چرا به پیامبران اولوالعزم می گویند

پاسخ سوال شما در دو بخش ارائه شده است. در بخش اول به توضیحی در مورد پیامبران اولوا العظم و در قسمت دوم به چند روایت در این زمینه اشاره می کنیم:

1- مانند مصمم ترین رسولان شکیبا باش و در آنها عجله نکن، گویا روزی بود که به ما وعده دادند، فقط یک ساعت صبر کردند. (احقاف-35)

پس همان گونه که پیامبران اولو الاعظم صبر کردند و برای آنها عجله نکن، وقتی وعده هایی را که به آنها داده شده می بینند احساس می کنند که در این دنیا فقط یک ساعت از روز توقف کرده اند. این پیامی است برای همه، آیا جز فاسقان هلاک می شوند؟

در مورد اینکه پیامبران اولوا الاعظم چه کسانی هستند، در میان مفسران بحث بسیار است و قبل از تحقیق در این باره باید معنای عظم را بررسی کنیم، زیرا اولوا العزم به معنای مصمم است.

راغب در لغت می گوید عزم به معنای اراده قوی و استوار است: عزم یعنی تصمیم به انجام کاری.

در قرآن کریم گاهی در رابطه با صبر از قاطعیت استفاده شده است، چنانکه وَ لَمَنْ سبَرَ وَ غَفَرَ إنَّ إلْکَ لَمْ عزمْ العمورِ: هر که صبر کند و ببخشد، از تعیین امور است (شوری/43).

و گاهى به معناى وفاى به عهد، مانند: وَ لقدْ احدنا إلى عدمَ من قبل فنسى پرن وَ لَمْ نجدْ لهو عزمَ: از قبل با آدم عهد بسته بوديم، ولى او فراموش كرد و به عهد خود وفا نكرد. 115) با آدم، اما فراموش کرد و به عهد خود وفا نکرد (طه-115)).

اما از آنجایی که پیامبران با شریعت جدید و دین جدید با مشکلات و گرفتاری های بیشتری مواجه بودند و برای مقابله با آنها نیاز به اراده و اراده قوی تری داشتند، این دسته از پیامبران اولوا العظم نامیده شدند. و آیه موضوع مورد بحث ظاهراً به همین معنا اشاره دارد.

در عين حال اشاره به اين است كه پيامبر اسلام نيز از همين پيامبران است، چون مي فرمايد همان گونه كه پيامبران اولوا العظم بوده اند بايد صبر كرد.

و اگر بعضى عظيم و عظيم را به معناى قدرت و شرع تفسير كرده اند، از اين جهت است وگرنه عظيم به معناى شرع ترجمه نشده است.

به هر حال به تعبیر من در من الرسول تبعیض آمیز است و اشاره به گروه خاصی از پیامبران عظام است که صاحب شریعت بوده اند، همان کسانی که در آیه 7 سوره احزاب نیز به آنها اشاره شده است: وَ إذْ اخِزْنا منَ النَّبيِيّينَ ميتاقهوم و منكَ و از نوح و ابراهيم و موسى و عيسى بن مريم و از آنان پيمان قطور گرفتيم.

به خاطر زمانی که با انبیا عهد بستیم و با تو و حضرت نوح و ابراهیم و موسی و عیسی بن مریم با همگی عهد بستیم (احزاب-7).

در اینجا پس از ذکر همه انبیاء به صورت جمع به این پنج پیامبر بزرگ اشاره می کند و این دلیل بر خاص بودن آنهاست.

در آیه 13 سوره شوری نیز درباره آنها می فرماید: «شریعت دین ما بر نوح و کسانی که نزد تو آمدند، سفارش شد و به ابراهیم و موسی و عیسی سفارش کردیم:

عینی آنچه را که به نوح نصیحت کرد و آنچه را به تو وحی کردیم و بر ابراهیم و موسی و عیسی مقرر داشتیم برای تو تشریع کرد.

ممکن است این مطالب را نیز دوست داشته باشید:

2- روایات زیادی در منابع شیعه و سنی در این زمینه نقل شده است که پیامبران اولوا الاعظم همان پنج نفر بودند که در حدیثی از امام باقر و امام صادق (علیهم السلام) آمده است:

آنها پنج نفرند: اول نوح، سپس ابراهیم، ​​سپس موسی، سپس عیسی و سپس محمد (ص).

در حدیث دیگری از امام علی بن الحسین(ع) آمده است:

مرتبط:  چرا من همش لکه بینی دارم نی نی سایت

از جمله خمسه الوا العزم من المرسلین: نوح، ابراهیم، ​​موسی، عیسی و محمد (ص).

و هنگامی که راوی می پرسد: چرا آنها را اولوا العز می نامیدند؟

امام پاسخ می دهد:

لانه من به مشرق و مغرب و جن و انس فرستاده شده است.

چون به مشرق و مغرب و جن و انس فرستاده شدند.

و باز هم در حدیثی از امام صادق (ع):

انبیاء و رسولان بسیط خمسه هستند و پیشوای من الاعظم و رسولان و آل الله نیز هستند.

پیامبران و رسولان بزرگ پنج هستند و اینها پیامبران اولوا العزم هستند و آسیای نبوت و رسالت حول محور وجودشان می چرخد، آنها نوح و ابراهیم و موسی و عیسی و محمد (ص) بودند.

ابن عباس در تفسیر المنثور نیز به همین معنا گفته است که پیامبران اولوا العزم همان پنج نفر هستند.

اما برخی از مفسران، اولوا العزم را به پیامبرانی اطلاق می کنند که وظیفه مبارزه با دشمنان را بر عهده دارند.

برخی تعداد آنها را 313 و «3» و برخی دیگر همه پیامبران را اولوا الاعظم (اختیاری) می دانند و بر این اساس قول من در من الرسول اعلام است نه تبعیض.

اما تفسیر اول صحیح ترین است و روایات اسلامی نیز آن را تأیید می کند.

تفسیر النشون، ج 1، ص 138. 21، ص. 378

کلمه اولو العزم یک بار در قرآن آمده است. خداوند می فرماید: «مَا أَوْلَ الْمُرْسِلُونَ الْقَدْمِینَ» صبور باش. [1] مانند فرستادگان اولوالعزم شکیبا باشید و…».

عزم به معنای اراده قوی است. راغب در مردات می گوید: عزم به معنای تصمیم گرفتن برای انجام کاری است.[2]

در لغت نامه لسان العرب آمده است: فرستادگان اولو الاعظم کسانی هستند که تصمیم گرفته اند فرمان خداوند را که به آن متعهد شده اند به جا آورند.[3] در قرآن کریم، قاطعیت گاهی به معنای صبر، [4] و گاهی به معنای وفای به عهد به کار رفته است.[5]

در كتب تفسير آمده است: با توجه به اينكه پيامبران با شريعت جديد و دين جديد با مشكلات و مشكلات بيشتري مواجه بودند و براي رفع آنها نياز به عزم قوي تري داشتند، اين گروه از پيامبران را اولو العلم مي نامند. -ازم. و اگر برخی اعظم و عظیمات را به حکم و شرع تفسیر کرده اند[6] به همین دلیل است و الا اعظم در لغت به معنای شرع نیست.[7]

اولاً پیامبر بودن نشانه صاحب شرع است. به عبارت دیگر، این پیامبر دین خاصی دارد و پیامبران زمان او یا پس از او باید دین او را ترویج کنند، [8] تا زمانی که پیامبری با دین جدید و شرع جدید ظهور کند.

خداوند در قرآن نیز به اقامه دین و انتقال آن از طریق پیامبران اشاره کرده و نام چهار پیامبر را – غیر از پیامبر اسلام که آخرین دین الهی را به وسیله خود آورده است – ذکر کرده و در این آیه به آن پرداخته شده است. که دین و شریعت خاصی داشت. دینی را که به نوح (ع) نصیحت کرد برای شما تشریع کرد و آنچه را که به شما وحی کردیم و به ابراهیم و موسی و عیسی (علیهم السلام) سفارش کردیم این بود که دین را قیام کنید و در آن تفرقه نیفتید.» 9]

اولین پیامبران در روایات

گرچه برخی از مفسران – عموماً غیر شیعه – از قرون نخستین اسلام، پیامبران اولو العظم را منتسب به جهاد و یا بیان آیات خود و مصادیق تعیین کننده نوح، ابراهیم، ​​اسحاق، یعقوب دانسته اند. یوسف، ایوب یا ابراهیم، ​​نوح، هود (علیه السلام) و محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) ذکر شده است،[10] اما روایات ائمه علیهم السلام هم از جهت تعیین اولو العزم و هم در وصف آن روشن است. صفات اولو العظم و مصادیق تعیین کننده.

صفات اولو العظم در روایات چنین بیان شده است:

مرتبط:  چطور طور به حساب قبلی اینستاگرام برگردیم

دعوتی جهانی و جهانی برای انس و جن داشتند.[11]

شریعت و دین مستقل و جدیدی داشتند.[12]

کتاب آسمانی داشتند.[13]

در این سه مورد، سه ویژگی بارز این پیامبران ذکر شد; یعنی دعوت جهانی، دین و کتاب الهی. در روایتی از امام صادق (علیه السلام) شرط دوم و سوم جمع شده است که برای پاسخ به بخش بعدی سؤال (چرا برخی از پیامبران کتاب داشتند، ولی اولی الامر نبودند؟) کافی است.

امام رضا (علیه السلام) در پاسخ به کسی که از او پرسید این پیامبران چگونه اولین تصمیم گرفتند؟ می فرماید: «زیرا که (نوح، ابراهیم و…) به کتاب معین و شریعت خاص تربیت شدند».[14]

پس داشتن کتاب یکی از شروط پیامبران است. اما در اینجا دو شرط مهم دیگر وجود دارد: یکی داشتن دعوت جهانی برای همه انس و جن و دیگری داشتن شریعت مستقل و جدید.

لازم به ذکر است که منظور از شریعت مستقل این نیست که کاملاً با شریعت پیامبران پیشین تفاوت داشته باشد و با آن سازگار نباشد، بلکه به این معناست که بر اساس مقتضیات زمان، شریعت نیز تغییر کرده است که یک چیز طبیعی

حضرت داوود (علیه السلام) اگرچه کتاب آسمانی داشت، اما کتاب او مستقل و جدید نبود، همچنان که حضرت آدم، شیث و ادریس (علیهم السلام) نیز کتاب هایی داشتند، اما اولین نبودند.[15]

در روایات، نام پیامبران اولو العظم به وضوح آمده است. امام علی بن الحسین (علیه السلام) می فرمایند: اولاً پنج نفر هستند: نوح، ابراهیم، ​​موسی، عیسی (ع) و محمد (صلی الله علیه و آله).[16] همچنین این معنا از امام صادق [17] و امام رضا (ع) [18] آمده است. در روایات از کتب نوح و ابراهیم علیهماالسلام به عنوان «صاف» یاد شده است، هر چند در قرآن از کتاب موسی علیه السلام نیز به عنوان «صاف» یاد شده است[19] اما به همه این کتابها تورات گفته شده است. کتاب عیسی (ع) کتاب مقدس و کتاب حضرت محمد (ص) قرآن است.

اما «اوستا» که کتاب زرتشتیان است، آیا همان کتاب آسمانی زرتشتیان است، بحث تأمل است. در بخش‌های مختلف اوستا نقل قول‌ها یا گفت‌وگوهایی که با خدا یا با مردم دارد بیان شده است.[20] هر چند طبق روایات پیامبر الهی و صاحب کتاب بود.[21]

[1]. احقاف، 35 ساله.

[2]. راغب اصفهانی، مفردات قرآن، واژه عزم.

[3]. «و اولين رسولان: آنان كه به امر خدا به عهد و پيمان با ايشان بيرون رفتند». ابن منصور، لسان العرب، ج 1، 1386ق. 12، ص. 399.

[4]. شوری، 43 ساله.

[5]. طاها، 115 ساله.

[6]. علامه طباطبایی می‌فرماید: «عزم» به معنای «خروج» به معنای حکومت و شریعت، مورد تأیید روایات اهل بیت علیهم السلام است. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 1، ص 138. 19، ص. 219، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق.

[7]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر النشون، ج 1، 1386ق. 21، ص. 378، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ اول، 1374ش.

[8]. مصباح یزدی، محمدتقی، اصول الاعتقاد، ص 138. 239، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ چهارم، 1379.

[9]. شوری، 13 ساله.

[ده]. مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، ج 1، دارالکتب، 1386ق. 11، ص. 35، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق.

[11]. همان، ص. 33.

[12]. همان، صفحه 34; شیخ صدوق، اسباب الشرایع، ج 1، ص 138. 1، صص 122-123، باب 101، قم، کتابفروشی داوری، چاپ اول، 1385.

[13]. بحارالأنوار، ج 1، ص 138. 11، ص. 35.

[14]. همان، ص. 56.

[15]. المیزان فی تفسیر القرآن، ج 1، ص 138. 2، ص. 142.

[16]. قمی، علی بن ابراهیم، ​​تفسیر القمی، محقق و مصحح: موسوی جزایری، سید طیب، ج 2، ص 138. 300، قم، دارالکتاب، چاپ سوم، 1404ق. بحارالأنوار، ج 1، ص 138. 11، ص. 32.

[17]. بحارالأنوار، ج 1، ص 138. 11، ص. 56.

[18] اسباب القوانین، جلد 1، صص. 122-123، باب 101.

مرتبط:  چطور در وضعیت واتساپ فیلم بگذاریم

[19]. هی، 19.

[20]. رابرت هیوم، ادیان زنده جهان، ص. 278. برای توضیح بیشتر رجوع کنید به «یسنا» قدیمی ترین و مهم ترین بخش اوستا، باب. 46، بند 2 و 1.

[21]. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ج 2، ص 138. 53، 1678 ق، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1413 ق.

امام باقر (علیه السلام) در تفسیر کلام الله مجید (آیه 115 سوره طه):
«و ما پیش از آن به آدم امر کردیم و او آن را فراموش کرد و ما تصمیم در او ندیدیم»
فرمود. : ما او را درباره محمد صلی الله علیه و آله و ائمه پس از او امر کردیم و او را ترک کرد و تصمیم نگرفت که آنها چنین باشند
و همانا اولو العظم را اولو العظم نامیدند زیرا. از محمّد صلی الله علیه و آله و اولیاء پس از امر به ایشان و مخصوصاً از جانب مهدی (عج) و روش او به آنان گفت و آنان تصمیم گرفتند که چنین است و به آن اعتراف کردند. .

عده ای از اصحاب ما نزد احمد بن محمد نزد علی بن الحکم نزد مفضل بن صالح نزد جابر نزد ابی جعفر علیه السلام: در خداوند متعال می فرماید: «و ما با آدم قبل از سقوط او عهد بستیم و او عمداً نجات نداد. » در محمد و مردمی که بعد از فطرک آمدند، و او این کار را کرد، این عزم را ندارد که آنها چنین هستند، و این اولین سم و اولین عزم است. اتحاد برای آنها در محمد و اولیاء بعد از او و مهدی و تاریخ او و عزم آنهاست که ذیل
الکافی جلد 1 ص 416
اللّه الشریعه جلد 1 ص 1227598575 88 تفسیر ال -قمی جلد 2 ص65

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا