایمان را ثابت قدم گرداند و هدایت و بشارتی است برای عموم مسلمانان!
«مسلمین» کسانیاند که تسلیم حکم خداوندند و اعتراض و چون و چرایی ندارند.
این آیه به پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم دستور میدهد، بگو: آن را روح القدس از جانب پروردگارت بر حق نازل کرده است (قل نزله روح القدس من ربک بالحق). روح القدس یا روح مقدس همان پیک وحی الهی، جبرئیل امین است، او است که به فرمان خدا آیات را اعم از ناسخ و منسوخ، بر پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم نازل میکند، آیاتی که همه حق است همه واقعیتی را تعقیب میکند و آن واقعیت چیزی جز تربیت انسانها نیست، تربیتی که وصول به آن گاهی احکام ناسخ و منسوخ را ایجاب میکند. به همین دلیل به دنبال آن میفرماید: هدف این است که افراد با ایمان را در مسیر خود ثابت قدمتر گرداند، و هدایت و بشارتی برای عموم مسلمین است (لیثبت الذین آمنوا و هدی و بشری للمسلمین). به گفته مفسر عالیقدر نویسنده تفسیر المیزان آیه فوق در مورد مؤمنان میگوید: هدف آنست که در خط خود تثبیت شوند، اما درباره مسلمین میگوید: هدف هدایت و بشارت است، این به خاطر تفاوتی است که میان مؤمن و مسلم وجود دارد چرا که ایمان در قلب است و اسلام در ظاهر عمل. و به هر حال برای محکم کردن نیروی ایمان و پیمودن راه هدایت و بشارت، گاهی چارهای جز برنامههای کوتاه مدت و موقت که بعدا جای خود را به برنامه نهایی و ثابت میدهد نیست، و این است رمز وجود ناسخ و منسوخ در آیات الهی.
2.5 – از رحمت خداوند بهره مند شوید
بهرهمندی از رحمت الهی، از آثار تسلیم در برابر قرآن است:
… ونزلنا علیک الکتـب تبیـنـا لکل شیء وهدی ورحمة وبشری للمسلمین.
… و ما این کتاب را بر تو نازل کردیم که بیانگر همه چیز، و مایه هدایت و رحمت و بشارت برای مسلمانان است!
در آیه فوق، چهار تعبیر برای هدف نزول قرآن ذکر شده است:
۱. تبیانا لکل شی ء: قرآن بیانگر همه چیز است. ۲. مایه هدایت است (هدی). ۳. اسباب رحمت است (و رحمة). ۴. در آخرین مرحله میگوید موجب بشارت برای عموم مسلمانان است (و بشری للمسلمین).
اگر درست بیندیشیم پیوند منطقی روشنی در میان این چهار مرحله وجود دارد، زیرا در مسیر هدایت و راهنمایی انسانها، نخستین مرحله، بیان و آگاهی است، و مسلم است که بعد از آگاهی، هدایت و راهیابی قرار دارد، و به دنبال آن عملکردها است که مایه رحمت خواهد بود، و سرانجام که انسان عمل مثبت و صالح انجام داد خود را در برابر پاداش بی پایان خدا میبیند که مایه بشارت و سرور همه رهروان این راه است.
و نزلنا علیک الکتاب تبیانا لکل شی ء: قرآن را بر تو نازل کردیم، تا بیان هر امر مشکلی باشد. یعنی برای اینکه هر امر مشکلی را که از لحاظ شرعی مورد احتیاج مردم باشد، بیان کند، زیرا هیچ چیزی نیست که از لحاظ دینی مورد احتیاج مردم باشد و در قرآن کریم تصریح به آن نشده باشد یا رجوع به بیان پیامبر و جانشینانش نداده باشد، یا به اجماع امت واگذار نشده باشد، بنابراین حکم همه اینها از قرآن کریم استفاده میشود.
و هدی و رحمة: قرآن کتابی است که مردم را به رشد فکری و روحی فرا میخواند و برای مردم نعمتی است، زیرا همه احکام در آن آمده است و منجر به نعمتهای آخرت میشود. و بشری للمسلمین: علاوه بر اینها قرآن کریم مردم را بپاداش همیشگی و نعمت پایدار، بشارت میدهد.
2.6 – دریافت نعمت
بهرهمندی از نعمتهای خداوند در دنیا، از آثار تسلیم در برابر خداوند است:
ان ابرهیم کان امة قانتـا لله حنیفـا ولم یک من المشرکین• … وءاتینـه فی الدنیا حسنة وانه فی الاخرة لمن الصــلحین.
ابراهیم (به تنهایی) امتی بود مطیع فرمان خدا خالی از هر گونه انحراف و از مشرکان نبود. ما در دنیا به او (همت) نیکویی دادیم و در آخرت از نیکان است!
و آتیناه فی الدنیا حسنة: ما در این جهان به او نعمتی نیکو بخشیدیم تا خودش و اولادش خوشدل باشند. این نعمت، همان است که ما میگوییم: «خدایا بر محمد و آلش درود فرست، هم چنان که بر ابراهیم و آلش درود فرستادی.»
حسن گوید: این نعمت، رسالت و نبوت است. قتاده گوید: این نعمت این است که پیروان هر دینی ابراهیم را دوست میدارند.
برخی گویند: مقصود این است که خداوند همه جا ستایشگر اوست. خداوند او را میستاید: وی همواره خدا را اطاعت کرد و در راه تحصیل خشنودیش کوشید تا امام و مقتدای خلق شد و مردم به نور او هدایت یافتند. برخی گویند: این نعمت، همان است که خداوند دعای وی را اجابت کرد و نبوت را در فرزندانش قرار داد.
و انه فی الآخرة لمن الصالحین: او در آخرت از مردم شایسته است.
در اینجا مناسب بود، ابراهیم را در عالیترین درجه صلاحیت و شایستگی قرار دهد، زیرا موقعیت او چنین اقتضایی را داشت، لکن چنین نکرد، تا مردم را به شایستگی ترغیب کند و نشان دهد که مردم صالح، با پیامبران در یک ردیفند. این خود برای مردم صالح افتخاری بزرگ است که ابراهیم خلیل با همه عظمت مقامی که دارد، از آنها باشد. گذشته از این، خداوند، پیامبر اسلام را نیز دعوت میکند که از کیش ابراهیم پیروی کند و خود را در همان صفی قرار دهد که ابراهیم از آنهاست.
2.7 – از نصایح خداوند بهره مند شوید
بهرهمندی از هدایت خداوند، از آثار تسلیم در برابر خداوند میباشد:
قولوا ءامنا بالله وما انزل الینا وما انزل الی ابرهیم… ونحن له مسلمون• فان ءامنوا بمثل ما ءامنتم به فقد اهتدوا…
بگویید: «ما به خدا ایمان آوردهایم و به آنچه بر ما نازل شده و آنچه بر ابراهیم … و در برابر فرمان خدا تسلیم هستیم (و تعصبات نژادی و اغراض شخصی، سبب نمیشود که بعضی را بپذیریم و بعضی را رها کنیم.)» اگر آنها نیز به مانند آنچه شما ایمان آوردهاید ایمان بیاورند، هدایت یافتهاند.
فان حاجوک فقل اسلمت وجهی لله ومن اتبعن وقل للذین اوتوا الکتـب والامیین ءاسلمتم فان اسلموا فقد اهتدوا…
اگر با تو، به گفتگو و ستیز برخیزند، (با آنها مجادله نکن! و) بگو: «من و پیروانم، در برابر خداوند (و فرمان او)، تسلیم شدهایم.» و به آنها که اهل کتاب هستند (یهود و نصاری) و بی سوادان (مشرکان) بگو: «آیا شما هم تسلیم شدهاید؟» اگر (در برابر فرمان و منطق حق، تسلیم شوند، هدایت مییابند… .
آیه به مسلمانان دستور میدهد که به مخالفان خود، بگوئید: ما به خدا ایمان آوردهایم، و به آنچه از ناحیه او بر ما نازل شده و به آنچه بر ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و پیامبران اسباط بنی اسرائیل نازل گردید و همچنین به آنچه به موسی و عیسی و پیامبران دیگر از ناحیه پروردگارشان داده شده ایمان داریم (قولوا آمنا بالله و ما انزل الینا و ما انزل الی ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و الاسباط و ما اوتی موسی و عیسی و ما اوتی النبیون من ربهم). ما هیچ فرقی میان آنها نمیگذاریم و در برابر فرمان حق تسلیم هستیم (لا نفرق بین احد منهم و نحن له مسلمون).
سپس اضافه میکند، اگر آنها به همین امور که شما ایمان آوردهاید ایمان بیاورند هدایت یافتهاند (فان آمنوا بمثل ما آمنتم به فقد اهتدوا). و اگر سرپیچی کنند از حق جدا شدهاند (و ان تولوا فانما هم فی شقاق).
اگر آنها مسائل نژادی و قبیلگی و مانند آن را در مذهب دخالت ندهند، و همه پیامبران الهی را بدون استثنا به رسمیت بشناسند آنان نیز هدایت یافتهاند در غیر این صورت حق را رها کرده و سراغ باطل رفتهاند.
کلمه شقاق در اصل به معنی شکاف و منازعه و جنگ است، و در اینجا بعضی آن را به کفر تفسیر کردهاند و بعضی به گمراهی، و گاه به جدایی از حق و توجه به باطل، و همه اینها در واقع به یک حقیقت باز میگردد.
به هر حال در پایان آیه به مسلمانان دلگرمی میدهد که از توطئههای دشمنان نهراسند میگوید: خداوند دفع شر آنها را از شما میکند و او شنونده و دانا است سخنانشان را میشنود و از توطئههاشان آگاه است (فسیکفیکهم الله و هو السمیع العلیم).
2.8 – هدایت به راه راست
هدایت به راه مستقیم، از آثار تسلیم در برابر خداوند است:
ولو انا کتبنا علیهم ان اقتلوا انفسکم او اخرجوا من دیـرکم ما فعلوه الا قلیل منهم ولو انهم فعلوا ما یوعظون به لکان خیرا لهم واشد تثبیتـا• ولهدینـهم صرطـا مستقیما.
اگر (همانند بعضی از امتهای پیشین،) به آنان دستور میدادیم: «یکدیگر را به قتل برسانید»، و یا: «از وطن و خانه خود، بیرون روید»، تنها عده کمی از آنها عمل میکردند! و اگر اندرزهایی را که به آنان داده میشد انجام میدادند، برای آنها بهتر بود و موجب تقویت ایمان آنها میشد. و آنان را به راه راست، هدایت میکردیم.
ان ابرهیم کان امة قانتـا لله حنیفـا ولم یک من المشرکین• شاکرا لانعمه اجتبـه وهده الی صراط مستقیم.
ابراهیم (به تنهایی) امتی بود مطیع فرمان خدا خالی از هر گونه انحراف و از مشرکان نبود. شکرگزار نعمتهای پروردگار بود خدا او را برگزید و به راهی راست هدایت نمود!
«حنیف» بودن ابراهیم علیهالسّلام به معنای تسلیم بودن وی در برابر خداوند است.
در اینجا درباره کسانی که گاهی از قضایای صالح پیامبر صلی الله علیه و آله ناراحت می شدند به برخی از کارهای دردناک امت های پیشین اشاره می کند و می فرماید: ما کاری را سخت و سخت نگذاشته ایم. اگر مانند برخی از امتهای پیشین (مثل یهودیانی که پیرو بتها بودند) به آنها دستور داده شد که یکدیگر را بکشند تا این گناه بزرگ را جبران کنند یا وطن عزیز خود را ترک کنند که از آبیاری درخت خرما و داوری چشم پوشی نمی کند. پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم در این باره چگونه می توانند از پس سختی های دیگر برآیند، یقیناً اگر به آنها دستور بدهیم همدیگر را بکشند یا وطن خود را ترک کنند، فقط عده کمی از آنها خواهند بود. این کار را انجام می داد. به گفته برخی از مفسران، مشکل کشته شدن و ترک وطن از جهاتی مشابه است، زیرا جسم وطن روح انسان است، همان گونه که وطن مانند بدن انسان است، ترک وطن نیز کار دشواری است. سپس فرمود: اگر دستورات خدا و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را بپذیرند، به آنها سود می رساند و ایمانشان را تقویت می کند. . ، و فرمود: در آن هنگام (علاوه بر آنچه گفته شد) ثواب عظیمی نیز به آنها خواهیم داد (اذا لاتیناهام من لدنا آجار عظیما). و در آخرين آيه از آيات فوق به نتيجه چهارم اشاره مي كند و مي فرمايد: آنها را به راه راست هدايت مي كنيم (و هدايتشان را مستقيم مي كنيم). روشن است که منظور از این هدایت، راهنمای اصول دین و دین نیست، بلکه لطف جدیدی است که از جانب خداوند به صورت هدایت ثانویه و به عنوان پاداشی شایسته به مردم عطا می شود و مانند آن است. به آنچه در آیه 17 سوره محمد صلی الله علیه و آله آمده است. ذکر شد و الذین احتداوا زادهم هودی: کسانی که راه هدایت را می روند، خداوند بر هدایتشان می افزاید.
2.9 – از توصیه های قرآن بهره مند شوید
بهرهمندی از هدایت قرآن، از آثار تسلیم در برابر حکم خداوند میباشد:
قل نزله روح القدس من ربک بالحق لیثبت الذین ءامنوا وهدی وبشری للمسلمین.
بگو، روح القدس آن را از جانب پروردگارت بحق نازل کرده، تا افراد باایمان را ثابت قدم گرداند و هدایت و بشارتی است برای عموم مسلمانان.
در جمله لیثبت الذین آمنوا، تثبیت به معنای تحکیم ثبات و تاکید آن است به اینکه ثباتی بعد از ثبات دیگر بر آنان القاء کند. گویا ایشان با ایمان به خدا و رسول و روز جزا بر حق ثابت شدهاند، و به خاطر تجدد حکم بر اساس تجدد مصلحت خداوند ثبات دیگری به ایشان میدهد و نمیگذارد از این جهت ثبات اولشان دستخوش ضعف گردد و کارهایی بر طبق حکم سابق انجام دهند که با مصلحت امروز سازگاری ندارد، زیرا این مطلب پر واضح است که وقتی کسی مامور شود راهی را به خاطر مصلحتی که تا مدتی دارد سلوک کند، و مامور، با ایمانی که به آخر دارد شروع کند به سلوک آن راه و پس از پیمودن قطعهای از آن، مطابق آنچه که آمرش دستور داده از سرعت و کندی و در شب و روز ناگهان مصلحت مذکور وجههاش دگرگون گشته و عمل به نحو سابق، دیگر بی مصلحت شده و به نحوی جدید دارای مصلحت گردد، و در این فرض اگر آمر که راهنمای اوست او را خبر ندهد، و هم چنان امر سابق خود را دنبال کند و بترسد که اگر به عامل بگوید، مصلحت تغییر کرده امتثال نکند، همین راهنمایی نکردن او ایمان وی را سست نموده به کلی یاغی میگردد، و اما اگر بگوید امر تازه و امتثال به نحو تازه دارای مصلحت است نه به نحو سابق ایمان عامل بیشتر و ثباتی بر ثبات قبلیش اضافه میشود، پس اینکه قرآن کریم مشتمل بر نسخ و تجدید حکم بر حسب تجدد مصالح میباشد باعث تثبیت کسانی است که ایمان آوردهاند، و ثباتی بر ثبات آنان میافزاید، و مقصود از مسلمین در جمله و هدی و بشری للمسلمین، کسانی هستند که تسلیم حکم خدای تعالی هستند و اعتراض و چون و چرایی ندارند، پس آیه ناسخ برای اینگونه افراد ارائه طریق و بشارت به سعادت و جنت است، و اگر آثار آن را از هم جدا نموده تثبیت را به مؤمنین و هدایت و بشری را به مسلمین اختصاص داده، برای این است که میان ایمان و اسلام فرق هست، ایمان کار قلب است و سهمش از آثار نسخ تثبیت در علم و اذعان است، و اسلام مربوط به ظاهر عمل و مرحله جوارح بدن است و نصیبش اهتداء به عمل واجب و بشارت به نتیجه آن یعنی بهشت و سعادت است.
2.10 – اعتماد
توکل بر خدا، از آثار و لوازم تسلیم است:
وقال موسی یـقوم ان کنتم ءامنتم بالله فعلیه توکلوا ان کنتم مسلمین.
موسی گفت: «ای قوم من! اگر شما به خدا ایمان آوردهاید، بر او توکل کنید اگر تسلیم فرمان او هستید!»
و موسی نیز به مردمی که به او ایمان آوردند گفت: اگر واقعاً به خدا آنطور که می گویید (باطن) ایمان دارید و مسلمان واقعی هستید و تسلیم فرمان او هستید، بر خدا توکل کنید… و اینکه به دنبال ذکر ایمان به خدا نیز باشد. تسلیم و اسلام را ذکر کرد تا هر دو معنا یعنی شناخت و تسلیم را به صورت جمعی بیان کند، یعنی اگر واقعاً به خدا ایمان دارید، تسلیم فرمان او باشید و مزیت این آیه بیان این سؤال است. در زمان سختی و سختی باید به خدا توکل کرد و با اطمینان کامل به تدبیر نیک او تسلیم فرمان او شد و کار را به او واگذار کرد.
2.11 – قبولی در آزمون
موفقیت در آزمون الهی، از آثار تسلیم بودن ابراهیم و اسماعیل علیهماالسلام:
فلما اسلما وتله للجبین• ان هـذا لهو البلـؤا المبین.
هنگامی که هر دو تسلیم شدند و ابراهیم جبین او را بر خاک نهاد… این مسلما همان امتحان آشکار است!
فلما اسلما و تله لاجابین، اسلام یعنی رضایت و تسلیم. و کلمه چنین به معنای زمین زدن کسی است. و کلمه پیشانی به معنای یکی از دو طرف پیشانی است. و لام به لاجبین اعلام می کند که اسماعیل را در آنجا بر زمین نهادند مانند آیه یخرون لالازقان سجده.
و معنای آیه این است که: ابراهیم و اسماعیل تسلیم امر خدا شدند و به آن رضایت دادند، و ابراهیم علیهالسّلام فرزندش را به پهلو خواباند.
و این جمله پاسخی میخواهد که در کلام نیامده، چون معنای تحت اللفظی کلام چنین است: پس همین که تسلیم شدند، ابراهیم فرزند خود را به زمین خواباند و یک طرف پیشانی اش را به زمین نهاد، و دیگر نفرموده که چه شد، و این به خاطر آن است که بفهماند جواب لما از بس مهم و مصیبت آن جناب آن قدر شدید و تلخ بود که قابل گفتن نیست.
انا کذلک نجزی المحسنین ان هذا لهو البلاء المبین، کلمه کذلک، اشاره به داستان قربانی کردن اسماعیل است که در آن آزمایشی سخت و محنتی دشوار بود. و مشار الیه به کلمه هذا، نیز همان داستان است و میخواهد شدت امر را تعلیل کند.
و معنایش این است که: ما به همین منوال نیکوکاران را جزاء میدهیم: نخست امتحانهای به ظاهر شاق و دشوار و در واقع آسمان برایشان پیش میآوریم، تا وقتی به شایستگی از امتحان درآمدند، بهترین جزا را هم در دنیا و هم در آخرت به ایشان بدهیم. و این را بدان دلیل میگوییم که در داستان ابراهیم به روشنی دیدند که ابتلایش صرف امتحان بود و واقعیت نداشت و همان ظاهر هم بسیار شاق و ناگوار بود.
2.12 – نجات از ترس
نجات انسان از ترس، از آثار تسلیم در برابر خداوند است:
فما ءامن لموسی الا ذریة من قومه علی خوف من فرعون وملاهم ان یفتنهم… • وقال موسی یـقوم ان کنتم ءامنتم بالله فعلیه توکلوا ان کنتم مسلمین.
(در آغاز،) هیچ کس به موسی ایمان نیاورد، مگر گروهی از فرزندان قوم او (آن هم) با ترس از فرعون و اطرافیانش، مبادا آنها را شکنجه کنند… . موسی گفت: «ای قوم من! اگر شما به خدا ایمان آوردهاید، بر او توکل کنید اگر تسلیم فرمان او هستید!»
2.12.1 – دیدگاه آیت الله مکارم
در این آیات مرحله دیگری از داستان مبارزات انقلابی موسی و فرعون منعکس شده است.
در آغاز وضع نخستین گروه ایمان آورندگان به موسی را بیان میکند و میگوید: بعد از این ماجرا تنها گروهی که به موسی ایمان آوردند، فرزندانی از قوم او بودند (فما آمن لموسی الا ذریة من قومه).
این گروه کوچک و اندک که به مقتضای ظاهر کلمه ذریه، بیشتر از جوانان و نوجوانان تشکیل میشدند، تحت فشار شدیدی از ناحیه فرعون و اطرافیانش قرار داشتند، و هر زمان از این بیم داشتند که دستگاه فرعونی با فشارهای شدیدی که روی مؤمنان وارد میکرد، آنان را وادار به ترک آئین و مذهب موسی کند(علی خوف من فرعون و ملائهم ان یفتنهم). چرا که، فرعون مردی بود که در آن سرزمین برتری جویی داشت (و ان فرعون لعال فی الارض). و اسرافکار و تجاوزکار بود و هیچ حد و مرزی را به رسمیت نمیشناخت (و انه لمن المسرفین).
بعضی مفسرین معتقدند که این گروه از بنی اسرائیل بودند، و ضمیر به موسی بر میگردد، چرا که قبل از آن نام موسی ذکر شده، و طبق قواعد ادبی ضمیر باید به او باز گردد. شاهد دیگری که آن را تایید میکند آیه بعد است که میگوید: و قال موسی یا قوم… (موسی به گروه مؤمنان گفت: ای قوم من…) یعنی مؤمنان را به عنوان قوم من خطاب میکند.
به هر حال موسی برای آرامش فکر و روح آنها با لحنی محبت آمیز به آنان گفت: ای قوم من اگر شما به خدا ایمان آوردهاید، و در گفتار خود و ایمان و اسلام خود صادقید، باید بر او توکل و تکیه کنید، از امواج و طوفان بلا نهراسید، چرا که ایمان از توکل جدا نیست (و قال موسی یا قوم ان کنتم آمنتم بالله فعلیه توکلوا ان کنتم مسلمین).
2.12.2 – دیدگاه علامه طباطبایی
و قال موسی یا قوم ان کنتم آمنتم بالله فعلیه توکلوا ان کنتم مسلمین، از آنجا که ایمان به خدا، مؤمن را به مقام پروردگارش هر چند بطور اجمال آشنا میسازد، و مؤمن عالم به این معنا میشود که خدای تعالی سببی است فوق همه اسباب، سببی است که سببیت همه اسباب به او منتهی میشود، و نیز او را آگاه میکند به اینکه تدبیر همه امور به دست خداست، و لذا ایمان، مؤمن را وا میدارد به اینکه امور را تسلیم به خدا کند.
و هرگز به ظاهر چیزهایی که از نظر دیگران سبب مستقل است اعتماد نکند، زیرا اعتماد به این سببهای ظاهری جهل محض است. و لازمه این کار آنست که مؤمن همه امور را به خدا ارجاع داده و همه توکلش بر خدا شود، و لذا میبینیم در آیه مورد بحث هم که مؤمنین صاحب تسلیم را امر به توکل بر خدا کرده نخست این امر خود را مشروط به شرطی کرده و آن داشتن ایمان است، و سپس کلام را با شرطی دیگر تمام کرده که آن اسلام است.
بنابراین گفتار، آیه شریفه از نظر معنا در این تقدیر است که فرموده باشد: اگر شما به خدا ایمان دارید و تسلیم او شدهاید پس بر او توکل و اعتماد کنید. خواهید گفت اگر تقدیر کلام چنین است پس چرا در آیه شریفه هر دو شرط را پهلوی هم نیاورده و جمله فعلیه توکلوا، را بین دو شرط فاصله قرار داده با اینکه میتوانست بفرماید: ان کنتم آمنتم بالله و اسلمتم له فتوکلوا علیه، در پاسخ میگوییم: شاید وجهش این باشد که وضع آن دو شرط مختلف است، برای اینکه برخی فقط یکی از این دو شرط را داشتهاند، و آن عبارت است از ایمان، و اما اسلام را همه نداشتند، چون تسلیم در برابر خدا شدن از مراتب کمال ایمان است، و چنین نیست که ایمان بدون اسلام فرض نداشته باشد، و واجب و ضروری باشد که هر مؤمنی مسلم هم باشد، بلکه بهتر آن است که مؤمن ایمان خود را به وسیله اسلام تکمیل کند.
بنابراین، میتوان گفت جدا سازی بین دو شرط برای اشعار به این معنا بوده که یکی از این دو شرط واجب و ضروری است و مخاطبین به کلام موسی علیهالسّلام آن را دارا بودهاند، و شرط دیگر مستحب است، یعنی چیزی است که سزاوار است هر مؤمنی خود را دارای آن بسازد. پس معنای کلام موسی علیهالسّلام اینست که: ای قوم اگر چنانچه به خدای تعالی ایمان دارید (که البته دارید) و اگر تسلیم امر خدا هستید (که جا دارد بوده باشید) پس بر خدا توکل کنید. و بنابراین، در آیه شریفه نکتهای لطیف به کار رفته که لطفش بر کسی پوشیده نیست.
3 – پاورقی
[ویرایش]
4 – مبدأ
[ویرایش]
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۸، ص۹۰، برگرفته از مقاله «تسلیم».
پیام آسمانی هفتم درس 11 سوالات با پاسخ
سوالات تشریحی پیام هفتم درس یازدهم
نام درس: نماز جماعت موضوع: سوالات متنی پایه هفتم
سوالات تشریحی پیام هفتم درس یازدهم
انتخاب سریع صفحه:
سوالات پیام هفتم / درس یازدهم :: نماز جماعت / در این قسمت درس یازدهم 11 سوال از متن پیام آسمانی هفتم را آماده کرده ایم. سوالات درس دینی درس هفتم یازدهم را حتما برای دوستان خود در سایت سیمگام به اشتراک بگذارید.
سوالات درس یازدهم «جماعت نماز» پیام آسمان هفتم
امام علی (علیه السلام) می فرماید: شرکت در نماز جمعه هم زیارت است و هم زیبایی.
آیا شما سعی می کنید
1- نماز جمعه را چگونه می خوانید؟ (نماز جمعه چگونه برگزار می شود؟)
پاسخ: دو رکعت نماز جمعه همان دو رکعت نماز جمع است (مثلاً نماز صبح). با این تفاوت که قبل از نماز دو خطبه خوانده می شود. امام جمعه اگر بتواند قیام می کند و خطبه را با حمد و ثنای الهی و صلوات بر پیامبر صلی الله علیه و آله و اهل بیت و یارانش آغاز می کند و با امر به تقوای مردم و تلاوت آیاتی از قرآن و دعا برای مؤمنان پایان می دهد. . در طول موارد ذکر شده از مسائل عقیدتی، اخلاقی و اجتماعی بر اساس نیاز مردم صحبت می کند.
2- روش غسل را توضیح دهید
پاسخ: غسل چهار مرحله است:
اول: قصد غسل داریم یعنی قصد رضای خدا را داریم
دوم: سر و گردن شما را میشویم. سوم: سمت راست بدن را می شوییم
چهارم: و در آخر سمت چپ بدن را می شوییم.
Hamgam Dars, HamGamDars.com
سوالات متنی درس یازدهم پیام هفتم
1- امام رضا علیه السلام در مورد ارزش نماز جماعت چه می فرماید؟
پاسخ: هر رکعت نماز جماعت به تنهایی دو هزار رکعت نماز خوانده می شود.
2- .. نماز به جماعت .. یکی از زیباترین و گرانبهاترین نمونه های همدلی مسلمانان با یکدیگر است.
3- به فواید نماز در مجلس
توجه کنید پاسخ: این یکی از زیباترین و گرانبهاترین مصادیق همدلی است. اسرار و نیازها در هماهنگی با خداوند انجام می شود. – قلب مؤمنان حواسش به خداست. خداوند بندگانش را بیشتر دوست دارد. – آنها بیشتر با هم آشنا می شوند.
4- چرا مستحب است نمازهای واجب را به جماعت بخوانند
پاسخ: چون در این حالت دل ما بیشتر به خدا توجه می کند، خداوند ما را بیشتر دوست دارد و از حال دیگری بهتر مطلع می شویم.
5- پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم همواره نماز جماعت به جا می آورده است.
6- چرا خداوند دعاهای شرکتی را بیشتر از نمازهای فردی دوست دارد؟
پاسخ: زیرا نماز جمعی یکی از زیباترین و ارزشمندترین نمونه های همدلی مسلمانان با یکدیگر است. و ما حاجات خود را با خدای خود برآورده می کنیم، دل ما بیشتر به خدا توجه می کند و خداوند به همه ما لطف و رحمت بیشتری می بخشد.
7- نماز جماعت چقدر مهم و ارزشمند است؟
پاسخ: آنقدر ارزشمند است که مستحب است منتظر بمانید تا نماز جماعت شروع شود و اگر شخصی به تنهایی نماز خوانده باشد نماز جماعت شروع می شود بهتر است دوباره به جماعت بخواند. .
8- دو مورد از احکام نماز خواندن با هم را بیان کنید؟
پاسخ: 1) مموم نباید در مقابل امام تکبیره الاحرام را بگوید.
2) مأموم باید در نماز همه چیز را بگویند جز حمد و سوره، اما اگر در رکعت سوم یا چهارم وقتی جماعت رسید باید حمد و سوره را بخوانند.
9- اگر امام ركوع كند و ذكر امام تمام شود، اگر رهبر اقتدا كند و به ركوع برسد، نمازش با جماعت صحيح است.
10. اگر ماموم در رکعت دوم از امام تقلید کند، چگونه باید نماز را ادامه دهد، باید انگشتان و سینه خود را بر زمین بگذارد و زانوها را بلند کند و با امام بایستد و حمد و سوره و در نماز بخواند. رکعت دوم که رکعت سوم امام است پس از دو سجده تشهد بخوان و برخیز.
11- کاهن اگر اشتباهاً شروع به رکوع به امام کند تکلیفش چیست؟که رکن نماز است نماز را باطل نمی کند.
12- مأوم می تواند در مقابل امام تکبیره الاهرام را بگوید
پاسخ: این اشتباه است.
13- اگر خانم به میل امام مجلس برسد، حتی اگر ذکر تمایل تمام شود، نمازش در مجلس چطور؟
جواب: نمازش در مجلس صحیح است.
14- اگر کاهن اشتباهاً شروع به رکوع کرد، باید دوباره رکوع و امامت را با امام شروع کند، در این صورت رکوع را که رکن نماز است زیاد کند، n نماز را باطل نمی کند.
15- یکی از کارهایی که قبل از نماز ظهر جمعه مستحب است غسل جمعه است.
16- فرق غسل واجب و مستحب فقط در نیت آنهاست.
17- چه عملی برای مؤمنان قبل از نماز جمعه مستحب است؟
پاسخ: غسل جمعه.
18- آیا روش غسل متفاوت است؟
پاسخ: خیر، فقط نیت آنها فرق می کند.
19- در هنگام غسل اگر چیزی به بدن چسبید چه کنیم؟
20- هنگام شستن یک طرف بدن اگر آب به طرف دیگر بدن برسد اشکال دارد؟ طرف مقابل در هر مرحله
21- نیت چیست؟
پاسخ: یعنی قصد داریم کاری یا عبادت را برای رضای خدا انجام دهیم.
22- نماز جمعه چند رکعت است؟
جواب: دو رکعت.
23- هنگام شستن سر چه قسمت هایی در غسل شسته می شود؟ .
24- اگر در هنگام غسل چیزی به بدن چسبیده باشد که آب به بدن نرسد؟
پاسخ: قبل از شروع باید آن را خارج کرد.
25- در غسل در هر مرحله از طرف دیگر کمی شسته شود توضیح
پاسخ: بله برای اطمینان از شسته شدن کامل هر طرف.
Hamgam Dars, HamGamDars.com
اگر سوالات بالا را دوست ندارید از سوالات زیر استفاده کنید
مجموعه دوم سوالات این درس
1- اسلام از مؤمنان چه می خواهد؟
پاسخ: مؤمنان را نه تنها در کار خود می طلبد که همکاری و اتحاد داشته باشند، بلکه بسیاری از عبادات خود را گروهی انجام دهند.
2- امام رضا علیه السلام در مورد ارزش نماز جماعت چه می فرمایند؟
پاسخ: هر رکعت نماز جماعت به اندازه دو هزار رکعت نمازی است که به تنهایی خوانده شود.
3- چرا خواندن نماز جماعت مستحب است؟
پاسخ: وقتی همه در ردیف های منظم کنار هم می ایستیم و راز و نیاز خود را به خدای خود می رسانیم، دل ما بیشتر به خدا و خدا می پردازد و این باعث می شود که همه ما بخشنده تر و مهربان تر شویم.
4- ارزش نماز جماعت چیست؟
پاسخ: نماز جماعت به قدری ارزشمند است که مستحب است صبر کنید تا نماز جماعت شروع شود و اگر شخصی به تنهایی نماز خوانده و سپس نماز جماعت شروع شود بهتر است دوباره به جماعت بخواند. .
5- نماز جمعه چند خطبه و چند رکعت دارد؟
پاسخ: دو خطبه و دو رکعت دارد.
6- خطبه اول نماز جمعه چگونه خوانده می شود و درباره چیست؟
پاسخ: پس از حمد و ثنای خداوند و صلوات بر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم، مردم را به تقوا دعوت می کند و سپس در مورد مسائل اخلاقی و اجتماعی صحبت می کند. گاهی یک سوره کوتاه از قرآن را می خواند و روی صندلی می نشیند.
7- موضوع خطبه دوم چیست و چگونه خوانده می شود؟
پاسخ: امام جمعه در خطبه دوم حمد و ثنای خداوند و صلوات بر پیامبر را می خوانند و مردم را به تقوا دعوت می کنند سپس در مورد مسائل مختلف ایران و جهان صحبت می کنند. و در نهایت با قرائت سوره ای کوتاه از قرآن خطبه به پایان می رسد.
8- نحوه اقامه نماز جمعه چگونه است
پاسخ: نماز جمعه مانند نماز صبح دو رکعتی دارد. در رکعت اول بعد از حمد و سوره امام قنوت می خوانیم سپس به رکوع می رویم و سجده می کنیم.) حمد و سوره + قنوت + رکوع + دو سجده (
در رکعت دوم: بعد از حمد و سوره امام به ما اجازه دادیم. رکوع کن و قنوت بخوان و پس از آن به سجده رفته و دو سجده بجا آورده و در پایان نماز تشهد و سلام می خوانیم.
9- یکی از کارهایی که باید قبل از ظهر جمعه انجام دهید چیست
پاسخ: روز جمعه وضو بگیرید.
10- عابد در چه ساعتی در نماز جماعت حمد و سوره بخواند؟
11- یکی از بهترین و ارزشمندترین مصادیق همدلی مسلمانان با یکدیگر، نماز جماعت است.
12- پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله همیشه نماز خود را به جا آورده است
پاسخ: 1) تنهایی
2) در منزل
3) جماعت ✅
4) جمعه
13- کدام ذکر را نباید در محضر امام خواند؟
جواب: 1) حمد
2) قنوت
3) رکوع
4) تکبیره الاهرام ✅
14- در غسل اگر چیزی به بدن بچسبد چگونه باید عمل کرد؟
Hamgam Dars, HamGamDars.com
⏹ پیشنهاد می شود برای مشاهده سایر مطالب مرتبط با کتاب هفتم پیام های آسمانی از لینک های زیر استفاده نمایید: 1- سوالات درس 12 پیام هفتم; 2- متن سوال پیام هفتم 3- نمونه سوال پیام هفتم درس به درس 4- گام به گام از پیام هفتم
برای مشاهده سوالات و توضیحات کتاب های خود؛ به سادگی نام درس یا شماره صفحه آن را با عبارت Lesson Syngam در گوگل جستجو کنید.
سلام! مقالهی خوبی بود. به نظرم بررسی جامع و دقیقی در مورد تسلیم شدن به دستورات الهی انجام دادید. موضوع جالبی بود و باعث شد که بیشتر در این زمینه فکر کنم.
خیلی مقاله خوبی بود. من که خیلی لذت بردم. به نظرم همیشه باید به دستورات الهی تسلیم بشیم، چون خدای ما بهتر میدونه چی بهتر و مناسب تره.